طرفداری | در قسمت ششم به سراغ برندگان بریتانیایی جایزه، پس از استنلی متیوز میرویم. از تثلیث مقدس در تئاتر رویاها، تا پسران محبوب آنفیلد. داستانی سوار بر قطار منچستر- لیورپول در دل تاریخ...
قسمتهای پیشین را از دست ندهید:
- «توپ طلا»یی است اما الماسها ابدیاند!
- اول 41 سالهها آقای آنو؛ سر استنلی متیوز چگونه اولین توپ طلای تاریخ را برد؟
- اسپانیا و ایتالیا؛ «آمدم، دیدم، فتح کردم»
- تلألؤ آن توپ طلایی از پشت پرده آهنین
-
بفرمایید شیرینی دانمارکی
روز 15 سپتامبر سال 1830 برای مردم بندر مرسی ساید، لیورپول، منچستر، شمال غرب انگلستان و تمام دنیا یک روز تاریخی است. روزی که نخستین ایستگاه قطار بینشهری جهان میان لیورپول و منچستر افتتاح میشود. یک انقلاب برای تجار و کارگران در جابهجایی بارهای پنبه و چوب و زغالسنگ میان دو شهر و البته برای مردمی که در واگنها با صدای سوت قطار و حرکت لوکوموتیو روی ریل آهنی و چوبی دنیای تازهای را تجربه میکردند... تجربهی بدیع تماشای زیباترین مناظر در دو سمت ریل هنگام حرکت غول آهنی در میان جنگلهای انبوه. یک لذت کوتاه اما وصفنشدنی...
بیش از یک قرن از آن روز تاریخی میگذرد و در سالهای میانی دههی 60، چیزی ارزشمندتر از زغالسنگ و فولاد میان لیورپول منچستر جابهجا میشود؛ در دنیای توپ گرد، این توپ طلاست که میان ستارگان بریتانیایی لیورپول و منچستریونایتد به چرخش در میآید. 5 بازیکن بریتانیایی فاتح توپ طلا. 5 بازیکن از منچستریونایتد و لیورپول.
خوب میدانیم که بازخوانی داستان زندگی دنیس لاو، بابی چارلتون، جرج بست، کوین کیگان و مایکل اوون یک سفر طولانی بیپایان است... پس بیایید بهسرعت لوکوموتیوهای قطار لیورپول - منچستر از مناظر بیبدیل محبوبترین ستارگان فوتبال بریتانیا لذتی به کوتاهی یک لحظه ببریم. لحظهای به بلندای ابدیت...
دنیس لاو؛ 1964
در دههی 50، همتیمیهای دنیس نوجوان در هادرزفیلد او را "پسرک لاغر عینکی" خطاب میکردند؛ اما و کمتر از یک دهه بعد، پسر موبور اسکاتلندی با 46 گل در 42 بازی فصل 1963/64 رکورد جاودانهٔ حیرتانگیزی را برای باشگاه منچستریونایتد ثبت میکند. لاوِ اهل آبردین که سالها بعد سر الکس فرگوسن، از او بهعنوان نخستین قهرمان دوران کودکی فرگی یاد میکند.
در سال 1964 رقبای دنیس لاو همگی با دستانی پر از جوایز تیمی در لیست توپ طلا حاضرند: لوییز سوارز بازیکن اینترِ قهرمان جام باشگاههای اروپا در کنار آمانسیو نایبقهرمان اروپا با رئال مادرید که هر دو نفر در کنار هم یورو 64 را لباس تیم ملی اسپانیا نیز به خانه بردهاند و جیمی گریوز برترین گلزن و بابی مور، برترین بازیکن لیگ انگلستان... با این حال این دنیس لاو است که با اختلاف قاطع و 17 رای بیشتر از سوارز نفر دوم جایزه را به الدترافورد میبرد. تنها اسکاتلندی برندهی جایزه تا امروز.
پس از پایان سال 1964 و در ادامهی فصل 1964/65، منچستریونایتد با گلهای دنیس لاو، در رأس یک مثلث خوفناک همراه بابی چارلتون و جرج بست لیگ را فتح میکند. خیالتان راحت آقایان ژورنالیست، حتی با دستهای خالی هم دنیس لاو انتخاب درستی بود!
بابی چارلتون؛ 1966
کلید معمای نزدیکترین رقابت تاریخ توپ طلا، در دو بازی ملی و باشگاهی گشوده میشود.
در یک سمت رقابت، فاتح کفش طلای جام جهانی 1966، بازیکنی که در 30 بازی، 36 گل برای بنفیکا به ثمر رسانده و راحتتر از همهی اینها، هنگام شوت زدن به معنای واقعی یک پلنگ موزامبیکی است... یعنی اوزه بیو قرار دارد و در سمت مقابل بابی چارلتون نماد فوتبال انگلستان، قهران جام جهانی 1966. نسخهی سال 1966 اوزه بیو از آن بازیکنانی است که در بسیاری از فصول قابلیت ربودن توپ طلا را برابر رقبای مختلف داشت؛ اما بار دیگر به ابتدای همین سطر نگاه کنید... صحبت از سال 1966 است. سالی که همه چیز رنگ و بوی بازی انگلیسی را به خود گرفته.
چارلتون و اوزه بیو دو بار در آن سال رودرروی هم قرار میگیرند. بازی گلادیاتورها. نبرد قهرمانان. ابتدا در ماه مارس و در استادیوم دالوز پرتغال، اوزه بیو و یارانش با 5 گل برابر منچستریونایتد شکست میخورند و این بابی چارلتون است که آخرین میخ را بر تابوت پرتغالیها میکوبد. سپس نوبت ضیافت در ومبلی میرسد. نیمهنهایی جام جهانی 1966. بازی که چارلتون بهترین نمایش خود را به رخ تماشاگران میکشد. در فینال، رقابت تنگاتنگ با بکن باوئر جوان وظایف چارلتون را محدود میکند؛ اما در بازی برابر پرتغال او آزادانه به سوی دروازهی حریف میتازد. دو گل تاریخی رو در روی اوزه بیو و نمایشی که برایان گلانویل، تاریخنگار فوتبال انگلیس دربارهی آن مینویسد:
این بهترین نمایش بابی چارلتون در جام جهانی بود و شاید بهترین بازی او برای انگلستان. پاسهای بّرنده، دوندگی بیامان و دو گل پیروزیبخش...
در نهایت این چارلتون است که با 81 رای، در برابر 80 رای اوزه بیو توپ طلای سال 1966 را از آن خود میکند. آسوده بخوابی بابی بزرگ...
جرج بست؛ 1968
قطار وارد جنگل انبوه میشود. زیبایی وحشی مسحورکننده. دریبلهای جرج بست مارپیچهای یک مسیر ریلی جنگلی را به یادتان خواهد آورد. شاخههای درهمتنیده، موهای نخستین سلبریتی دنیای فوتبال را و شکوه اسرارآمیز جنگل، بازی پسر بلفاستی در شبهای خاطرهانگیز اروپایی الدترافورد در سال 1968.
جرجی 22 ساله، با 28 گل در لیگ فصل 1967/68 کفش طلا را به همراه جایزهی بهترین بازیکن فصل میرباید؛ اما مسیر جرج بست در آن فصل به بازیهای لیگ خلاصه نمیشود. بست در بازی نیمهنهایی جام باشگاههای اروپا برابر رئال مادرید هنر خود را به رخ میکشد و چند هفته بعد، در بازی فینال نوبت به اجرای آخرین پردهی نمایش در ومبلی میرسد. با لباس نامتعارف آبی رنگ. با موهای روی صورت و با شلیکی به قعر دروازهی بنفیکا برای تثبیت قهرمانی پسران بازبی در اروپا... گوش دادن به موزیک پنجمین بیتل در مسیر جنگلی قطار فراتر از رؤیاهای ماست... ای کاش همه چیز آنقدر زود تمام نمیشد جرجی...
کوین کیگان؛ 1978 و 1979
در آخرین سالهای دههی 70، چیزهای زیادی با روزگار ما فرق داشت. اگر امروز طرفداران بایرن مونیخ، با هیجان هر گل هری کین را دنبال میکنند و طرفداران و کارشناسان فوتبال انگلیس خشنود از درخشش کاپیتان تیم ملیشان در استادیومهای میزبان یورو 2024 هستند، در سال 1977 اوضاع متفاوتی چه در خاک انگلستان و چه در آلمان حاکم بود. گروههای بزرگی از هوادران دو آتشهی جایگاه کاپ در آنفیلد حتی جدایی کوین کیگان از لیورپول و پیوستن او به تیمی دیگر در انگلستان را نیز بر نمیتابیدند. چه برسد به سفر شاه کِو، اسطورهی داخل و خارج زمین باشگاه، روح نوظهور پسران سرخ در عصر بازسازی بیل شنکلی بزرگ و رهبر ملیپوش تیم باب پیزلی در افتخارات اروپایی لیورپول به آلمان...
دشمنان همیشگی جنگ جهانی و جام جهانی و.... از سوی دیگری در هامبورگ عدهای زیادی که هنوز نمایشهای اووه زیلر، با قد کوتاه، سر کم مو چهرهی یک ژرمن کارگر را به یاد داشتند، از ورود یک سلبریتی به تمام معنای انگلیسی به تیم خود اکراه داشتند. حتی گروهی از بازیکنان هامبورگ به رهبری پیتر ناگلی به سراغ مربی تیم رودی گوتندورف میروند و به او میگویند در ما به او در تیم خود نیازی نداریم.
با تمام اینها ورود کیگان به بندر هامبورگ چیزهای زیادی را تغییر میدهد. پسر محبوب بندر مرسی ساید به خوبی راه ورود به قلب مردان بندر هامبورگ را مییابد. هامبورگ در سال 1978 به رتبهی دوم بوندسلیگا میرسد و رئال مادرید و یوونتوس برای خرید شاه کِو دندان تیز میکنند؛ اما حالا کوین کیگان، با آن مدل موها، با آن پروازها بر فراز مدافعان سختکوش موطلایی و با رهبری تیمی که پس از سالها به یک مدعی قهرمانی تبدیل شده محبوب طرفداران تیم شمالی آلمان است.
هامبورگ با کیگان و مربیگری برانکو زبک، تئوریسین یوگسلاو که یک دهه قبل نسل جدید بایرن مونیخ با مولر، بکن باوئر، شوارتزنبک و.... را ساخته بود، پس از 19 سال سپر گرانقیمت قهرمانی فوتبال آلمان را از چنگ بایرن و گلادباخ میرباید و بخشی از دورهی 6 سالهی ماندن توپ طلا در بوندسلیگا میشود. اما کیگان. دو فصل بازی در آلمان، 90 بازی، 32 گل، دو توپ طلای پیاپی و... پادشاهان حقیقی راه پیروزی بر قلبها را به خوبی میدانند. با گلها و همچنین در مورد شاه کِو، با فر کردن موها و لبخندی به طرفداران...
مایکل اوون؛ 2001
برای رسیدن به ایستگاه پایانی زغالسنگ قطار بیشتر میشود، صدای سوت بلندی شنیده میشود و لوکوموتیو با بیشترین سرعت خود حرکت میکند. با سرعتی معادل دویدنهای آن پسر خوشروی 18 سالهی انگلیسی از مقابل مدافعان تنومند آرسنال و تکلهای بیمحابای مدافعان لاتین آرژانتین. این مایکل اوون است که با سرعت خود چشمها را خیره کرده.
بیایید آن مفسر با صورت فربه و لحن خشک اسکای را فراموش کنیم. بازیکنی که برای سالهای پایانی فوتبال خود، با وجود تشویق برابر جایگاه کاپ، راهی خانهی دشمن، الدترافورد میشود و همچنین برای چند یا در حقیقت چندین دلار بیشتر مسافر برنابئو. مایکل اوون، توپ طلا را بهخاطر چیزهایی میبرد که هر طرفدار عاشق فوتبالی از تماشای آن سیراب میشود. نمایش پسر محبوب انگلیسیها در سال 2001 لیورپول را به سه جام میرساند. با 24 گل. با گل نمادین خود برابر آرسنال در فینال اف ای کاپ. با رهبری ارکستر ماندگار برد 5-1 انگلستان برابر آلمان در انتخابی جام جهانی 2002 در مونیخ. حتی با وجود قهرمانی رائول گونزالز در لیگ قهرمانان اروپا نیز اوون انتخاب اول کارشناسان فرانس فوتبال است. این آخرین ایستگاه سفر بریتانیاییهای توپ طلاست... لطفاً پیش از پیاده شدن، به آهنگی که در ایستگاه در حال پخش شدن است گوش دهید، هی جود:
Then you'll begin to make it
Better better better better better better, oh.
Na na na nananana, nannan a HEY JUDE…....