اختصاصی طرفداری | حالا در چهارمین بخش، سرکی به پشت پردهی آهنین دنیای شرق میکشیم. به ستارگان دیناموها و لوکوموتیوها از سال 1960 تا امروز؛ به فاتحان توپ طلا، از کشورهای شرق اروپا. از لو یاشین سیاهپوش تا لوکا مودریچ هنرمند...
قسمتهای پیشین را از دست ندهید:
- «توپ طلا»یی است اما الماسها ابدیاند!
- اول 41 سالهها آقای آنو؛ سر استنلی متیوز چگونه اولین توپ طلای تاریخ را برد؟
- اسپانیا و ایتالیا؛ «آمدم، دیدم، فتح کردم»
در میان کیتهای بینظیر فوتبالی دوران قدیم، در میان آن لباسهای معرکهی سرخ با رگههای طلایی لیورپول در دههی 1980، رنکهای مشکی و قرمز در لباس منچستریونایتد دههی 90، آستینهای سفید لباس قرمزرنگ آرسنال، راهراههای پر خاطرهی میلان و اینتر و یووه و.... کلکسیون دارهای قهار لباسهای فوتبال، یک مورد عجیبوغریب در مجموعهی خود دارند. لباسی با رنگهای ناهمگون زرد قناری و سرخابی که در کیت خانه و خارج از خانه، جای رنگها روی آستین و لباس تغییر میکند و یک نوشتهی ساده درست وسط آن، عنوان DUKLA در قابی ابری شکل. بدون شک آوازهی نام دوکلاپراک، فوتبال چکسلواکی و بر سر زبان افتادن نام یک بازیکن از بلوک شرق در روزگار ملتهب جنگ سرد تماماً به یک نفر تعلق دارد.
اولین کسی که از پشت پردهی آهنین آن روزگار، استعارهی متناقض "فردیت" در یک کشور کمونیستی را به رخ همتایان غربی خود کشید. روزی که یوزف ماساپوست، ستارهی دوکلاپراگ و چکسلواکی در سال 1962 برای اولین توپ طلا را بهخاطر نمایش درخشان خود در جام جهانی 1962، پیمودن مسیر تا فینال بازیها، و گلزنی در استادیوم تاریخی سانتیاگو برابر گارینشا و رفقا در بازی فینال، به یکی از کشورهای شرق اروپا برد.
اگر چیزهایی بیشتری دربارهی ماساپوست و دوکلاپراگ میخواهید بدانید، حشمت خان مهاجرانی، مدافع تیم ملی ایران در دههی 40 شمسی، آقا جلال طالبی و بیان شیرین دکتر صدر عزیز از خاطرهی حضور دوکلاپراگ در امجدیه شنیدنی است...
جوزف ماساپوست در لباس دوکلاپراگ سمت چپ، مهمان جلال طالبی، امجدیه و قلب تهران
کمتر از 12 ماه بعد، بار دیگر مردی از شرق، از پشت پردهی آهنین سرک کشید. اینبار خبری از آن لباس رنگارنگ دوکلا نبود. مرد تمام سیاهپوش، با کلاه کَپی خود، با شیرجههای خود و با رشادت خود در مقابل بزرگترین مهاجمان آن روزگار، تاریخ را برای همیشه ورق زد. اولین و تنها دروازهبان تاریخ که جایزهی توپ طلا را ربوده، لو یاشین. یاشین، جایزه را سه سال پس از قهرمانی شوروی در یورو 1960 تصاحب کرد.
در فصل 1962/63 که خبری از یک تورنمنت ملی نبود و یاشین به پاس عملکرد درخشان خود در دینامو با قهرمانی در لیگ شوروی بالاتر از جیانی ریورای ایتالیایی و جیمی گریوز انگلیسی ایستاد. اگرچه به جز آن قهرمانی، یک بازی بزرگ در آن سال به میزبانی ومبلی نیز در انتخاب رأیدهندگان توپ طلا بیتأثیر نبود. بازی تیم منتخب جهان برابر انگلستان به مناسبت یکصدمین سال تأسیس اتحادیهی فوتبال انگلیس یاشین در کنار اووه زیلر، ماسوپوست، اوزه بیو، آلفردو دی استفانو و فرانس پوشکاش برابر انگلیسیها آنقدر عملکرد درخشانی داشت که نورمن گیلر گزارشگر بازی در وصف او گفت:
یک دروازهبانی باشکوه از مرد روس در لباس سیاه رنگ...
بعدتر دینو زوف در سال 1973، بوفون در 2006 و مانو نویر در 2014 تا یکقدمی جایزه پیش رفتند؛ اما همچنان، لیست بلندبالای بازیکنان برندهی توپ طلا، فقط یک دروازهبان دارد.
طلایی ترین شکار عنکبوت سیاه
پیش از فروریختن دیوارها و پایین آمدن پردهی آهنین، دو هموطن دیگر یاشین نیز توانستند به جایزهی توپ طلا برسند. در سال 1975، اولگ بلوخین هنرمند نام خود را وارد لیست کرد. ارزش جایزهی زمانی خودنمایی میکند که به دو نفر پایینتر از او در آن سال بنگریم فرانتس بکن باوئر و یوهان کرویف! بلوخین در آن فصل الهامبخش و راهگشای دینامو کیف به قهرمانی باشگاه در جام برندگان جام اروپاست. در فصل درخشان و اوجگیری تیمهای مختلف کشورهای شرقی، در فصلی که ستاره سرخ بلگراد، رئال مادرید با ویسنته دلبوسکه، گونتر نتزر و پل برایتنر را شکست میدهد، فرانس واروش مجارستان در نیمهنهایی ستاره سرخ را کنار میزند و دینامو مسکو در فینال با درخشش بلوخین برابر رقبای مجاری جام را به مسکو میبرد...
اولگ بلوخین توپ طلا را در استادیوم بزرگ مسکو دریافت میکند
11 سال پس از بلوخین، این بار نوبت ستارهی دیگری از شوروی است تا توپ طلا را ببرد. ایگور بلانوف در سال 1986، جایزه را در دنیایی متفاوت با عصر بلوخین به سرزمین شوراها میآورد. دنیایی که در آن. دیوار میان دنیای شرق و غرب شکافهای عمیقی برداشته، پردههای بسیاری کنار رفته و البته... همه اطمینان دارند لزوماً برندهی توپ طلا، بهترین بازیکن دنیای فوتبال نیست.
حتی اگر بلانوف، با نمایش خوب خود در جام جهانی 1986، هتتریک فوقالعاده برابر بلژیک در یکهشتم نهایی، و در مجموع 4 گل و 6 پاس گل جام جهانی را به پایان برساند. حتی اگر با پیمودن مسیری مشابه بلوخین، همبازیاش در دینامو جام در جام اروپا را بار دیگر و اینبار برابر اتلتیکو مادرید به مربیگری آراگونس فتح کند. حتی اگر بلانوف، گری لینهکر و سایر رقبای اروپایی را هم کنار بزند بازهم همهی ما میدانیم سال 1986، در دنیای فوتبال فقط به یک نفر تعلق دارد... مارادونا؟!
با وجود تمام اینها، بلانوف پس از سالها با توپ طلای خود کاری میکند که در آن روزگار دستان دیگو در آسمان گوادالاخارا و ساقهایش برابر دشمنان مردم آرژانتین قادر به انجام آن بودند... با وقوع جنگ در اکراین، بلانوف اکراینی، با توپ طلای خود راهی جبهههای نبرد با روسها میشود. لباس نظامی میپوشد، در سنگر به سربازان اوکراینی روحیه میدهد و بهعنوان سفیر فدراسیون فوتبال اوکراین، وظیفهی جمعآوری آب و دارو و غذا و کمکهای مردمی به جبههی نبرد علیه نیروهای پوتین را بر عهده میگیرد. گری لینه کر در ویژهنامهی فوتبال انگلیس فرانس فوتبال در سال 2023، دربارهی ایستادن پشت سر بلانوف میگوید:
خب، بله او عملکرد خوبی داشت؛ اما تمام روزنامهنگاران اروپای شرقی به طور متحد بنا را بر رأیدادن به او گذاشتند. من نمیخواهم انتقادات را دوباره تکرار کنم. اما حالا که میبینیم او با جایزهی خود راهی جبهههای جنگ شده... دیگر چیزی برای گفتن ندارم. او شایستهی آن جایزه بود. براوو
ایگور بلانوف و توپ طلا در خط مقدم نبرد روسیه اوکراین
به جز شوروی و چکسلواکی، مجارها نیز نمایندهای در میان برندگان توپ طلا دارند. تنها بازیکن مجاری که این جایزه را برده، فرانس پوشکاش... نیست! فلوریان آلبرت در سال 1967، در 40 بازی 38 گل میزند و فرانس واروش، قدرتمندترین تیم کشورش را به قهرمانی لیگ داخلی میرساند. چیزی که او را بالاتر بابی چارلتون و جیمی جانستون از سلتیک، بهعنوان توپ طلا میرساند. پس از فروپاشی بلوک شرق در سال 1991، بازیکنان هنرمند دیگری از سایر کشورهای شرقی توپ طلا را به خانه میبرند.
هریستو استویچکوف بلغار نخستین آنهاست. در سال 1994 و بالاتر از دو فینالیست جام جهانی، روبرتو باجو و پائولو مالدینی. در آستانهی جام جهانی 1994، بارسلونا با یوهان کرویف به چهارمین قهرمانی پیاپی در لیگ اسپانیا میرسد. با گلهای روماریو، رهبری رونالد کومان در قلب دفاع و البته... از اهمیت بازیکنی که در فلسفهی کرویف لباس شماره 8 را بپوشد که آگاهی دارید؟
استویچکوف در کنار روماریو، یکی از برترین زوجهای تاریخ فوتبال را میسازد و در لیگ قهرمانان با نمایشی خیرهکننده برابر پورتو در نیمه نهایی با بارسلونا به بازی فینال میرسد. جایی که اسیر یلان و آریگو ساکی میشوند. یک ماه پس از آن فینال استویچکوف بلغارستان را به بهترین نتیجهی خود در تاریخ جام جهانی میرساند.
حضور در نیمهنهایی و البته بازهم شکست برابر ایتالیاییها و این بار دو گل روبرتو باجو. با این حال، داستان هافبک بلغار در سال 1994، پایان دیگری دارد. جایی که باجو با هدر دادن آن پنالتی، از قهرمانی جهان باز میماند و در ماه دسامبر، آرای کارشناسان فرانس فوتبال، به هریستو استویچکوف تعلق میگیرد. نواختن ضربات ایستگاهی بالاتر از دیوار دفاعی هنر اوست... فراموش که نکردید.
برفراز موطلایی ها!
دو سال پس از استویچکوف، یک انتخاب نامتعارف برای لیست شرقیهای برندهی جام به شما عرضه خواهیم کرد. این یکی اساساً در یک کشور غرب اروپاست، در آنجا قهرمان مسابقات یورو میشود و در باشگاهی در غربیترین نقطهی آن کشور قهرمان لیگ قهرمانان اروپا میشود. بله، ماتیاس سامر در سال 1996، بازیکن ژرمنها و قیصر موطلایی انتهای زمین آنهاست. قهرمان ومبلی و البته فاتح لیگ قهرمانان در فصل بعد. اگرچه او یک متولد آلمان شرقی به شمار میآید...
سامر تنها بازیکن شرقی موطلایی برندهی جایزه نیست. با آغاز قرن 21 سه بازیکن دیگر از اروپای شرقی نیز فاتح توپ طلا میشوند. گاهی شبیه آندری شوچنکو با درو کردن عناوین داخلی، ایستادن در نوک تیز پیکان درندهی میلان آنچلوتی، قهرمانی اروپا و.... گاهی شبیه لوکا مودریچ با درخشش در قلب میدان رئال مادرید و پیمودن مسیر درخشان قهرمانیهای پیاپی اروپا و البته رساندن تیم ملی کرواسی به بهترین جایگاه یک تیم از شرق اروپا در جامهای جهانی پس از سالهای طولانی و گاهی با درخشش بیپایان شخصی بدون درو کردن تمام جوایز تیمی، تکیه بر هنر دریبلزنی، شوتهای مهیب و پاسهای دقیق از پاول ندود...
با وجود درخشش مودریچ، ندود، شوچنکو و استویچکوف در سالهای پس از فروپاشی بلوک شرق، یافتن دیانای مختص بازیکنانی با آن اتمسفر در نسل جدید ستارگان اروپای شرقی دشوار است. در این دوران بازیکنان اروپای شرقی نیز شبیه آلمانیها، انگلیسیها، فرانسویها و... باید در چارچوبهای موردنظر مربیان قرار بگیرند، رژیم غذایی مثل بقیه داشته باشند و در یک محیط مشترک رشد کنند. بله، سالهاست که پردههای آهنین کنار رفته...