مطلب ارسالی کاربران
شعر تاریخی حج اصغر عزیز در وصف مارینوس اوزونیدوس 💙💙💙🇬🇷
از نور چشمانت شـگـفـتـا جان مـن احیا شده
گویی قیامت بهر من از لطف تو بر پا شده
.
وقتی شنیدم آن خبر صحبت ز هجرانت پدر
چـشـمـان من از اشک غم چـون ابر باران زا شده
.
از ماتم مرگ پدر ، روی تو شد آتشفشان
از آتـش رخـسـار تـو آتـش بـه جـان مـا شده
.
از خـطّ رخـسـار مـهـت و از لحظه اوج غمت
این خط عشق و عاشقی بس روشن و خوانا شده
.
روحت شکیبا کرده ای ، اعجاز عیسی کرده ای
زندانی بی دین و گبر از عشق تـو ترسا شده
.
بی نام تو باشد جهان زشت و پلشت و رو سیَه
و از پـرتـو گفتار تـو جانها هـمه والا شده
.
با سماع قول تو از خشم و شر کورم ولی
بـا بـوی آن پیراهنت آن چشم مـن بینا شده
.
شمس فروزان دیده ای رخسار خود را در نگر
عـکـس رخ شیدای تـو در آسـمـان پـیـدا شده
.
ای شهریار شهر دل مهر تو شهرآشوب من
ای شـهـرزاد قـصّـه هـا نـام تـو شهـرآرا شده
.
در سیرجان من دیـده ام سـرو بلند قـامـتـت
در وصف این سرو بلند شعر و غزل شیوا شده
.
از گرمی آغوش من روی تو شد آتشفشان
از آتـش رخـسـار تـو آتـش بـه جـان مـا شده
.
از خاوران بر گوش من آید خروش غازیان
از همّت آن کاوه ی آهنگر ایـن غـوغـا شده
.
اینک درفش کاویان بر دوش ایران باوران
از سیر دریا تا سبا چـون کوه پا بر جا شده
.
دیـروز بـانـگ شافیان از یونان مـن بـشـنـیـده ام
امروز مرد عاشقی در سیرجان ماوا شده
.
فرهاد عاشق بهر شیرین کنده کوه بیستون
اصغر ز بهر تو همان شمس و مولانا شده
💙💙💙🇬🇷