ماریو زاگالو، افسانهی فوتبال برزیل که با تیم ملی برزیل در سمتهای مختلف فاتح جام جهانی شده بود، در ۹۲ سالگی درگذشت. |
روز پنجم ژانویه و با اعلام رسمی مقامات، فوتبال در شوک فرو رفت. ماریو زاگالو، اسطورهی فوتبال برزیل بر اثر بیماری درگذشت. زاگالو که در ۹۲ سالگی با بیماریها و مشکلات جسمانی متعدد روبهرو شده بود، بیش از این تاب نیاورد تا به قهرمانان جام جهانی ۱۹۵۸ بپیوندد. پس از فوت پله و چند ستارهی دیگر، زاگالو تک بازماندهی آن تیم قهرمان بود. زاگالو در دوران بازی در پستهای وینگر چپ و "Inside Left" (چیزی شبیه به موقعیت مهاجم ثانی در بازی) به کار گرفته میشد. با وجود قد ۱۶۷ سانتی متری، به خاطر تکنیک و سرعت بالا از پس مدافعان برمیآمد. سپس در تیم ملی برزیل بود که دوستیاش با پله شکل گرفت؛ مهاجمی افسانهای که تیتر یک تمام رسانهها شده بود. همراه با واوا و پله در فینال جام جهانی ۱۹۵۸ گلزنی کرد، اما همهی نگاهها به سمت مهاجمی ۱۷ ساله جلب شد که در این مسابقات خوش درخشید. در جام جهانی ۱۹۶۲ و در مقابل مکزیک نیز همراه با پله گل زد. دوستی پله و زاگالو اما فقط منتهی به این موارد نشد. حتی پس از فوت پله، زاگالو چنین گفت:
بهترین دوست من از دنیا رفت و تو را با لبخندت به یاد میآورم. او یار من در بسیاری از داستانها، پیروزیها و قهرمانیها بود و میراثی جاودانه و فراموش نشدنی از خود بر جای گذاشت. او کسی بود که چندین بار دنیا را متوقف کرد.
بدین ترتیب، فراق پله روح او را ناتوان کرد و بیماری جسمش را. زاگالو در نهایت درگذشت و برزیل را با حسرت قهرمانی مجدد در جام جهانی تنها گذاشت. اینکه آیا برزیل در جام جهانی ۲۰۲۶ قهرمان خواهد شد یا خیر، سوال سختی است؛ اما درگذشت ماریو زاگالو باری دیگر یک سوال مهم را پیش روی ما گذاشت؛ جایگاه مربیان برزیلی در فوتبال امروزی کجا است؟
ماریو زاگالو و پله
جایگاه مربیان برزیلی در گذشته
مربیان لیگ برزیل در گذشته کاندیدهایی قوی برای منصب سرمربیگری تیم ملی برزیل بودند. شخص ماریو زاگالو نمونهای مناسب است. بازیکنی که در جام جهانی ۱۹۵۸ و تحت هدایت وینسنته فئولا بازی کرد، بعد از دوران بازیگری سرمربی بوتافوگو (تیم سابقش) شد و در نهایت نیز سکان هدایت تیم ملی برزیل را بر عهده گرفت و آنها را باری دیگر به عنوان قهرمانی جهان رساند. نسلها منسوخ شدند اما نام ماریو زاگالو منسوخ نشد. از فرصت همکاری مستقیم با پله به عنوان بازیکن و سرمربی گرفته تا همکاری غیر مستقیم با رونالدو نازاریو، بیش از ۳۰ سال طول کشید و در این مدت زاگالو به عنوان بازیکن، سرمربی، مربی و مشاور در جامهای جهانی مختلف حضور داشت و بر بار فنی کادر مربیان برزیل افزود. در کنار این موارد، نایب قهرمانی با کویت در جام ملتهای آسیا باید ذکر کرد. زاگالو به دلیل دانش فنی بالا، توسط بازیکنان با لقب "پرفسور" خطاب میشد.
لوییس آلونسو پرز، ملقب به لولا نمونهای دیگر است. لولا که پیشتر یک راننده تاکسی بود و سابقهی حتی یک بازی رسمی هم نداشت، کارش را در تیم جوانان سانتیستا آغاز به کار کرد. پس از کسب تجربهی لازم و آموختن از مربیان این تیم، به عنوان مربی به تیم جوانان سانتوس اضافه شد. مدتی دستیار سرمربیان سانتوس شد و در نهایت این شغل را کسب کرد. لولا با فراغ بال در انتخاب استراتژیهای مناسب برای سانتوس و بها دادن به بازیکنان جوانان تیم و تبدیل پله به بازیکن ثابت تیم، افتخارات متعددی را کسب کرد.
موردی دیگر نیز کارلوس آلبرتو است. این مرد برزیلی نیز همانند لولا سابقهی بازی در مستطیل سبز را نداشت. با سابقهی کار در تیمهای ملی مختلف از جمله غنا، امارات، عربستان و چند تیم باشگاهی برزیلی و کسب نتایج خوب در این تیمها، در نهایت آلبرتو به تیم ملی برزیل بازگشت. کارلوس سابقهی کار کوتاهی در این تیم را داشته بود، اما این دفعه با کارنامهای درخشان به تیم ملی بازگشت. جام جهانی ۱۹۹۴ چالشی جدی برای این سرمربی بود و او تصمیم گرفت تا با اضافه کردن ماریو زاگالو به عنوان مربی و دستیار، با تجربهای کافی به این رقابتها برود. در نهایت، برزیل به قهرمانی در این رقابتها دست یافت. در بازگشتی دوباره به این تیم نیز کارلوس آلبرتو به کسب کوپا آمریکا و جام کنفدراسیونهای فیفا پرداخت. اما لوییز فیلیپه اسکولاری نیز آخرین نمونه از سرمربیان برزیلی بود که با چنین فرمولی به هدایت تیم ملی برزیل دست یافت. اسکولاری هم سابقهی بازی در لیگ برزیل و هم سابقهی مربیگری در این لیگ را داشت و برخی تیمهای مطرح این لیگ را نیز هدایت کرد. در نهایت، در جام جهانی ۲۰۰۲ اسکولاری هدایت تیم را بر عهده گرفت و ماریو زاگالو (گرگ پیر) نیز به عنوان مشاور کادر فنی در کاروان این تیم حضور داشت. نکتهی قابل توجه این است که با قهرمانی در جام جهانی ۲۰۰۲، گرگ پیر به پنجمین قهرمانی خود دست یافت.
کارلوس آلبرتو و لوییس فیلیپه اسکولاری، دو سرمربی برزیلی فاتح جام جهانی
جایگاه مربیان برزیلی در حال حاضر و علل افت عملکرد آنها
اما با نگاه به مسیری که مربیان بومی به منصب هدایت تیم دست یافتند و نگاه به مسیری که مربیان فعلی برزیل را به هدایت این تیم رساند، میتوان به این نتیجه دست یافت که این نحوهی گزینش مربی برای تیم ملی در برزیل منسوخ شده است. تیته، فرناندو دینیز و اخیراً دوریوال جونیور نیز به این طریق به این شغل رسیدند. تیته و دینیز دوران نسبتاً موفقی در این تیم نداشتند و طلسم عدم قهرمانی این تیم همچنان پابرجای ماند. احتمالاً کاهش سطح لیگ داخلی برزیل در این مورد نقش داشته است. رابطهی بین سطح لیگ و سطح مربیان دوسویه است و با توجه به کاهش سطح لیگ، کاهش سطح مربیان برزیلی نیز قابل پیشبینی بود. اما فارغ از این موارد، نکاتی وجود دارند که احتمال ظهور مربیان بالارده و جریانساز در فوتبال برزیل را بسیار پایین آوردهاند. فرهنگ کشور برزیل و نحوهی مدیریت لیگها و تیمهای این کشور ساختاری را به وجود آوردهاند که موجب افت عملکرد مربیان برزیلی شده است.
یکی از این موارد، سقوط جایگاه و حقوق مربیان فوتبال در برزیل است. این مورد موجب به کاهش حقوق مربیان در برزیل شده است. یک سرمربی به طور متوسط در برزیل سالانه ۲۶ هزار یورو دریافت میکند. این مبلغ حدوداً ۲۵ هزار یورو با متوسط حقوق سالانهی مربیان در اسپانیا و حدود ۳۵ هزار یورو با همین مورد در ایتالیا و آلمان اختلاف دارد. این اختلاف دستمزد همچنین امکان حضور مربیان خارجی در لیگ را کاهش میدهد. در سمتی دیگر، تحصیل آکادمیک فوتبال در برزیل دچار کاهش کیفیت شده است و فدراسیون برزیل میزان برگزاری کلاسهای مربیگری خود را کاهش داده است. از زمان جام جهانی ۲۰۱۴ تا حال حاضر، فدراسیون فوتبال برزیل برنامههای بسیار جدی برای حضور مدرسهای برتر مربیگری و برگزاری دورههای ویژه و متناسب با فوتبال روز دنیا نداشته است. این مورد برای درازمدت بسیار خطرناک است. اما یکی دیگر از دلایل این افت کیفیت در مربیان برزیلی، به نحوهی مدیریت در این کشور برمیگردد. نحوهی مدیریت تیمها در برزیل محیطی را ایجاد میکند که اجازهی اجرای سبکها و تاکتیکهای جدید را به سرمربیان و مربیان نمیدهد. برای سالها، مربیان برزیلی میدانستند که حتی سه شکست در یک بازهی زمانی کوتاه موجب اخراج آنها خواهد شد. آنها قادر به اجرای برنامههای بلندمدت نیستند و تنها متمرکز بر برنامههای کوتاه مدت هستند. این محدودیتها موجب شده است تا تیمها در یک چهارچوب و سازمان تکراری عمل کنند و بعضی نقشها و پستها مثل هافبک هجومی از رده خارج شوند و بازیکنان خلاق و بازیساز اهمیت کمتری پیدا کنند. به همین دلایل، ساختارشکنی و جریانسازی در لیگ برزیل بسیار سختتر از گذشته شده است و با توجه به سیاست برزیل مبنی بر استخدام سرمربیهای برزیلی که عمدتاً در لیگ داخلی کار میکنند، این ترس از ساختارشکنی به ردهی ملی نیز انتقال پیدا میکند. موردی دیگر که موجب افت عملکرد سرمربیان شده است، بازیکن سالاری است. با ورود بازیکنهای خارجی به این لیگ و ارزش و اهمیت آنها برای تیمها، مدیران برزیلی بیش از سرمربیان به بازیکنان ارج میدهند. این مورد باز هم فراغ بال مربیان را تحت تاثیر قرار میدهد و آنها را ملزم به استفاده از چیدمان، سبک و تاکتیک مورد تایید عموم بازیکنان مهم قرار میدهد. با توجه به اینکه پلنهای بلندمدت در سیاستگذاری باشگاهها نقش ویژهای ندارند، مدیران ترجیح میدهند تا به جای حفظ سرمربی، بازیکنان فعلیشان را حفظ کنند. در ردهی ملی این مورد بسیار شدیدتر است. اگر مربی با بازیکنی به مشکل بر بخورد، بازیکن معمولاً یا اخراج میشود و یا تصمیم به خداحافظی میشود. اهمیت حفظ بازیکنان مهم برای کنفدراسیون فوتبال برزیل ضروری است و توان حفظ رختکن میبایست از شاخصههای مربی مدنظر باشد. حال باید دید که دوریوال جونیور، سرمربی جدید تیم ملی برزیل چه اقداماتی را پیش خواهد برد.
دوریوال جونیور، سرمربی جدید تیم ملی برزیل با سابقه هدایت تیم سائوپائولو
نتیجهگیری
در نهایت، مربیان برزیلی در حال افت کیفی هستند. آنها نه از طرف فدراسیون و نه از طرف باشگاه، مورد حمایت جدی قرار ندارند و از فراغ بال زیادی برخوردار نیستند. به نظر میرسد که سیاست مدیران برزیلی مبنی بر انتخاب سرمربیان بومی و شاغل در لیگ بومی، باید مورد بازنگری اساسی قرار بگیرد. به نظر میرسد این شیوهی قدیمی در حال حاضر منسوخ شده است و برزیلیها باید به گزینههای خارجی فکر کنند. کارلو آنچلوتی گزینهای مطلوب به شمار میرفت. کارلتو در رئال مادرید با بازیکنانی برزیلی چون میلیتائو، رودریگو و وینیسیوس جونیور در ارتباط است و با توجه به داشتن تجربهی کافی در فوتبال دنیا، برای این شغل گزینهای مطلوب به شمار میرفت. اما در هر حال، هواداران فوتبال دلتنگ آن مربیان قدیمی و قدر هستند. فوت ماریو زاگالو باز هم بر حسرت برزیلیها برای چنین مربیانی دامن زد. ماریو زاگالو در همهی قهرمانیهای برزیل در جام جهانی نقش داشته است. حال با توجه به فقدان این برزیلی بزرگ و بادانش، این سوال پیش میآید که آیا قهرمانی در جام جهانی، بدون حضور ماریو زاگالو ممکن است؟