زمانیکه شاه عباس یکم به حکومت رسید وضع اندرونی کشور بخاطر بی تدبیری پدرش شاه محمد خدابنده،از هم پاشیده بود....وضع اقتصادی خزانه،اسایش مردم در حالت بدی بود،و درباریان اختلافهای فراوانی داشتند،ازسویی قزلباشان که بخش اصلی پیکره ارتش صفوی بودند خودسر وبی پروا شده و میکوشیدند تا شاه را بازیچه دست خود کنند.....
از سویی دیگر امپراطوری ترک عثمانی بدنبال کشورگشایی وارد خاک ایران شد،و بخش قابل توجهی از مرزهای باختری(غربی) کشور را گرفته و درحال پیشروی بود...
ازبکها هم در مرزهای خاوری(شرقی) کشور،مرتب ضد فرمانروایی مرکزی میشوریدند.....ادعای وارستگی، تجزیه طلبی کرده، و به کشتار و تاراج مردم میپرداختند...
و در پایان پرتغالی ها هم جزیره های جنوبی مارا تصرف کرده بودند....
ولی در این شرایط سخت اولویت بندی شاه جوان و تازه به تاجوتخت رسیده(شاه عباس بزرگ)،کشور را از نابودی و تحقیر بیگانگان نجات داد؛شاه عباس خیلی زود متوجه شد که نخستین خطر پیشروی عثمانیان است و اینه او توان نظامی و بودجه بسنده برای نبرد با عثمانی را ندارد،از این رو پیمان نامه صلحی/ موقت/ با سلطان عثمانی نوشت،و متعهد گردید بدون هیچ ادعایی آن میزان از خاک ایران که به تصرف عثمانی رسیده به آنان واگذار گردد و در عوض پیشروی عثمانی در خاک ایران متوقف گردد،که همینگونه هم شد....ولی کینه از عثمانی در دل او بجای ماند....
در گام دوم او دربار و ارتش را متقاعد کرد که شورش ازبکان راسرکوب کند،از همین روبا سپاهی بزرگ ازبکان را درچند نبرد کوچک و بزرگ در هم کوبید تا جایی که بعد از ان هر زمان نام شاه می آمد شورشیان هراسان میشدند...
درگام سوم او اختلاف درباریان را برطرف کرد و با ایجاد سپاهی از غلامان و بردگان و زندانیان،که به انان ارتش شاهییا فداییان شاه میگفتند،و با تهدید و تطمیع قدرت قزلباشان را در ارتش کمرنگ و انان را فرمانبردار خود کرد....
سپس با سیستم اقتصادی کشور را سامان بخشید،خزانه پر و وضعیت درامد مردم بهتر شد،تاجای که تاریخ نویسان غربی میگویند میانگین درامد مردم ایران در ان دوره از میانگین درامد اروپاییان بیشتر بود....
در گام چهارم،او با اروپاییان وارد بازرگانی شد،وسلاح های بروز شده ان دوران را در کشور بومی سازی و ارتش را تا دندان مسلح کرد.....
شاید بیاندیشید که اکنون زمان تسویه حساب با عثمانیان است....ولی نه.....شاه عباس بردباری راهبردین را درپیش میگیرد،زیرا عثمانی هم ارتش نیرومندی دارد وباید بدنبال پیروزی با کمترین تلفات بود....بدین روی او با امپراطوری مسیحی مقدس روم و تزار روس که در همسایگی عثمانی در اروپای مرکزی بودند و دل خوشی از عثمانی نداشتند نمایندگانی را رد وبدل کرد وپنهانی پیمان راهبردی ضد عثمانی تشکیل میدهد...
شاه عباس منتظر یک نابسمانی در قلمرو عثمانی بود که همزمان با آن جنگ را آغاز کند....با مرگ سلطان محمد و پادشاهی پسر جوان و بی تجربه اش سرانجام روز انتقام فرامیرسد ،شاه با جلب پشتیبانی تزار روس و رودلف (امپراطور مقدس روم)در پی یک عملیات نظامی قراردادهای مرزی پیشین را لغو و به خاک عثمانی یورش برد این درحالی بود...عثمانی که از درون نابسامان و از بیرون در چند نبرد درگیر بود تاب مقاومت در برابر حمله های برق آسای شاه عباس را نداشت و سرانجام همه سرزمین های تصرف شده را به همراه بخش بزرگی از عراق مانند بصره و بغداد را به ایران تسلیم کرد...
فرق یک فرد معمولی با شاه عباس بزرگ نداشتن اولویت بندی در زندگی است
#زنده باد شاهنشاه بزرگ ایرانیان شاه عباس یکم صفوی#