طرفداری | چهارشنبه شب آینده، در دور چهارم کارابائو کاپ مقابل نیوکاسل یونایتد، منچستریونایتد باید هرآنچه در توان دارد را در زمین به اجرا بگذارد. مانند سال گذشته این تنها شانس آنها برای کسب جام است.
صادقانه بگویم، معتبرترین جام فوتبال انگلستان دور از دسترس آنها است. دورتر از آنچه در تصور هر یک از ماست. پیروزی یونایتد بر تیم ادی هاو در فینال ومبلی در فوریه به خشکسالی شش ساله کسب جام پایان داد و تصمیم باشگاه برای انتصاب تن هاگ بهعنوان سرمربی را توجیه کرد.
اما تنها یک هفته بعد، مرد هلندی از اوج به پایین سقوط کرد زمانی که یونایتد با شکست مفتضحانه ٧-٠ در مقابل دشمن خود، لیورپول بدجوری تحقیر شد. از آن زمان تا کنون یونایتد بالا و پایینهای زیادی داشته است. تسلیم بیچونوچرا روز یکشنبه برابر منچسترسیتی، روز سیاه دیگری بود.
تصمیمات تاکتیکی تن هاخ با انتقادات بسیاری روبرو شده . روی کین، کاپیتان سابق یونایتد، معتقد است
با مشکلاتی که روی هم انباشته شده است، تن هاخ فقط در حال چرخیدن بهدور خود است.
بعد از ظهری که آغاز آن با ادای احترام به سِر بابی چارلتون و یادآوری افتخارات گذشته در الدترافورد همراه بود، به کلاس درس دیگری از سیتی گواردیولا تبدیل شد تا تسلط بیچونوچرا در دهه گذشته را بار دیگر به رقیب محلی خود یادآوری کند و به همه ما خاطرنشان سازد یونایتد تا چه حد عقب نشسته است.
حقیقت آشکار این است؛ به نظر نمیرسد یونایتد توان آن را داشته باشد تا حتی به نزدیکیهای قهرمان انگلستان برسد. مدتها قبل از پایان این دیدار، یونایتد در تعقیب سایهها بود و سیتی در تمامی نقاط زمین به همشهری خود میچربید. میتوانیم تمام روز را در مورد اینکه آیا بازی دیشب یک تحقیر کامل بود، بحث کنیم، اما مطمئناً درس سختی برای یونایتد بود. خیلی سخت. تماشای هنر نمایش فوتبال آبی آسمانیها در تئاتر رؤیاهای الدترافورد!
هواداران سیتی قبل از شروع بازی با تشویق یک دقیقه ای برای درگذشت بابی چارلتون بهخوبی همراه شدند. اما زمانی که هر چه بیشتر از زمان بازی میگذشت، از نمایش مسلط تیم خود بیشتر و بیشتر لذت میبردند. آنها بارها و بارها با یکدیگر فریاد زدند:
الدترافورد در حال سقوط است.
راستش از نظر لغوی و استعاری نکته مهمی در آن فریادها خوابیده است. حقیقتی که کتمان آن بینتیجه است.
با این نتیجه سیتی با دو امتیاز فاصله از صدر جدول در پشت سر دو تیم شمال لندن در مقام سوم قرار گرفت و یونایتد در رده هشتم باقی ماند. شاید مکان بسیار نامناسبی در اوایل فصل به نظر نرسد. اما چیزی که برای هواداران و سرمربی آنها، اریک تن هاخ، نگرانکننده است، توقف پیشرفت آرام یونایتد است، ظاهراً همه چیز متوقف شده و تیم شدیداً، نزول بدی داشته است.
یونایتد در تلاش برای یافتن هویت است. بیآنکه موفقیتی در آن داشته باشد. خریدهای جدید آنها، سفیان امرابط، راسموس هویلند هر دو با نمایشی ضعیف برای نیمه دوم تعویض شدند و دیگری، میسون مانت، وقتی در نیمه دوم به میدان آمد، موفق نشد هیچ تأثیری در جریان بازی بگذارد.
سردرگمی هافبکهای منچستریونایتد
در صحنه زیر، منچسترسیتی سیستم خطی و مید بلاک تشکیل داده است. تیم آبیپوش فشاری را به حریف برای ارسال پاس وارد نمیکند. پشت سر دو مهاجم نزدیک به دفاع، سه هافبک منچسترسیتی حضور دارند و کافیست به جایگیری میسون مونت و کریستین اریکسن دقت کنید. آنها همانند کسانی هستند که به قفس دشمن رفتهاند و خود در آن را قفل زدهاند. حضور عجیب و غریب آنها در میان پرس خط هافبک منچسترسیتی، باعث شده است که آنها به صورت علنی از جریان بازی حذف شوند و کافیست یک بیدقتی از دفاع صورت بگیرد تا توپ در محدودهای خطرناک از دست برود و در اختیار تیم سریع پپ گواردیولا قرار بگیرد.
علائم نگرانکننده دیگری هم از سکون یونایتد وجود دارد. رافائل واران با وجود آمادگی در ترکیب اصلی جایی نداشت. هری مگوایر و جانی ایوانز گزینه اول مدافعان میانی تن هاخ بودند. دفعه آخری که ایوانز در دربی منچستر در خانه بازی کرده بود، اکتبر ۲۰۱۱ بود. یونایتد در آن دیدار با نتیجه ۶-۱ شکست خورد.
شخصاً موفقیت بیشتری برای تن هاگ در یونایتد پیش بینی میکردم، ولی در شرایط فعلی در مقابل سوالاتی مانند؛ آیا اریک تن هاگ مردی است که یونایتد را به جلو میبرد؟ جواب مثبتی ندارم. حقیقت این است در حال حاضر به نظر میرسد تن هاگ نیز هیچ پاسخی برای این سؤالات ندارد.
یونایتد در حال فروپاشی دوباره است و زمانی که «سر جیم رتکلیف» مسئولیت عملیات فوتبال یونایتد را بر عهده بگیرد، موقعیت تن هاگ احتمالاً برای اولین بار تحت فشار و تست واقعی قرار خواهد گرفت. تن هاگ پیش از موفقیت در اولین فصل خود در یونایتد و صعود به لیگ قهرمانان هنوز مقداری اعتبار دارد، اما این اعتبار به سرعت در حال کاهش است. تن هاگ هنگام ورود به یونایتد مشکلات جهنمی برای حلکردن داشت، اما حقیقت ناراحتکننده این است؛ ظاهراً مردانی که او به باشگاه آورده قادر نیستند اوضاع وخیم تیم را سر و سامان دهند.
حتی انتخاب کاپیتان او زیر علامت سؤال است. تن هاگ، برونو فرناندز را بهعنوان کاپیتان انتخاب کرده است؛ اما تنها کاری که او در این نقش انجام میدهد حجم زیاد شکایت از داوران است. فرناندز بهوضوح یک رهبر ذاتی و واقعی نیست.
در مقابل، آبیپوشان گواردیولا حکایت دیگری دارند. سیتی مانند تیمی بازی میکرد که قصد دارد با کسب چهارمین عنوان قهرمانی متوالی خود در لیگ، به تاریخسازی خود ادامه دهد. وقتی اراده کنند، فوتبال نفس گیری ارائه میدهند. به گل دوم هالند فکر کنید، حاصل یک حرکت تیمی فوقالعاده بود.
سیتی تقریباً از هر نظر در سطح متفاوتی با یونایتد قرار دارد. کریس وادل بازیکن سابق تیم ملی انگلیس بدون هیچ تعارفی معتقد است:
تفاوت عظیم بین دو باشگاه از زمین تا آسمان است. سیتی در هر بخش و از هر لحاظ بهتر از یونایتد است.
شکست ۳-۰ در فوتبال آن هم در خانه، یک تو دهنی محسوب میشود، خجالتآور، اما این نتیجه چیزی بیش از آن بود. سیتی تصاویر زیبایی را در سراسر محوطه جریمه یونایتد ترسیم میکرد. پریدن از روی توپ برناردو سیلوا، یک - دو بین هالند و آلوارز، یک ضربه عرضی از گریلیش که با فاصله کمی به بیرون رفت. این حس وجود داشت که سیتی با یونایتد بازی میکند و سعی در تحقیر آنها دارد.
گل دوم منچسترسیتی و ارلینگ هالند، فاجعهای برای شیاطین سرخ بود. ویکتور لیندلوف که نقش فولبک چپ را بازی میکرد، تصمیم گرفت که به هنگام حرکت فودن به سمت زمین سیتیزنها جهت دریافت توپ از سوی ادرسون مورائس، با او حرکت کند و توپ را قطع کند. عدم موفقیت در این قطع توپ موجب شد تا خولیان آلوارز از فضای خالی و پشت سر این مدافع بهرهمند شود. این سبک حرکات از ریسک بالایی برخوردار است و عدم موفقیت در آن میتواند، یک موفقیت تیمی را از بین ببرد. آلوارز آزادانه از نبود لیندلوف استفاده میکند و توپ را به جناحی دیگر میبرد که خبری از دیوگو دالو نیست.
عکس پایین هنگام ارسال توپ را در مقابل دروازه خالی آندره اونانا نشان میدهد. به طرز عجیبی خطرناکترین بازیکن منچسترسیتی مزاحمی ندارد و کریستین اریکسن بدون یار صرفاً درون محوطه جریمه حاضر شده است. اگر او با رودری درگیر میشد، قطعا جانی ایوانز نیازی نمیدید که منطقه حضور خود را تغییر دهد و ارلینگ هالند را خالی بگذارد. این چندمین بار طی فصل است که عدم آگاهی درست کریستین اریکسن نسبت به اطراف باعث شده است تا یونایتد ضربات جبران ناپذیری را در یارگیری دریافت کند. دیوگو دالو نیز حضور بسیار دیرهنگامی درون محوطه دارد و او نیز تلاشی برای یارگیری ندارد. این گل حرکات ماشینی و مدرسهای منچسترسیتی را نشان میدهد و در عین حال هیچ نگاه لیگ برتری نسبت به این شرایط بازی مخصوصاً در خط دفاعی منچستریونایتد وجود ندارد.
یونایتد خوب میدانست باید از هر موقعیتی مانند شانس رشفورد نهایت استفاده را کند تا شاید فقط شاید، شانسی برای رقابت با سیتی داشته باشد. سیتی بهندرت از این ضعف رنج میبرد، ده دقیقه مانده به پایان، بازی رسماً دور از دسترس یونایتد بود، اگرچه پیش از آن هم دور از دسترس بود، اما گل سوم آن را تأیید کرد. رویکرد سیتی و اعتمادبهنفس همه مجموعه تیم به وضوح برتر از یونایتد است.
سالهاست اوضاع به این منوال است، یک تیم، دو شهر و دنیایی فاصله!
ظاهراً برخی چیزها تغییر نمیکنند، درحالیکه سیتی به دوران سازی و کشف دنیاهای نوی ناشناخته مشغول است، یونایتد گمشده در کوچه و پسکوچههای قدیمی حسرت دوران خوب گذشته را میخورد بیآنکه تصویری از روزهای در پیش داشته باشد.
ادای احترام فرگوسن به بابی چارلتون؛ تکیه گاه و ستون قدرت
تنها نکته قابل اشاره از دیدار دیروز در مورد یونایتد، دلنوشته فرگوسن در باره بابی چارلتون بود.
در عین کنکاشی از سر بیحوصلگی روز یکشنبه نگاهی به “کتابچه/برنامه روز مسابقه the matchday programme" دربی منچستر برخورد کردم. قطورتر از معمول این یک ویژهنامه ٢٨ صفحهای است و در روی جلد آن عکس چارلتون خندان بهعنوان بازیکن جوان یونایتد به چشم میخورد. مهمترین بخش آن سخنان تکاندهنده سر الکس فرگوسن درباره چارلتون است.
این اولین باری است که فرگوسن که هنوز در سوگ از دست دادن همسر خود، بانو کتی به سر میبرد، در مورد مرگ سر بابی در هفته گذشته در سن ٨٦ سالگی صحبت میکند. ادای احترامی ١٠٠٠ کلمهای که در برنامه روز مسابقه چاپ است. فرگوسن با کلمات چون "ستون قدرت" با حس و حالی خاص از چارلتون یاد کرده است.
فرگوسن به یاد میآورد، زمانی که سر بابی در دوران او در هیئتمدیره تیم حضور داشت، سرسختترین حامی او بود.
مالکان به ملاقات من در گلاسکو آمدند و از من سوال کردند؛ «دیدگاه برای کار در منچستریونایتد چیست؟»
در پاسخ اظهار کردم: «همان رویکردی را که در آبردین داشتم دنبال خواهم کرد، بنای دوباره کل باشگاه، نه فقط تیم، این کار را با پرورش بازیکنان جوان انجام خواهم داد»
زمانیکه مشغول تشریح و توضیح نظراتم بودم، دیدم بابی به یکی از روسا گفت: «این چیزی است که ما میخواهیم».
او درجا تصمیمش را گرفته بود.
از آن لحظه به بعد بابی برای من تکیه گاه و ستون قدرتی در باشگاه بود. برای من اصلا تعجبآور نیست زمانیکه ما ادای احترام به سر بابی را در همه جای دنیا، در هر کانال تلویزیونی و در هر روزنامه دیدهایم، چرا که او بدون شک بهترین بازیکن انگلیسی تمام دوران ها است. مردم او را به خاطر تمام آن گل ها و شلیک های برق آسا دوست داشتند، اما او بیشتر از این حرف های معمول بود. پدرم می گفت فروتنی در موفقیت نشانه بزرگی است و بابی چارلتون چنین بود. او هرگز به دستاوردهای خود افتخار نمی کرد. همیشه به تیم و باشگاه فکر می کرد
در پیش از آغاز بازی دیروز ستاره های سابق یونایتد و سیتی برایان کید، الکس استپنی، پدی کراند، جان استون، مایک سامربی و تونی بوک که همگی با یا مقابل چارلتون بازی کردند حضور داشتند و قبل از شروع بازی برای یک دقیقه به احترام سر بابی چارلتون کف زدند...
مطالب فنی و تاکتیکی به کوشش پرهام حمیدی