همیشه فکر میکردم کارلو چه قیافه ی خشنی دارد در همه ی عکس هایی که از او دیده بودم مثل آدم های خشن بود برای همین وقتی اولین بار با او ملاقات کردم واقعاً غافلگیر شدم چون انتظار نداشتم که این قدر آدم خوبی باشد.
درباره ی برنامه هایش با من حرف زد، این که چه چیزی میخواهد و درباره ی من چه فکری میکند و کاری کرد که احساس بسیار راحتی داشته باشم طی چند روز بعدی شخصیت و روش کار و نوع رفتار خود را نشان داد - نه تنها با بازیکنان بلکه همچنین با همکاران و مافوقهای خودش در باشگاه و کم کم متوجه شدیم که چرا همه درباره ی او حرف های خوبی می زنند. به عقیده ی من بخشی از این مساله به نوع رفتار او با مردم بر می گردد. او بسیار فروتن است و این در حرفه ی فوتبال چندان عادی نیست. او با همه یکسان رفتار می کند. هیچ وقت کسی را به این دلیل که در سطح او نیست نادیده نمیگیرد؛ به حرف همه گوش می دهد.
هر کسی ضعفهای خودش را دارد. چون به این اندازه فروتن است به سختی می توانم درباره ی ضعف هایش حرف بزنم و تنها ضعفی که اکنون به فکرم می رسد در واقع نقطه ی قوت او هم هست. او همیشه مهربان است و ناراحتی اش هیچ وقت بیش تر از یک دقیقه طول نمی کشد پیش می آید که درباره ی مسأله ای که باعث ناراحتی اش شده خیلی جدی با شما حرف بزند ولی همان یک لحظه است. این میتواند نقطه ضعف باشد چون اگر خیلی مهربان و خوب باشید مردم ممکن است فکر کنند میتوانند از شما سوء استفاده نمایند. اما نقطه ضعف مثبتی است اگر بدانید منظورم چیست و به چشم من قطعاً آدم ضعیفی نمی آید.
کارکردن با آدم های درستکار و صادق نه فقط در فوتبال بلکه در همه ی حرفه ها، واقعاً مهم است. پیدا کردن آدمهای درستکار جدی و حساس آسان نیست. کارلو دوست دارد چهره ی محکمی از خود به دنیا نشان دهد اما در درون خود واقعاً آدم شگفت انگیزی است. او یکی از بهترین و مهم ترین کسانی است که در تمام دوران فوتبال خود ملاقات کرده ام. با کارلو احساس میکنید در خانه ی خودتان هستید؛ تبدیل به یکی از اعضای خانواده ی او می شوید.
دوست دارم فکر کنم بعضی ویژگیهای من و کارلو مشترک است. بخشی از او را در وجود خودم میبینم به نظرم من هم آدم حساسی هستم من هم بعضی وقت ها چهره ی خشن با حتا متکبری به دنیا نشان می دهم اما با کسانی که دوستشان دارم و با آنهایی که کار می کنم این طور نیستم کارلو خیلی به من کمک کرد و دلم میخواست بیش تر در رئال می ماند. امیدوارم بار دیگر فرصت این را پیدا کنم که در تیم های او بازی کنم. کسی زمانی به من گفت: دوست داری آلمانی یاد بگیری؟» گفتم «تونی کروس چند کلمه ای به من یاد داده، ولی اگه زمانی لازم باشه حتماً یاد می گیرم.»
خیلی کم عصبانیت کارلو را دیده ام وقتی از کوره در می رود به هر زبانی که اول به ذهنش برسد داد میزند و هوار میکشد. یک دقیقه بعد خود را کنترل میکند. نفسی می کشد و بیرون می رود، بعد از مدت کوتاهی بر می گردد در حالی که سیگاری روشن کرده و کاملاً آرام شده است.این توانایی کارلو که خیلی زود آرامش خود را بدست میاورد اهمیت زیادی داره. اون میدونه چجوری با مردم حرف بزنه و در لحظه دشوار چیکار کنه. حتا اگر روز قبل شکست خورده باشید میگوید هیچ اتفاقی نیافتاده بچه ها فقط به بازی رو با باختیم، همچی درست میشه. هم با ما بازیکن ها و هم با کادر فنی این طور رفتار می کرد و همین باعث شده بود که جو حاکم بر رئال واقعاً عالی باشد. از نظر من جوی که کارلو ایجاد کرد یکی از درخشان ترین دستاوردهای او بود.
اگر به دو سال حضور او در رئال و موفقیت های آن دوره نگاه کنید - فتح لیگ قهرمانان و کوپا دل ری - متوجه میشوید که کارلو برای باشگاه و برای بازیکنان چه اهمیتی داشت. وقتی باشگاه را ترک کرد بسیاری از ما بازیکنان از شبکه های اجتماعی استفاده کردیم تا بگونیم او چقدر برای ما ارزش داشته او شخصیت فوق العاده ای است. یکی از دلایلی که جو حاکم بر رئال آن قدر خوب بود، این بود که کارلو رختکن را مقابل رییس باشگاه و هر چیز دیگری که ممکن بود توازن خانواده را به هم بزند محافظت می کرد. این را با چشمهای خودم دیده ام.
او خودش تصمیم می گیرد - گاهی درست گاهی اشتباه که برای همه ی مربیها همین طور است. به این دلیل است که او را دوست دارم او آدم خودش است شخصیت خودش را دارد، انتخاب های خودش را انجام میدهد و تصمیمهای خودش را میگیرد و به آنها پایبند می ماند. او آدم باهوشی هم هست زمانی که به حرف بازیکنان گوش میکند بسیار باهوش است. او بازیکنان را درک میکند چون خودش زمانی بازیکن فوتبال بوده و این تجربه ها را دارد. میداند چگونه بهترین عملکرد را از تیم بگیرد تا در مسابقات برنده شود و جامها را فتح کـند. این اتفاقی نبود که ما موفق شدیم تقریباً همه چیز را ببریم او هم برنامه دارد و هم استراتژی.
اگر کارها را درست انجام ندهید هیچ چیزی به دست نمی آورید هرقدر هم که به حرف های بازیکنان گوش میداد در نهایت تصمیمی میگرفت که فکر میکرد درست است. اگر لازم بود بین تغییر موقعیت دو بازیکن در زمین تصمیم بگیرد به پیامدهای آن توجه می کرد و موقعیت بازیکنی را تغییر میداد که کمترین خلل را در کار تیم ایجاد کند. اگر می توانست با تغییر موقعیت یک بازیکن نتیجه لازم را بگیرد پنج بازیکن را جابه جا نمی کرد. او اگرچه با همه ی بازیکنان یکسان رفتار میکرد. این درک را هم داشت که در فوتبال مثل هر ورزش یا حرفه ی دیگری لازم است که با بازیکنان خاص، نه به شکل متفاوتی بلکه با مراقبت بیش تری رفتار کند. در نهایت به نفع تیم است که از تمام بازیکنان به مؤثرترین شکل ممکن بهره بگیرید.
حتی زمانی که احساس میکنید توان بازی در نود دقیقه را ندارید یا دیگر نمی توانید بدوید، باید به خاطر مربی این کار را بکنید من به خاطر او این کار را میکنم، چون او لیاقتش را دارد و همیشه از من مراقبت کرده است. بیشتر هم تیمی های من همین احساس را دارند. بازیکنها واقعاً برایش احترام قائل اند و به خاطر او حاضرند هر رنجی را تحمل کنند. این مطلب را میتوانید در نحوه ی بازی من در فینال لیگ قهرمانان ۲۰۱۴ ببینید. یک ماه قبل از آن بازی مصدوم شدم و او چند بار به من گفت: «کریستیانو، اگه احساس خوبی نداری فقط به من بگو البته برای من خیلی سخته چون تو اگه حتی با ۵۰ درصد توانــت هــم بازی کنی هنوز مهمترین بازیکن منی. به همین دلیل بازی کردم. خیلی عالی بازی نکردم اما یک پنالتی را گل کردم - هفدهمین گل من در آن جام بود که رکورد بیشترین تعداد گل در لیگ قهرمانان است ـ و بازی را بردیم. کاملاً آماده نبودم اما به خاطر کارلو از خودگذشتگی کردم.
همه ی بازیکن ها باید متواضع باشند و بدانند که همه چیز را درباره ی فوتبال بلد نیستند. همیشه دنبال این هستم که چیزهای جدیدی یاد بگیرم و از تمام مربی هایم راهنمایی هایی می گیرم، از این یکی نکته ای میگیرم و از آن یکی نکته ای دیگر چون آنها دانش بیش تری دارند، مسن تر هستند و تجربه های بیشتری داشته اند قرار نیست به من یاد بدهند چطور فوتبال بازی کنم یا چطور شوت بزنم ما اگر باهوش باشید میتوانید از تمام مربیها استفاده کنید و خیلی چیزها یاد بگیرید چیزهایی که به نظر من مهم هستند. کارلو باعث میشود که حتا بهترین بازیکنها هم پیش او رشد کنند چون به شکل مداوم آنها را تشویق می کند که برای او کار کنند.
او همیشه به من انگیزه میدهد به من میگفت بمبا - مرا بمبا صدا میکند که در ایتالیایی یعنی بمب افکن - تو امروز حتماً گل میزنی بمبا، تو بازی رو برای ما میبری. همیشه به من اعتمادبه نفس می داد، در همه حال، و مهم ترین مساله برایم این است که به من اهمیت میداد همیشه به من اهمیت میداد و از من مراقبت می کرد به خاطر این چیزهاست که همه ی باشگاه ها او را میخواهند. او مربی خاصی است.
روزنامه نگارها اغلب درباره ی مربیهایم از من سؤال میکنند. البته بعضی از آنها شباهت های زیادی با هم دارند. برای مثال کارلو و سر الکس فرگوسن خیلی شبیه هم هستند. آنها هر دو تیمهای خود را تبدیل به یک خانواده میکنند البته والدین متفاوتی هستند اما در مورد مراقبت از بازیکنها و کمک به آنها برای آن که بتوانند استعدادهای خود را به منصه ی ظهور برسانند مثل هم فکر میکنند. برای هیچ کدام از این دو مربی تاکتیک مهم ترین مسأله نبود. کارلو حتا تأکید چندانی روی تاکتیک ها نمی کرد، با این که در ایتالیا کار کرده بود. قبل از آن که به مادرید برسد ما بازیکن ها همه فکر میکردیم چون ایتالیایی است حتماً تأکید زیادی روی جلسات تاکتیکی خواهد داشت، اما کارلو تمرین ها را شروع کرد و خبری از تاکتیک نبود. می گفت: «با این تیم احتیاج به تاکتیکهای زیاد ندارم. می خوام با این بازیکنا گل بزنم.»
وقتی این ذهنیت را دارید و می خواهید این طور حمله کنید تأکیدها از روی تمرین های دفاعی برداشته میشود البته هنوز باید سازماندهی با کیفیتی داشته باشید، امـا نـه تاکتیکهایی که معمولاً در چنین مواقعی مورد استفاده قرار می گیرند، مانند تیم هایی که بیشتر روی ضد حمله کار میکنند. کارلو این طور نیست. از بازیکنان دیگر شنیده ام که در باشگاه های دیگر خیلی سفت و سخت روی تاکتیکها کار کرده اما این جا در رئال نه، این طور نبود. شاید به این دلیل بود که او در میلان یا پاریس سن ژرمن بازیکنانی در حد و اندازه ی بازیکنان بسیار سطح بالا و با انگیزه ی رئال در اختیار نداشت. به نظر من مهم ترین مساله تمرکز است.
وقتی گلهایی به شکل مشابه میخورید مشکل مربوط به تمرکز شماست و نه تاکتیکها. بنابراین مسأله ی مهم تمرکز است و کارلو به خوبی از این موضوع آگاه بود. واضح است که او انسان بسیار منظمی است و بسیار هم انعطاف پذیر. اگر در رئال از این کیفیت بالای بازیکنان برخوردار نبود شاید وقت بیشتری برای تاکتیکها میگذاشت. همانطورکه گفتم کارلو و فرگوسن تیمهای خود را به شکل خانواده ی خود می دیدند اما مورینیو کمی متفاوت بود و فاصله ی بیشتری میگرفت کارلو به ما نزدیک تر بود و به بازیکنها اهمیت بیشتری میداد. با این وجود چیزی که هر سه ی این مربی ها در آن مشترک هستند دانش فوق العاده ی آنها درباره ی فوتبال است. هر سه ی آنها بسیار باهوش هستند و ذاتا ،برنده،اند به همین سادگی اما با وجود دانش بالایی که دارند آنچه برای آنها اهمیت کلیدی دارد روابطی است که ایجاد میکنند. همه آنها آگاهاند که تنها در صورتی که رابطه ی خوبی با بازیکنان داشته باشید میتوانید بهترین عملکرد را از آنها بگیرید. این نکته ای است که مربیان بزرگ را متمایز میکند
من این شانس را داشته ام که در کنار بهترینها و برای بهترینها بازی کنم و از این نظر خودم را خوشبخت میدانم. در زمین تمرین است که میتوان تشخیص داد آدمها چقدر خوب هستند. به عقیده ی مـن کارلو یکی از بهترین هاست او انگار حس ششم دارد و میفهمد بازیکنها کی خسته اند یا حوصله شان سر رفته یا میخواهند با شدت کمتری یا بیشتری کار کنند. وقتی زیزو زین الدین زیدان جایگزین بنیتز در تیم شد تمرینها خیلی شبیه دوران کارلو بود. زیزو درک کرد که برای او به عنوان بازیکن جلسات تمرینی کارلو لذت بخش و با ارزش بوده، بنابراین همان شیوه ها را به کار گرفت
زیزو آدم باهوشیه و ایدههای زیادی از زمان کارکردن خود با کارلوگرفته است، چه به عنوان بازیکن و چه هنگامی که این جا در رئال دستیارش بود. مهم ترین نکته این است که زیزو تلاش کرده همان شیوه های کارلو را نگه دارد. کارلو زیاد شوخی میکرد بعضی وقتها برای آنکه شما را عصبانی یا نگران کند. گاهی به من میگفت: «کریستیانو، تو فردا استراحت میکنی.» همه میدانند که من می خواهم در همه ی بازی ها باشم به خاطر همین ناراحت میشدم و میگفتم «منظورت چیه؟»
بعد او می گفت باید استراحت کنم و من جوابش را میدادم و همین طور جروبحــث مــی کــردیـم تـا این که میگفت: «تو باید تا ساعت سه فردا استراحت کنی اما وقتی ساعت چهار بازی شروع شد میتونی بازی کنی.» و همه میخندیدیم.
کارلو میداند چه وقتی زمان شوخی کردن است و چه وقتی باید جدی بود و کار کرد. او به خاطر دانش و تجربه ای که دارد همیشه نقطه ی تعادل بین اینها را پیدا می کند. او مربی باهوشی است چرا که برای بازیکنان اهمیت قائل است و برایشان آرزوی بهترینها را دارد
پایان
منبع: کتاب رهبری با آرامش