وقتی کلمه "بایرنمونیخ" را میشنوید چه چیزی در ذهنتان ترسیم میشود؟ بردهای پیدرپی در بوندسلیگا؟ قهرمانیهای متوالی؟ یکی از بهترینهای اروپا؟ با وجود همهٔ اینها باواریاییها تیمی هستند که 32 بار قهرمان بوندسلیگا شدهاند آن هم درحالیکه از اولین قهرمانی آنها تنها 55 سال* گذشته است |
*قهرمانی سال 1932 در بوندسلیگا به دلیل حرفهای نبودن لیگ محاسبه نشده است
بایرن مونیخ تیمی است که شش بار توانسته فاتح بالاترین سطح اروپا شود و همچنین لباس این تیم بر تن بازیکنان افسانهای همچون فرانتس بکن باوئر، گرد مولر، سپ مایر، کارل هاینز رومینیکه، لوتار ماتئوس، فیلیپ لام، اولیور کان و... رفته است، یک برند بزرگ نهتنها در فوتبال بلکه در حوزه ورزش است و در یککلام بایرن مونیخ برابر است با جام و موفقیت.
هر چند باور این موضوع سخت باشد بااینحال بایرن مونیخ هم همانند همهی تیم ها فراز و نشیبهای متعددی را تحمل کرده است در میان تمامی سالیانی که بایرن دچار افت بوده فصلی وجود دارد که در تاریخ بایرن همیشه بدنام خواهد ماند فصل 1991/92 فصلی است که هر چند بایرن در آن دچار سقوط به دسته پایینتر نمیشود بااینحال به مدت 12 ماه و در تمام این فصل به یک تیم متوسط تبدیل شدند
نکته شگفتانگیز ماجرا اینجاست که قبل از شروع این فصل بایرن مونیخ همچنان تیم قدرتمندی نشان میداد و هیچ نشانهای از فاجعهای که قرار بود در چند ماه آینده برای آنها رخ دهد وجود نداشت
میتوان شروع ماجرا را از فصل 1986/87 دانست که در آن بایرن مونیخ توانست فاتح بوندسلیگا شود در این زمان بایرن، اودو لاتک (Udo Lattek-led) را بهعنوان سرمربی در اختیار داشت با اتمام قرارداد این مربی سران بایرن مونیخ به دنبال یک مغز متفکر برای تیم خود بودند که به یوپ هاینکس (Jupp Heynckes) برخوردند که توانسته بود در سه سال متوالی تیم مونشن گلادباخ را به مقام سوم لیگ برساند و همچنین توانست تیم خود را در سال 1986 به نیمه نهایی جام یوفا برساند بهاینترتیب مقدمات جایگزینی انجام شد و در فصل 1987/88 بهصورت رسمی بهعنوان سرمربی باواریاییها بر روی نیمکت نشست در اولین سال یعنی 1987/88 بایرن مونیخ نتوانست از عنوان قهرمانی خود دفاع کند در این سال وردربرمن تحت سرپرستی اتو رهاگل (Otto Rehhagal) با یک تیم قوی در دفاع که در 34 بازی تنها 22 گل دریافت کرد به راحتی توانست عنوان قهرمانی را با اختلاف 4 امتیاز بیشتر از بایرن مونیخ تصاحب کند
در سال بعد بایرن دوباره بر بوندسلیگا مسلط شد و قهرمانی را دوباره در دستان خود میدید آنهم درحالیکه توانسته بود به نیمه نهایی جام یوفا برسد
در فصل بعد یعنی 1989/90، بایرن تسلط بیشتری پیدا کرد و دوباره با شش امتیاز اختلاف فاتح بوندسلیگا شد و باز هم در نیمه نهایی جام اروپا حضور پیدا کرد که در این مرحله در مقابل آثمیلان شکست خورد
در تابستان 1990 هاینکس با بهخدمتگرفتن استفان افنبرگ، برایان لادروپ و کریستین زیگه تیم خود را تقویت کرد در این میان نحوه پیوستن افنبرگ داستان جالبی دارد. در زمان امضای قرارداد از او پرسیده شد چرا بایرن مونیخ را انتخاب کردی که افنبرگ در جواب گفت: "چون بقیهٔ تیم ها برای بردن بوندسلیگا خیلی احمق هستند"
با تقویت تیم همه در انتظار قهرمانی مجدد در لیگ بودند در بازی اول فصل در تقابل با کایزرسلاترن با نتیجه 4 بر 0 پیروز شد و در ادامه فصل نبرد قهرمانی بین همین دو تیم تبدیل شد
در اواخر ماه مارس در نبرد دوباره این دو تیم این بار کایزرسلاترن به برتری 2 بر یک دستیافت
در هفته بعد بایرن به مصاف بوخوم رفت که در یک دیدار دراماتیک و در دقایق پایانی بازی با برتری 4 بر 3 بوخوم پایان یافت آن هم درحالیکه در دیدار برگشت بایرن با نتیجه 7 بر صفر پیروز شده بود این شکست باعث شد که امیدهای کایزرسلاترن برای قهرمانی افزایش پیدا کند
باختهای پیاپی بایرن تمامی نداشت و در هفته بعد باز طلسم نیمه نهایی جام اروپا باز به سراغ باواریاییها آمد و این بار نوبت به ستارهسرخ بلگراد بود که در نیمه نهایی بایرن را حذف کند
بایرن با باخت مجدد در نیمه نهایی و همچنین کسب رتبه دوم لیگ به استقبال فصل جدید رفت درحالیکه این افتخارات برای بایرن نتایج بدی حساب میشود که همینها جزو آرزوهای تیم های دیگر محسوب میشوند
بهاینترتیب وارد فصل 1991/92 میشویم
هاینکس برای تقویت تیم خود تلاشهایش را بیشتر کرد و توانست بازیکنان مؤثرتری را به خدمت بگیرد هواداران بایرن به این امید بودند که بالاخره بتوانند صدر بوندسلیگا را پس بگیرند و همچنین بتوانند از پس نیمه نهایی جام اروپا هم بگذرند و به فینال برسند
بایرن در دو بازی ابتدایی لیگ ناامیدانه ظاهر شد در ابتدا مقابل وردربرمن بهتساوی رسیدند و در بازی دوم درحالیکه میزبان تیم جدیدالورود به لیگ یعنی هانسا روستوک بودند از این تیم شکست خوردند در بازی بعدی مقابل دوسلدورف به اولین برد خود دست یافتند
در بازی بعدی بایرن در جام حذفی به سراغ تیم هامبورگ میرود که یک افتضاح بهتماممعنا رخ میدهد در آن زمان هامبورگ تیمی درجه دوم محسوب میشد که در بهترین حالت در مقابل 8 هزار هوادار خودی بازی میکرد و تیم خوبی بهحساب نمیآمد
در این دیدار که در زمین بایرن برگزار شد تنها 9000 هوادار به ورزشگاه آمدند که همین فضای عجیبی به وجود آورده بود در ابتدا بایرن با گل مازینیو جلو افتاد که در نیمه دوم با یک شوت محکم هامبورگ توانست بازی را بهتساوی برساند در ادامه روی یک حادثه اتفاقی هامبورگ به گل رسید و از بایرن جلو افتاد درحالیکه هواداران هامبورگ در حال تشویق و خوشحالی بودند مازینیو دوباره گل زد و بازی بهتساوی انجامید و بازی به وقتهای اضافی رفت در وقتهای اضافی و در یک نمایش بهشدت بد از بایرن باعث شد تا دو گل دیگر از هامبورگ دریافت کنند و بهاینترتیب بایرن مونیخ در کل با نتیجه 4 بر 2 شکست خورد و از جام حذفی کنار رفت آن هم در مقابل یک تیم ضعیف از دسته دوم و آن هم در ورزشگاه خودی
گاهی اوقات شکست در جام حذفی میتواند یک موهبت برای تیم باشد بهخصوص تیمی که در چندین جام معتبر در حال مبارزه است در این وضعیت بایرن تمرکز خود را بر روی لیگ و جام اروپا قرار داد
نتایج نوسانی بایرن در 9 بازی ابتدایی لیگ باعث شد آنها در رده هفتم لیگ قرار بگیرند و از این هفته به بعد باید هم زمان در جام اروپا هم شرکت میکردند
قرعهکشی آسان در دور ابتدای جام اروپا یک موهبت دیگر برای بایرن بود آنها در هفته اول این جام باید به مصاف کورک سیتی ایرلند میرفتند که اصلاً تیم شناخته شدهای نبود زمان آن فرارسیده بود که بایرن شرمساری دیدار با هامبورگ را با یک برد اروپایی فراموش کند در کمال تعجب این "دیو بری" بود که توانست در دقیقه 26 دروازه بایرن را باز کند حملات بایرن سرانجام جواب داد و توانستند با شوتی از افنبرگ بازی را بهتساوی بکشانند این نتیجه پس از باخت به هامبورگ نشان میداد همه چیز در باواریا خوب پیش نمیرود
تنها سه روز بعد بایرن به مصاف اشتوتگارت رفت و با نتیجه 4 بر یک شکست خورد پس از این نتایج ناامیدکننده سران بایرن اعلام کردند که خواهان جدایی هاینکس هستند در این زمان سران باشگاه جلسهای با فرانتس بکن باوئر اسطوره باشگاه تشکیل دادند و به او سمت سرمربیگری را پیشنهاد دادند؛ اما او نپذیرفت و اظهار داشت که از قبل به باشگاهی دیگر متعهد شده و نمیتواند این پیشنهاد را بپذیرد برای همین مدیران وقت باواریا به یک گزینه عجیب روی آوردند "سورن لربی" (Soren Lerby) اسطوره دانمارکی جایگزین هاینکس شد سورن سه فصل در بایرن بازی کرده بود که دوباره آن با قهرمانی در بوندسلیگا همراه بود و بهتازگی در سن 32 سالگی از فوتبال بازنشسته شده بود سرمربیگری او در بایرن اولین تجربه او در دنیای مربیگری بود وظیفهای که حتی برای افراد باتجربه هم دلهرهآور است چه رسد به فردی تازهکار که حتی مجوزهای لازم برای مربیگری را هم نداشت به همین دلیل برای همهی طرفداران و رسانهها انتخابی بسیار عجیب بود
دوران تصدی لربی در حالی آغاز شد که بایرن در سه بازی متوالی از جمله در مقابل اشتوتگارت و دورتموند شکستخورده بود و تا رده چهاردهم جدول 20 تیمی سقوط کرده بود؛ یعنی تنها سه رده تا تیم های سقوطکننده به لیگ پایین فاصله داشت. اتفاق بعدی برای لربی از قضا سفر به سرزمین مادری یعنی دانمارک بود که باید در جام یوفا به مصاف بولدکلوبن میرفت این باشگاه که بعداً با یک باشگاه دیگر ادغام شد و کوپنهاگن را به وجود آورد تا آن زمان از تمامی بازیها تنها دو برد کسب کرده بود و از شانس این بار باید به مصاف یکی از غولهای اروپا میرفت آن هم در خانه بیش از 14000 هوادار بازی را از نزدیک تماشا میکردند در دقیقه 30 بازی مازینیو برای بایرن گل زد که تنها پنج دقیقه بعد مایکل مانیش بازی را بهتساوی کشاند و نیمه اول به پایان رسید در دقیقه 57 تیم دانمارکی صاحب یک پنالتی شد که نیلسن ستاره تیم دانمارکی آن را به گل تبدیل کرد چهار دقیقه بعد درحالیکه هنوز هواداران بولدکلوبن در شوک این پیروزی بودند کنت وگنر مهاجم این تیم نتیجه بازی را 3 بر یک کرد بازی به شکل جنونآمیزی ادامه یافت و بولدکلوبن توانست گلهای چهارم، پنجم و حتی ششم را به ثمر برساند این یک نتیجه دیوانهوار بود آیا کسی میتوانست نتیجه 6 بر 2 که روی اسکوربورد بود را باور کند آیا واقعاً این بایرن بود که در خانه همچنین تیم ضعیفی 6 گل خورده بود تیمی که سه فصل متوالی در اروپا تا مرحله نیمه نهایی پیش رفته بود
دو هفته بعد دیدار برگشت انجام شد که بایرن در خانه موفق شد با یک گل دیرهنگام تیم دانمارکی را شکست دهد؛ اما در مجموع با نتیجه 6 بر 3 در مجموع دو دیدار شکست خوردند و از جام اروپا کنار رفتند بله این بایرن مونیخ است که تا هفته دهم توسط یک تیم دسته دوم از جام حذفی و توسط یک تیم متوسط دانمارکی از جام اروپا حذف شدند و در کنار این با نتیجه ضعیف در جایگاه چهاردهم لیگ قرار دارند میدانم باورش سخت است
با این نتایج تعجبی نداشت که لربی مثل مردهای بود که راه میرفت سرانجام زمان معرفی سومین مربی فصل فرارسید در اینجا قرعه به نام "اریش ریبک" (Erich Ribbeck) افتاد که فردی باتجربه بود و سالها در بهترین تیم های بوندسلیگا مربیگری کرده بود بااینوجود بایرن همچنان به روند بد خود ادامه میداد و ریبک تنها نظارهگر 11 بازی باقیمانده لیگ بود که از این تعداد بایرن موفق به کسب 5 پیروزی شد و در پایان فصل در رده دهم لیگ قرار گرفت این فصل تنها فصلی است که بایرن بیشتر از تعداد بردهایش شکست خورد همچنین 7 بازی در خانه را با شکست پشت سر گذاشت و تفاضل گل منفی 2 را به ثبت رساند
در تابستان بعد سران بایرن بیشترین هزینه در میان تمام آن سالها را برای بازسازی تیم انجام دادند این هزینهها جواب داد و فصل بعد بایرن با یک امتیاز اختلاف پس از وردربرمن به مقام نایبقهرمانی رسید آن هم درحالیکه تنها 5 بازی را با شکست گذراندند و تفاضل مثبت 29 را ثبت کردند
تا به امروز از فصل 1991/92 بهعنوان یکفصل نادر و عجیب یاد میشود از آن زمان تا کنون بایرن تنها دو بار بوده که جزو سه تیم برتر لیگ قرار نگرفته است بایرن همیشه بهعنوان یکی از برترین تیم های تاریخ اروپا خواهد ماند و یکی از نکات مثبت در مورد این تیم این است که بدون حمایت کشورهای نفتخیز همچنان در سطح بالایی قرار دارد
بسیاری به دلایل مختلف از جمله یازده قهرمانی متوالی در لیگ و همچنین بردهای پر گل متوالی بوندسلیگا را لیگی بدون هیجان توصیف میکنند؛ اما دانستن اینکه تیمی در این حد بزرگ هم روزهای بسیار بدی را پشت سر گذاشته باعث خوشحالی بعضی طرفداران میشود هر چند این فصل بدترین فصل بایرن است؛ اما درعینحال برای همیشه یکفصل رؤیایی برای هواداران کورک سیتی، بولدکلوبن، هامبورگ و اشتوتگارت خواهد بود.