علیرضا لیورپولینیمه اول، با انتقال کین و براردی به دومین خط پرس و بالاتر رفتن تعدد نفری در این خط، ایتالیا تونست در نقاط مختلف فشردگی بالایی ایجاد کنه و خط هافبک مالت رو تا حد زیادی از کار بندازه.
مثلث دی مارکو، بوناونتورا و کین چه در باز کردن دست عقبترین خطوط تیم در بازیسازی و خارجشدن از پرس با تحرکات مفیدشون و چه طراحی حمله نقش بسزایی داشتند.
در نقطه مقابل، مونتبلو و امبونگ در فرایند فضاگیری مالت، تلاش زیادی کردند تا لوکاتلی رو در تنگنا قرار بدند و خط هافبک تیم هم با فاصله نزدیک با یک شکل خطی از پرسینگ، مشغول فضاگیری بود اما حریف تحرکات بازیکنان تهاجمی حریف نشد.
مشکل مالت در انتقال توپ بود که اکثرا مجبور به ارسال پاس مستقیم از دفاع به حمله شدند که در تنگنا قرار گرفتن ۲ مهاجم تیم و عدم حمایت خط هافبک، کار رو سخت کرد.
بوناونتورا خیلی آندرریتده...