می دانستم دیر یا زود باید از او بنویسم. زمانیکه او را با جمال موسیالا می دیدم، خوب می دانستم کسی خواهند شد. دوستان نزدیک فوتبالیم خوب می دانند چه ارادتی به این دو مرد جوان داشتم و دارم.
اگر موسیالا با انگلستان می ماند، خدا می داند این دو در خط میانی انگلستان چه ها می کردند.
اجازه دهید اعتراف کنم؛ همگی حق داریم به رئال و طرفداران این تیم برای تصاحب او حسودی کنیم! حسادت، فقط و فقط در این مورد مجاز است!
این مجموعه مخلوطی از اطلاعات و مقاله ها و مصاحبه هایی است که طی چند سال گذشته، در گوشه و کنار ذهنم (که کمی کند شده) و فایلی مرتبط به او حفظ کرده ام.
این روزها نگارش درباره فوق ستارگان امری بیهوده است، وقتی که هر روزه به هر بهانه ای، مطلب و فیلم جدیدی در باره آن ها در همه جا به چشم می خورد.
این را به حساب ادای دین به بازیگری جوان و استثنایی بگذارید.
راستی، این را هم خوب می دانستم روزی فایل های انباشته شده درباره او، روزی، مثل امروز به دادم خواهد رسید.
امیرحسین صدر
یکم نوامبر ۲۰۲۳
اختصاصی طرفداری - اگر تا پیش از این بدبینان با کمی عدم اطمینان حرف می زدند، و جار و جنجال را خیلی زود می پنداشتند، دو گل، آن هم از نوع تماشایی آن در "ال کلاسیکو" تمامی های و هوی و غوغا و جنجالی که در تمامی صفحات ورزشی درباره پسر جوان انگلیسی به راه افتاده است را کاملا توجیه کرد.
سپس دو روز بعد، او جایزه بهترین بازیکن جوان فوتبال جهان را در مراسم توپ طلای کوپا ٢٠٢٣ به خانه برد. مسلما این اولین جایزه، از صدها جام و مدال، در حرفه پر زرق و برق اوست که تا سالیان سال، راهی خانه خواهد شد. این فقط مشتی از خروار است.
در طول چند سال گذشته در تمامی صفحات ویژه در مجلاتی معتبر فوتبالی اعم از انگلیسی و غیره، زمانی که لیستی از بازیکنانی جوان آینده دار به خوانندگان ارائه می شد، بدون شک نام او در میان بازیکنان به چشم می خورد.
جالب تر آنکه از او بعد از "پل کاسگوین" در دهه ٩٠ و "وین رونی" در قرن نو به عنوان "پدیده"ای میان بازیکنان انگلستان یاد می شد. این مقایسه و اشاره، خود نشان از پتانسیل این مرد جوان و مستعد داشت.
بی جهت نبود که آرسنال، منچستریونایتد، چلسی، لیورپول و منچسترسیتی همگی علاقه مند به جذب او در سال های نوجوانی اش با بیرمنگام سیتی در چمپیونشیپ بودند.
اکنون در پرونده ای از ماموران کشف ورزشکاران مستعد که دارای آینده درخشانی خواهند بود، گزارش خواندنی به چشم می خورد. در این متن به قوه و پتانسیل زیاد او، زمانی که در بیرمنگام فقط ١٦ سال داشت، به وضوح اشاره شده است.
در این گزارش باورنکردنی تماما به قابلیت های او، و مسیر موفقیت آمیز به سوی افتخار و عظمت، پیش بینی شده است.
فقط ۱۶ سال دارد، اما الهام بخش. او تقریباً ١٨٥،٤٢ سانتیمتر قد دارد؛ هیبتی بسیار ورزشکارانه، ساق پای بلند و پاهای بزرگ!
این بخشی از گزارش تیزبین مامور شناسایی لیگ برتر بعد از پیروزی ٣-٠ پورتسموث در جام EFL مقابل بیرمنگام سیتی در ٦ اگوست ٢٠١٩ نوشته شده است.
آشنا به نظر می رسد، این طور نیست؟
هنوز از نظر فیزیکی در حال رشد است، اما حضور محسوسی در میدان دارد. به شکلی طبیعی حرکت می کند، خوب و زیاد می دود و به طور غریزی و طبیعی در میدان حرکت می کند. استایل دویدن او برازنده همه مجموعه است. گام های بلندی دارد و با ذهنیت فوق العاده ای کار می کند. در یافتن فضا برای دریافت توپ باهوش است. دائما بین خطوط قرار می گیرد یا به سوی دو جناح زمین حرکت می کند.
در سراسر بازی دویدن زیادی انجام می دهد و به ندرت توپ را از دست می دهد. و اگر اشتباهی رخ دهد به سرعت بازمی گردد.
هرگز با توپ دچار وحشت نمی شود، از بدن خود به خوبی استفاده می کند تا خود را از فشار حریف خارج کند. در همه جای زمین حضور دارد و همیشه درگیر چالش های متعدد در طول بازی است، و برای یک تکل سنگین هم کارت زرد گرفت. پتانسیل بسیار زیاد، با ١٦ سال سن، در طول بازی پا به پای تیم اول پورتسموث با ترکیب اصلی حرکت کرد. قابل توسعه و پرورش است، قرارداد امضا کنید، و به صورت قرضی اجازه دهید به طور مداوم بازی کند. مطمئن باشید ١٨ ماه دیگر او در تیم اصلی بازی خواهد کرد"
این متن گزارشی بود در باره فوق ستاره جدید فوتبال جهان که اتفاقا انگلیسی تبار هم هست.
نام این پدیده؛ خوب می دانید:
"جود بلینگام"
13 گل در ١٣ بازی از زمان پیوستن به رئال مادرید با مبلغی که در تابستان به بالای ١٠٠ میلیون پوند خواهد رسید.
عملکرد عالی او در برابر ایتالیا در مرحله مقدماتی یورو ٢٠٢٤ نه تنها صعود انگلستان را تضمین کرد، بلکه با ٢٠ سال سن، ظهور بازیکنی فوق العاده در سطح جهانی را به دوستداران فوتبال اعلام کرد. طرفداران فوتبال این روزها سخت گیرتر از همیشه شده اند. اما دوست و دشمن در مورد «جود» هم عقیده اند.
چهار سال پیش از این تحلیل، گزارش اولین بازی با تیم بزرگسالان و عصاره عملکرد او در فراتون پارک حقیقتا بسیار دقیق تر از آنچه که تصورش را می کردم، به نظر می رسد.
گفتنی است همیشه نمیتوان استعداد را تشخیص داد. اما در تمامی ٦٠ پرونده استخدام بلینگام طی این دوران، به کامل بودن گزارش اولیه صحه می گذارد.
در گزارش بازی بلینگام در مقابل لوتون در سنت اندروز در ٢٦ اکتبر ٢٠١٩ قید شده:
قابل است و دید خوبی دارد، توپ و بازی را می خواند.
در گزارش اولین بازی کامل بلینگام، میان بیرمنگام مقابل چارلتون در ١٤ سپتامبر ٢٠١٩ که اتفاقا موفق به گل زنی می شود و عطش تهاجمی او را هم نشان می دهد، آمده است:
فیزیک بدنی عالی، پاهای لاغر و کشیده، شانه های پهن، به راحتی او را به حرکت می اندازد.
ارزیابی او در سند موجود بعد از پیروزی ٣-٢ بیرمنگام مقابل ردینگ در ٧ دسامبر ٢٠١٩ فقط شامل یک جمله است:
بدون شک بهترین بازیکن در چمپیون شیپ
حیرت آور است؛ همه می دانستند. تمامی گزارش ها لبریز از تمجید و تحسین است.
حیرت آور از آن واقعیتی است که احتمالا از آن مطلع نیستید:
آرسنال در یک قدمی جذب بلینگام از آکادمی بیرمنگام به عنوان یک بازیکن زیر ١٤ سال بود.
در آن زمان این معامله حدود ٥٠٠،٠٠٠ پوند به عنوان غرامت برای توپچی ها هزینه داشت، مبلغی که آرسنال مایل به پرداخت آن بود.
با این حال، با یک تاخیر پیشبینینشده، که در مجموع بیش از ٤٨ ساعت هم نبود، منجر به امضای قرارداد بلینگام با بیرمنگام شد.
آرسنال همچنین به جذب بلینگام به عنوان یک فوتبالیست حرفه ای علاقه داشت؛ زمانی که معروفیت او در چمپیونشیپ مدام در حال افزایش بود و شهرتش مثل توپ صدا کرده بود.
مدیر ورزشی آرسنال در رابطه با جذب بلینگام گفته بود:
ذره ای شک در استعداد جود وجود نداشت. مشکل جذب او بود، به همه ما گفته شد که او تصمیم دارد به منچستریونایتد ملحق شود.
ملحق شدن به یونایتد ظاهرا برای بلینگام و پدر شدیدا مراقب و محافظه کارش "مارک"، تنها یکی از مسیرهای کوتاه و سریع برای ورود به فوتبال بزرگسالان و سطح بالای اروپا بود.
برای یونایتد، این معامله حول پیراهن شماره ٧ نمادین و افسانه ای باشگاه متمرکز شده بود. دو تن از بزرگان شماره ٧ یونایتد، اریک کانتونا و برایان رابسون در اولدترافورد منتظر خانواده بلینگام بودند، و حضور سر الکس فرگوسن در این دیدار تمایل یونایتد را برای تصاحب بلینگام مسجل می کرد.
در آن روز، جود با پدر و مادرش "دنیز" به منچستر رسیدند.
یونایتد مطمئن بود معامله انجام شده است، عظمت و تاثیر و شاید طنازی تئاتر رویاها و پیراهن سحرانگیز شماره ٧، جادوی خود را انجام داده بود.
با این حال، پدر بلینگام عقاید و نظرات دیگری داشت. سودای بزرگ تری!
ظاهرا نقشه و برنامه های پدر بلینگام حیاتی بود. مسیری برای رسیدن به اوج فوتبال حرفه ای.
برونو فرناندز در ژانویه ٢٠٢٠ برای یونایتد قرارداد بسته بود، در حالی که اخباری مبنی بر علاقه یونایتد به دونی فن ده بیک هلندی و جک گریلیش نیز منتشر شده بود.
در این بین ناگهان، بروسیا دورتموند وارد شد؛ احتمالا بهترین باشگاه برای جوانان مستعد و خوش آتیه. تیمی که میدان می دهد و از جوانان سود سرشاری می برد. پدر بلینگام تأثیر جیدون سانچو را در «سیگنال ایدونا پارک» دیده بود و از آنچه دیده بود بسیار راضی بود.
علاوه بر این، دورتموند آماده بود بازی در ترکیب اصلی تیم را به بلینگام ضمانت کند.
پدر مارک شدیدا تحت تأثیر باشگاه بوندسلیگا قرار گرفت، در درجه اول، برنامه های آنها برای بلینگام در زمین بازی بود و در درجه دوم دورتموند قصد داشت از بلینگام در خارج از زمین نیز حمایت کند.
نقش پدر
بلینگام در انگلستان کم کم به یک نام آشنا تبدیل شده بود، اما هیچ کس در آلمان واقعاً نمی دانست که او کیست. این یک پیشنهاد جذاب برای خانواده بلینگام بود و با استراتژی آن ها کاملا همخوانی داشت تا جود را با سن کم از نورهای زننده دنیای تبلیغات و حواشی فوتبال در انگلستان محافظت کنند.
وقتی بلینگام در اوایل سال جاری به رئال مادرید پیوست، مارک، آسایش روحی پسرش را در اولویت قرار داد. احساس آزادی و دوری از تابش خیره کننده و تششعات زندگی سلبریتی ها در جامعه انگلیس برای آینده شغلی پسرش، برای پدر حائز اهمیت بود.
در این بین، چلسی، لیورپول و منچسترسیتی از جمله ناامید شدگانی بودند که دستشان از گوهری نادر و کمیاب دور ماند.
آنچه پدر بلینگام به عنوان یک حس طبیعی برای محافظت از پسرش انجام داد، میتواند توسط دیگران با عناوینی چون «سخت گیر و غیر قابل انعطاف» تعبیر و همراه شود.
در مطلبی به مارک بلینگام اشاره شده بود، حتی با گرت ساوتگیت مربی تیم ملی انگلستان تماس گرفته است تا در مورد پیشرفت پسرش صحبت کند، و این منجر به شگفتی آشکار در «سنت جورج پارک» شد.
به این فکر می کنم؛ زمانی که قریحه و استعداد با هدایت و کنترل کامل همراه می شود، نتیجه در عمده موارد تا چه حد شگفت انگیز خواهد بود.
ما آدم ها ممکن است بگوییم پدر سخت گیری داشته ایم. همیشه فکر می کردم جوان مستعد راه خودش را خواهد یافت. کسی مثل بلینگام سخت گیری و نظم و انضباط نمی خواهد. دیسیپلین چه حرفیه! ولی زمانی که مثل برق، چهره های جوانان مستعد در فوتبال و خارج از دنیای آن از جلوی چشمانم گذر می کند، با مکثی بیشتر، نگاه و قضاوتم از سخت و سختگیری زیر علامت سوال می رود.
باید اذعان کرد مارک بلینگام در مدیریت جود و جوب Jobe (برادر بلینگام) کار بزرگی انجام داده است.
در مصاحبه ای می خواندم، او هرگز در کنار جوب درباره جود صحبت نمی کند. آنها همیشه باید گفتگوهای جداگانه ای داشته باشند و این به مارک به عنوان پدر، اعتبار زیادی داده است. او با فرزندانش درست عمل می کند. و هیچ اشتباه و انتقادی به او وارد نیست.'
بلینگام ها پیوند خانوادگی محکم و تنگاتنگی دارند. این یکی از دلایل مهم و پر اهمیتی است که بسیاری معتقدند جود بلینگام به یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال انگلیس تبدیل خواهد شد.
ظاهرا فردی واقع بین، بی تکلف، خاکی و بالغ و باهوش است، این را به استعداد اضافه کنید و حتم داشته باشید فرمول و برگ برنده ای در دست دارید.
شخصیت فرزندان، توسط پدرش، افسر پلیس سابق وست میدلندز و مادرشان دنیز شکل گرفته است. اطرافیان آن ها، هر دو را به عنوان والدینی سخت کوش و فداکار توصیف کرده اند.
جود بلینگام با فوتبال بزرگ شد. بلینگام بزرگ یک مهاجم پرکار در میان تیم های لیگ یکشنبه بود و بیش از ۷۰۰ گل به ثمر رساند. جود و جوب توسط والدین خود دائما تشویق می شدند تا در بسیاری از ورزش ها شرکت کنند اما فوتبال همیشه در اقامتگاه بلینگام ها حرف اول را می زد.
مارک اکنون پس از گذراندن امتحانات مورد نیاز، یک نماینده قانونی و مجاز فیفا است و مسئولیت هدایت رسمی حرفه پسرش را بر عهده گرفته است.
تاکنون بلینگام به طور ماهرانه و حرفه ای مدیریت شده است. اگرچه خوب می دانیم، قبل از هر چیز، موفقیت به توانایی های بازیکن متولد استوربریج Stourbridge در West Midland مربوط می شود.
ولی از یاد نمی بریم، خلق و خو، انگیزه و آرامش جود، همه از تربیت او ناشی می شود. و هیچکس نمی تواند برای آن قیمت گذاری کند.
ما گاهی فراموش می کنیم بلینگام فقط ۲۰ سال دارد.
تیم ملی انگلستان؛ جان دوباره سه شیر
در نوامبر ۲۰۲۰، ساوتگیت، دستیارش استیو هالند و مدیر فنی جان مک درموت با یکدیگر نشستند تا در مورد گزینه های خود پیش از سه بازی مقابل بلژیک، جمهوری ایرلند و ایسلند صحبت کنند.
در آن نشست، بحثی برای انتخاب جود میان این سه وجود نداشت. برای این سه آنچه حائز اهمیت بود، تنها زمان مناسب انتخاب بلینگام برای تیم ملی انگلستان بود.
ساوتگیت قصد داشت تا فرآیندی را ایجاد کند و اطمینان حاصل کند، او خیلی زود انتخاب نمیشود و تحت فشار مطبوعات قرار نمی گیرد. بلینگام در آن دوران ۱۷ ساله بود و به طور منظم در آلمان بازی می کرد و دیدگاهی در میان منتقدین وجود داشت مبنی بر اینکه او از استراحت کامل در لیگ آلمان در مقایسه با لیگ برتر سود می برد.
ساوتگیت شدیدا به این فکر می کرد چگونه می تواند سبک ستیزه جویانه و ماجراجویانه بلینگام را در سیستم بازی انگلستان جای بیندازد.
با این دلایل، ساوتگیت در ابتدا تصمیم گرفت بلینگام را در ترکیب اصلی خود قرار ندهد. اما مصدومیت جیمز وارد پروس و ترنت الکساندر آرنولد باعث شد تا ساوتگیت صبر و مقاومت خود را از دست بدهد.
از آن پس بلینگام هرگز به عقب نگاه نکرده است. او قبل از این که در جام جهانی ۲۰۲۳ قطر در سال گذشته، شهرت جهانی به هم بزند، در سال ۲۰۲۱ عضو تیم ملی انگلیس در رقابت های قهرمانی اروپا یورو ۲۰۲۰/۲۰۲۱ بود.
و کاملا روشن و مبرهن است، بلینگام به طور حتم روزی بازوبند کاپیتانی انگلستان را به بازو خواهد بست. شک نداشته باشید!
در پشت صحنه، استیو هلند به عنوان راهنمای مستقیم و انتقال بلینگام به سمت تبدیل شدن به یک عنصر موثر و ثابت در انگلستان اعتبار زیادی گرفته است. آموزش و توصیه های هلند، در مورد اینکه هافبک دقیقاً چه نقشی دارد و وظایف دفاعی او چیست!
اینطور که معلوم است، از همان ابتدا ساوتگیت و هلند تصمیم خود را گرفته بودند، مشخص بود، در نهایت، تیم انگلیس در اطراف بلینگام ساخته خواهد شد.
در واقع ٢ سالی است به آن مقطع رسیده ایم. بلینگام قلب تپنده انگلستان و اکنون رئال مادرید است.
چه چیزی می تواند صعود بلینگام به سوی قله فوتبال را متوقف کند؟
به نظر می رسد فقط خودش!
موفقیت و معروفیت او در حال افزایش است. در حال حاضر از چهره ها و مدل های گوچی Gucci است. اما جالب تر این است که شاهدیم دقیقاً چگونه با تجمل، توجه و "سوپراستار" بودن کنار می آید.
نشانه ها امیدوار کننده هستند.
با هر کسی که تا به حال با بلینگام رو به رو شده است صحبت کنید، در یک مورد هم عقیده هستند: مرد جوانی بالغ تر از سن خود، با دیدگاه هایی مشخص و صریح.
دکلان رایس، هم بازی بلینگام در خط میانی تیم ملی انگلیس می گوید:
حتی زمانی که در بیرمنگام بود و تمریناتش را با ما شروع کرد، انگار ٣٠ سال داشت.
با این وجود، پدر سختگیرش که خارج شدن از راه اصلی را نمیپذیرد، به همراه رئال مادرید و اتحادیه فوتبال انگلیس دائما در تلاش هستند تا او را از قرار گرفتن در معرض انظار، دوربین ها و رسانه ها محدود کنند، اگرچه با افزایش شهرت و محبوبیت این کار دشوارتر از پیش خواهد بود. خوب خاطرم هست، فرگوسن با ظهور و معروفیت رایان گیگز ولزی تا مدت ها حتی اجازه مصاحبه به او را نمی داد. ولی از آن دوران تا حال، همه چیز بیشتر و بیشتر زیر و رو شده است.
ظاهرا رفتار و شخصیت صریح و رک بلینگام باعث ناراحتی برخی از هم تیمی های سابق او در دورتموند شده است.
قبل از جام جهانی، ساوتگیت با آگاهی از این موضوع، با ظرافت با بلینگام صحبت کرده بود.
"فکر نمیکنم مشکل جدی و بدی بود، فقط نتیجه اعتماد به نفس باورنکردنی و بیش از حدی است که قضاوت بعضی ها را تحت تاثیر قرار داده است"
مانند عشق و نفرت، همیشه مرز باریکی بین تکبر و اعتماد به نفس وجود دارد و برخی در دورتموند معتقد بودند که او از مرز خود فراتر رفته است. ظاهرا کسانی که با بلینگام در سطح بینالمللی کار میکنند، با این دیدگاه موافق نیستند.
تعاریف رایس گواه آن است:
او یکی از جوکرهای تیم است. با نمک، یک پسر درجه یک. راستش نمی توانم به اندازه کافی از جود تعریف کنم. آدمی است که دوست دارم در کنارش باشم. ما صمیمی هستیم و اخلاقمان با یکدیگر همخوانی دارد. یک چیزی که باید در مورد او بگویم این است که با همه کنار می آید. بچه ها او را دوست دارند، شخصیت جوشان و پر حرارتی دارد. پسری که احساسات و عواطف خود را به جای پنهان نگه داشتن آن ها، آشکارا نشان می دهد. وقتی همه چیز درست پیش نمی رود، آن را به زبان می آورد. این بهترین تعریفی است که می توانم از او داشته باشم. جود جوان است و به صراحت می گوید: «چطور می توانم، نه تنها خودم را بلکه همه را در سطح بهتری قرار بدهم.»
چکیده استعداد نسل خود
رئال مادرید و انگلیس باید مراقب او باشند و یک مورد مهم را زیر نظر داشته باشند:
میزان و تعداد بازی و فوتبالی که بلینگام انجام می دهد.
او تاکنون بیش از ٢٠٠ بازی باشگاهی و ملی انجام داده است و این به طور حتم برای یک جوان ٢٠ ساله بسیار زیاد است.
بلینگام چکیده استعداد و قریحه نسل امروز فوتبال است و صدمه دیدگی در بلند مدت در رشد او شدیدا تاثیر گذار خواهد بود. شاید از این رو باید کمی خوش شانس هم باشد تا به بازیکن بالغ و کاملی تبدیل شود. حیف است اثری نیمه تمام بماند، او می تواند به شاهکار کاملی تبدیل شود. شاهکاری که باید نشست و تماشایش کرد و لذت برد.
تولد یک ستاره؟
به پایان "ال کلاسیکو" فکر می کنم. زمانی که شادی خلسه وارش را آشکار کرد. در محوطه جریمه مادرید به زانو در آمد و دستانش را به سمت آسمان بلند کرد.
به سرعت، هم تیمی هایش به دورش حلقه زدند. لوکا مودریچ اولین کسی بود که او را در آغوش گرفت. سپس آنتونیو رودیگر، مردی که به راحتی تحت تأثیر قرار نمی گیرد. او حتی به گروه فیلمبرداری با اشاره بلینگام را نشان می داد. سپس شروع به قدم زدن به طرف تعداد کمی از هواداران مادرید که همچنان فریاد می زدند، کرد.
بقیه ورزشگاه ساکت شده بود. بلینگام آنها را ساکت کرده بود. قهرمان جدید مادریدیستاها مشت هایش را به هوا برد و به نشانِ روی پیراهن خود چنگ زد.
لحظه ای بعد، بلینگام در حالی که از برابر ابروهای گره خورده و چهره های عبوس هواداران بارسلونا که به او خیره شده بودند رد می شد، دستش را به سمت گوش چپش برد تا از آنها بپرسد تمسخرها و صداهایشان کجا رفته است. جوابی نداشتند. به نظر می رسد، هیچ کس پاسخی ندارد.
این بچه چیز دیگری است. او "ایل فنومنو" است. او پادشاه مادرید است. او مجموعه داستانهای رویایی فوتبال یک نسل است که بارها و بارها خواهید شنید. او هنوز ٢٠ سال دارد و اوست که طوفانی در فوتبال اروپا به راه انداخته است. کف بزنید و خوشحال باشید؛ فوق ستاره دیگری متولد شده است.
در کنفرانس مطبوعاتی، کارلو آنچلوتی و ژاوی یکی پس از دیگری در مقابل رسانه ها قرار گرفتند. یکی، از بهترین سرمربی های جهان است که تا به حال دیده ایم و دیگری یکی از بهترین بازیکنان خط میانی که در مقابل چشمان ما هنرنمایی های بسیاری کرده است. همه چیز و همه کس را دیده اند.
حتی برای آن ها، این مصاحبه کمی متفاوت بود. حتی برای آنها! احساس می کردند شاهد چیز خاصی بوده اند. سؤالات رسانه های اسپانیایی منعکس کننده همه چیز بود.
سریع و نفس گیر، بدون عذرخواهی، بی امان و تقریباً ناباورانه، دقیقا مانند آنچه او در زمین به نمایش گذاشت، فقط درباره یک نفر سوال می کردند، فقط یک نفر:
بلینگام، بلینگام و بلینگام…
و این فقط صفحات آغازین قصه دنباله دار و بسیار شنیدنی بلینگام است…
پانوشت:
راستی حواستان به برادر بلینگام، جوب هم باشد. خیلی ها فکر می کنند او می تواند حتی بهتر از جود باشد. واقعاً بازیکن خوبی است. از نظر فیزیکی مشابه برادر است و مایه آن را دارد تا دوران ورزش خود را به خوبی تکمیل کند.
مطمئنم، داشتن دو بلینگام همیشه بهتر از یکی است.
You do not become a star, you are born a star. A star is born with that indefinable extra something (Sophia Loren)