طرفداری- اشتوتگارت و بولونیا را نمیتوان دو شهر اصلی آلمان و ایتالیا قلمداد کرد. اما هر دو شهر چیزهایی برای بالیدن دارند و نمادهایی تمام و کمال از دو کشور؛ کلیساها، موزهها و بناهای تاریخی بولونیا تصویری تمام و کمال از تمدن رومی هاست و کارخانه بنز و پورش در اشتوتگارت، آینه تمام نمای نظم و دقت آلمان صنعتی.
به جز اینها و در آغاز دهه 80 هر دو شهر میزبان دو پسر نوجوانی بودند که تا امروز به نمادهایی از کشور خود تبدیل شدند. پسران 16 ساله در آغاز راه دوران فوتبال خود، یکی در اشتوتگارت و دیگری در بولونیا. یکی قهرمان جهان در لباس تیم ملی و یکی قهرمان یورو در کسوت مربیگری. قهرمانان رقابتهای کوچک و بزرگ، فاتحان جامهای اروپایی، شکارچیان دروازه، مسافران منچستر و لندن، سرمربیان تیمهای ملی آلمان و ایتالیا. عصر امروز (سه شنبه) روباهانی با موهای نقرهای رنگ در آستانه ورود به شصت سالگی، روی نیمکت تیمهای ملی عربستان سعودی و کره جنوبی خواهند نشست: یورگن کلینزمن و روبرتو مانچینی.
به سوی رم
پسران متولد سال 1964، خیلی زود راه خود را با گشودن دروازه رقبا در ترکیب اصلی باشگاههایشان پیدا میکنند. مانچو پس از دو فصل بازی برای بولونیا، در 18 سالگی راهی سمپدوریا میشود. باشگاهی که تازه به سری آ صعود کرده و با سرمایهگذاری یک غول نفتی متولد رم، پائولو مانتووانی سودای رقابت با میلان، یوونتوس و اینتر را دارد. زوج مانچینی و ویالی خیلی زود به یک زوج قابل اعتماد در خط حمله سمپدوریا تبدیل میشود و با نشستن وویادین بوشکوف یوگسلاو روی نیمکت باشگاه، به یک مدعی کسب عناوین در فوتبال ایتالیا.
در همان سالهاست که در فوتبال آلمان و با پایان عصر کارل هاینتس رومنیگه بزرگ، مهاجمی تازه نفس و ترکه ای میراث کاله، گرد مولر، زیلر، هلموت ران و مهاجمان تیزچنگ ژرمن را با خود حمل میکند. ضربه قیچی برگردان کلینزمن برابر بایرن مونیخ در فصل 1987-1988 و کسب عنوان آقای گلی بوندسلیگا، بیانیه ای برای ورود مهاجم تازهوارد ژرمن ها به فوتبال اروپاست. دروازهای برای سفر به خارج از آلمان، به بزرگترین لیگ اروپایی آن دوران و به استادیوم هایی که قرار است میزبان جام جهانی پیش رو باشند.
بازی در سن سیرو برای اینتر به معنای رقابت با بزرگان دنیای فوتبال است. مثلث هلندی میلان، مدافعان بزرگ ایتالیایی، سلاطین کاتناچیو و... . ملاقات مانچو و کلینزی در لباس اینتر و سمپدوریا پس از اولین رویایی با لباس تیمهای ملی دو کشور در مسابقات یورو 88. جایی که مانچینی تنها گل خود در یک تورنمنت رسمی و اولین و یکی از تنها 3 گل ملی خود را وارد دروازه ژرمن ها میکند. گل مانچینی، 4 دقیقه بعد توسط اندی برمه جبران میشود و بازی 1-1 خاتمه می یابد.
با پایان اولین فصل حضور کلینزمن در اینتر، موعد جام جهانی 1990 فرا میرسد. تورنمنتی که در آن مانچینی پشت سر ویالی، باجو و توتو اسکیلاچی شانسی برای حضور در مسابقات ندارد. اما برای کلینزمن، جام جهانی 90 به خاطرهای شیرین بدل میشود: گشودن دروازه یوگسلاوی در سن سیرو، گلزنی برابر هلندی ها، جنجالهای بازی فینال و سرانجام لحظه تاریخی جام جهانی فوتبال توسط ژرمن ها و یورگن کلینزمن.
جام، جام و یک جام دیگر
با آغاز دهه 90، سری آ هنوز هم بزرگترین، باکیفیت ترین و جذاب ترین رقابت باشگاهی دنیای فوتبال است. مالکان متمول از خانوادههای قدیمی، آنیلی، موراتی و برلوسکونی رنگ و لعاب رقابت را جهانی ساختهاند. هفت خواهران کالچو، میلان، یووه، اینتر، رم، پارما، فیورنتینا و لاتزیو هرکدام ستارگانی را گرد هم آوردهاند. در این میان و در اولین «سری آ»ی دهه 90 داستانی تاریخی رقم میخورد. این سمپدوریاست که شبیه فیلمهای گانگستری به قطار پرپول غولها دستبرد می زند و با عملکردی بی حرف و حدیث یکی از قاطعانه ترین قهرمانی های تاریخ را رقم می زند و با تنها سه شکست تمام بزرگان سری آ را از دم تیغ میگذراند.
زوج ویالی و مانچینی دوقلوهای ویرانگر لقب میگیرند. عملکرد درخشان دو نفر و دو گل از هرکدام برابر ناپولی، قهرمان فصل قبل در سن پائولو، بیانیه خیز سمپدوریا به سوی قهرمانی است. سپس بار دیگر گلزنی مانچینی و ویالی برابر اینتر، برابر میلان و اشتراک 31 گل میان دو نفر برای فتح قاطعانه تنها اسکودتوی تاریخ سمپدوریا. در همان فصل، اینتر و کلینزمن در مسابقات جام یوفا به توفیقی بزرگ میرسند و در فینال تمام ایتالیایی، آ اس رم را شکست میدهند. فصلی که زوج آلمانی اینتر، کلینزمن و ماتئوس نیز با زدن 30 گل در مجموع چیزهایی برای عرضه دارند.
با رسیدن سمپدوریا به فینال لیگ قهرمانان سال 92، مانچینی قله بازیهای باشگاهی را نیز برابر بارسلونا تجربه میکند. سرانجام با وداع بوشکوف، پا به سن گذاشتن مانچو و ویالی و جدایی ستارگان، ستاره سمپدوریا نیز افول میکند. مانچینی برای ادامه راه در سال 1997 راهی پایتخت میشود و علی رغم پر کردن ویترین افتخارات خود با عناوین اروپایی و داخلی، نمیتواند عملکرد درخشان خود در سمپدوریا را تکرار نماید.
در همان زمان و با از هم پاشیدن مثلث آلمانی سن سیرو، یورگن کلینزمن راهی لندن میشود. یک انتقال پر سروصدا، یک شکار بزرگ در وایت هارت لین و مهمتر از همه، یک ژرمن موطلایی در لندن. کلینزی در تاتنهام به یکی از نمادهای لیگ برتر در دهه 90 بدل میشود. او در تابستان 1996 با بازوبند کاپیتانی آلمان، جام قهرمانی یورو را نیز به خانه میبرد. با ورود به قرن جدید، هر دو ستاره گرد سالخوردگی را روی سر و صورت خود احساس میکنند. کلینزمن، در دورانی کوتاه در سمپدوریا خاطرات مانچینی را زنده میکند و مانچینی در مقصدی نامتعارف، در لباس لسترسیتی کفشها را میآویزد. آغاز قرن 21، ورود به دنیای دیگر برای مردان مونقره ایست: نیمکت مربیگری.
ارمغانی از روی نیمکت تیم ملی
علی رغم گل نزدن در لباس بیانکوچلستی، سالهای لاتزیو برای مانچینی دستاورد دیگری دارد. شاگرد اسون گوران اریکسون در آن سالها علاقه وافری به مربیگری نشان میدهد. به قدری که مربی سوئدی بارها لب به تمجید از توان مربیگری و قدرت مدیریتی مانچینی میگشاید. لاتزیو نخستین تجربه مربیگری مانچینی ست و مدت کوتاهی پس از آن، افتخارات بزرگ با اینتر از راه میرسد. این بار نوبت مانچوست که پا به باشگاه سابق کلینزمن بگذارد و در فصل 2004-2005 با فتح جام حذفی نخستین جام داخلی را پس از سال 1989 به هواداران اینتری سن سیرو هدیه دهد و پس از آن، سه اسکودتوی پیاپی را برای اینتر ثبت نماید. به مدد اندیشههای خود، ترکیبی قدرتمند و البته رسوایی کالچوپولی و نقره داغ شدن یوونتوس.
در همان تابستان، یورگن کلینزمن بدون هیچ سابقه مربیگری و در یک غافلگیری، عنان تیم لبریز از مشکلات مانشافت را در دست میگیرد. سران فوتبال آلمان ترجیح میدهند از کاریزما و شور کلینزی برای جام جهانی 2006 بهره ببرند. شوری که ژرمن ها را تا بازی نیمهنهایی بالا میبرد و تصویری متفاوت از آلمان پیر و ماشینی به جهان عرضه میکند. هر چقدر ورود کلینزمن به دنیای مربیگری ناگهانی ست، مانچینی قدم به قدم پلهها را طی میکند. لاتزیو، اینتر و پس از آن انتخاب مالکان متمول اماراتی برای هدایت نخستین تیم لیگ برتری که با الگویی جدید و ورود مالکانی از حاشیه خلیج فارس به دنبال دستاوردهایی بزرگ در انگلیس میگردد: منچسترسیتی.
در سال 2012 و در روزهایی که کلینزی، کالیفرنیا را برای زندگی برگزیده، مانچو دست به کاری بزرگ میزند. او با بارانی مشکی و شال آبی آسمانی خود، تیم گرانقیمت منچسترسیتی را به قله فوتبال انگلستان میرساند و پس از یک نمایش 6 گله ماندگار برابر منچستریونایتد و سر الکس فرگوسن، پس از چهل سال تاریخ شهر منچستر و فوتبال انگلستان را با قهرمانی منچسترسیتی در لیگ برتر ورق میزند.
پس از قهرمانی در لیگ برتر، مردان اماراتی عذر مانچینی را به بهانه رویاهای بزرگتر میخواهند. مانچو نیز با نشستن روی نیمکت گالاتاسارای ترکیه و پیشروی شگفت انگیز اروپایی، با شکست و حذف هموطنانش در یوونتوس، چیزهایی را به خاندان آل نهیان درباره تواناییهای خود گوشزد میکند. در پایان فصل 2013-2014 مانچینی تخصص خود در فتح جام حذفی را این بار در ترکیه به رخ میکشد: با قهرمانی گالا در جام حذفی ترکیه.
سه هفته پس از آن فینال، نوبت کلینزی است تا پا به آوردگاه خود بگذارد؛ به جام جهانی در قامت مربیگری ایالات متحده آمریکا و رویارویی با دستیار و دوست قدیمی خود یواخیم لوو در دور گروهی. کلینزمن با توقف پرتغال و حذف کریستیانو رونالدو در دور گروهی، بار دیگر نام خود را در جام جهانی 2014 بر سر زبانها میاندازد. تیم ملی آمریکای او با بازیهایی شورانگیز و جسورانه در دور دوم نیز یقه بلژیک را در یک ماراتن 120 دقیقهای میگیرد اما سرانجام مغلوب پسران نسل طلایی بلژیک میشود.
با پایان جام جهانی 2014، تیم کلینزمن نیز نزول میکند و شکست ها در راه تورنمنت 2018 منجر به اخراج او میگردد. آمریکا در جام جهانی 2018 روسیه از غایبان بزرگ به شمار می رود و ایتالیا، بزرگترین غایب جام است. فدراسیون فوتبال ایتالیا برای فراموشی افتضاح صعود نکردن به جام جهانی، اسمی جدید در نظر گرفته است: روبرتو مانچینی. با ورود مانچو نسیم امید در آتزوری وزیدن میگیرد. چهرههای جوان راه به تیم می یابند و عملگرایی مانچینی تیم را به جایگاهی ورای باور کارشناسان میرساند. ایتالیای مانچینی، با عبور از بلژیک، اسپانیا و انگلیسِ میزبان، جام قهرمانی یورو 2020 را برای طرفداران لاجوردی پوشان به ارمغان میآورد تا مانچو نیز شبیه کلینزی این جام را در ومبلی به چنگ آورده باشد.
یک سال بعد از این افتخار بزرگ، روبرتو مانچینی به دلیل ناکامی در رسیدن به جام جهانی 2022، به شکلی ناگهانی نیمکت تیم ملی ایتالیا را ترک میکند تا خبر نشستن او روی نیمکت تیم ملی عربستان سعودی، طرفداران را خشمگین سازد. شش ماه بعد از آن که یورگن کلینزمن، در سوی دیگری از قاره مهیای ساختن تیم خود برای جام ها و مسابقات بعدی است: کره جنوبی.
حالا و در آستانه ورود به شصت سالگی، مردان متولد 1964، پسران جوان هجومی و ترکه ای دهه 80، قهرمانان دهه 90، فاتحان یورو در ومبلی، سرمربیان تیمهای ملی کشور خود و روباه های نقرهای، در رقابتی تازه رودرروی هم قرار خواهند گرفت. شاید مانچو و کلینزی مردان اول فوتبال ایتالیا و آلمان نباشند اما میتوانید به عنوان آینه تمام نمای فوتبال این دو کشور، به آن دو نفر بنگرید. درست مثل بولونیا و اشتوتگارت.