تو ای جان دل من هستی من
تو ای در شام غمها مستی من تو ای بنشسته با خون در وجودم
تو ای امید و عشق و تار و پودم
نمیدانم که بی تو نمیدانم که بی تو چیستم من
اگر روزی نباشی کیستم من نمیدانم که بی تو چیستم من
اگر روزی نباشی نیستم من در این سینه دلی دیوانه دارم
که گویم دشمنی در خانه دارم