اگر همایون نبود ...
برای من و مایی که افتخار دیدن هنرنمایی همایون بهزادی در مستطیل سبز را نداشتیم، عشق به پدر معنوی پرسپولیس ارزش دو چندان و متفاوتی دارد
ما با گوشهایمان عاشق شدیم. ما چشم بستیم و تجسم کردیم و با هر شنیده قند در دلمان آب شد از وصف همایون. ما شنیدیم همایون بهزادی که بود و چه کرد. ما شنیدیم اگر همایون نبود پرسپولیس هم نبود. ما از پروازهای بلند همایون شنیدیم که بانی برافراشته شدن پرچم مکتب بزرگ و اصیل شاهین و فرزندش پرسپولیس بوده است
برای بسیاری از ما عشق به پرسپولیس، احتمالاً اولین عشق و ماندگارترین آن در زندگی بوده است. ناگفته پیداست که این عشق در نزد ما چه جایگاه رفیعی دارد. ما این عشق را از این پاک مردِ پاک سرشت داریم. او از بانیان اصلی و غیر قابل کتمان و انکار عشقی است که دهههاست در سینه داریم و تا آخرین نفس همراه ماست
آنچه ما از همایون بهزادی دیدهایم، در خارج از مستطیل سبز بوده. آمیزهای از مهربانی، وقار، معرفت، عزت نفس، ابهت و صد البته مظلومیت؛ آیینهای تمام نما از پرسپولیس. این دیدهها بود که بر شنیدههای ما صحه گذاشت و اینگونه بود که دههها پس از بوسه بر چهارگوشه مستطیل سبز، همایون بهزادی همچنان اسطوره اول پایگاه سرخهاست؛ حتی نزد افرادی که هنرمندیاش در قامت کاپیتان شاهین و پرسپولیس را ندیدهاند
او گفته بود افتخار من این است که اگر مردم چهرهام را نمیشناسند لااقل اسمم را شنیده و جواب سلامم را میدهند. امروز برای او مینویسیم بزرگترین افتخار زندگی این بزرگمردِ رادنهاد، این بوده است که نسلهایی عاشق همایون بهزادی هستند و نامش را فریاد میزنند که حتی هرگز او را ندیدهاند. چه عزتی از این بالاتر که سالها پس از مرگ همچنان جاری باشی
اگر ما همایون بهزادی را خارج از مستطیل سبز دیدهایم، نسلهای پس از ما این افتخار را هم ندارند.مانند نسل گذشته، امروز بر ماست که به نسل فردا بگوییم همایون ما که بود و چه کرد و بگوییم و تاکید کنیم اگر همایون بهزادی نبود پرسپولیسی برای عشق ورزیدن هم نبود