طرفداری | توپچی ها از ۸ بازی اول خود ۲۰ امتیاز کسب کرده اند، ۶ برد، ۲ تساوی و بدون باخت. ۱۶ گل به ثمر رسانده اند و تنها ۶ گل پذیرا شده اند؛ این یعنی شروعی چشمگیر تر از همیشه، پیش از وقفه لازم لیگ برای دیدارهای بین المللی! آرسنال با پیروزی مقابل منچسترسیتی، پیامی جدی به رقبای خود ارسال کرد؛ اینجا هستیم و اینجا خواهیم ماند، در حالیکه سیتی پس از شکافهای آشکار و آسیبپذیری، در این میان کارهای زیادی برای انجام دادن دارد.
پیش به سوی امارات
راهی شدن هواداران به استادیوم در روز مسابقه هیچ تغییری نکرده است. دیداری مهم یا کماهمیت، هیچ تفاوتی ندارد. مراسم و آیین آن همیشه مشابه است. آنها از مترو زیرزمینی پیکادلی لاین "Piccadilly Line" در ایستگاه متروی آرسنال پیاده میشوند و از شیب طولانی به سمت موانع کنترل بلیت میروند. روال همیشگی دقیقاً همان چیزی است که در زمان آرسن ونگر بود، و قبل از آن در دوران مربیانی چون جرج گراهام، برتی می و هربرت چپمن.
سپس موج قرمز و سفید به سمت بیرون حرکت میکند، مانند هواداران نسل و نسلهای پیشین. در سمت راست، مسیر باریکی وجود دارد، برای مسافرانی که در جهت مخالف گام بر میدارند، از چهره تمامی آنها یک چیز آشکار است؛ علاقهای به فوتبال ندارند. در روز یکشنبه هشتم اکتبر، موج تماشاگران، پیراهنهایی به تن دارند که نامهای بوکایو ساکا، مارتین اودگارد و دکلان رایس در پشت آن نقش بسته است. در پشت پیراهنهای نسل پیش، اسامی آنری، برخکمپ و خیلیهای دیگر به چشم میخورد.
بعد از خروج از ایستگاه، تمامی جمعیت در آفتاب درخشان، وارد خیابان گیلسپی شدند. بوی سرخ کردن پیاز و همبرگر روی گریل فضا را پر کرده بود. پیادهروی به سمت امارات، برای طرفداران توپچیها، قدم زدن و نوعی گذر در تاریخ آرسنال است. از غرفه کالاهای متعدد ورزشی در دریتون پارک با فهرستی قاببندی شده از ۴۹ بازی «شکستناپذیران Invincible» که از می ۲۰۰۳ آغاز شد و با پیروزی خانگی برابر استون ویلا در اکتبر ۲۰۰۴ به پایان رسید، تا پرچمها روی پل کن فریار "Ken Friar Bridge"، برفراز خط راهآهن که یادبود داستانهای افسانهای بازیکنانی چون پاتریک ویرا، دنیس برخکمپ، رابرت پیرس و چارلی جورج است.
سپس مجسمه کاپیتان تونی آدامز در روبروی هواداران قرار میگیرد. دستهایش را بعد از گلی که قهرمانی لیگ را به ارمغان آورده کاملاً بهسوی عابران شیفته گشوده است. غرق از تحسین عابران است که از خاطرات گذشته سخن میگویند، گویی قصد دارد، ذرهذره عشقی که به او تقدیم میشود را در آغوش خود جای دهد.
این پیادهروی همیشه از روی تعلق و علاقه است و امروز با شور و اشتیاق و امیدی همراه است. در تصاویر دوروبر استادیوم، در کنار ستارگان گذشته، تصویر ساکا که روی زمین چمن استادیوم نشسته، با اودگارد که به دوربین خیره شده و شالهایی که نام بازیکنان امروز آرسنال را یدک میکشند، به چشم میخورد. توپچیها بدجوری هلاک قهرمانان تازهای هستند که در کنار بزرگان گذشته جای گیرند. این روزها این حس همهجا وجود دارد.
هواداران توپچیها اکنون به آن تاجگذاری، به آن حلول نزدیک شدهاند، آنقدر نزدیک که میتوانند آن را احساس کنند. نزدیکتر از چیزی که برای تقریباً در ۲۰ سال گذشته و حتی فصل پیش و کسب مقام دوم لیگ بودهاند. جایی که در پایان ناگهان همه چیز در هم شکست. آنها در آن پیادهروی تا استادیوم میدانستند برای تحقق این رویا و تاجگذاری، بعد از ۱۲ شکست متوالی و ۱۵ دیدار بدون پیروزی از دسامبر ۲۰۱۵، در مقطعی «باید» منچسترسیتی را شکست دهند.
سد روانی آرسنال
سیتی در پنج فصل از شش فصل گذشته عنوان قهرمانی را به دست آورده است و حتی اگر تاتنهام در سپیدهدم یکشنبه صدرنشین بود، تیم پپ گواردیولا معیار مدعیان لیگ باقی میماند. آرسنال بعد از ۱۲ شکست متوالی در برابر قهرمان اروپا عمیقاً احساس میکند، تنها زمانی از این سد روانی عبور خواهد کرد که در برابر سیتی به پیروزی دست یابد. بعد از عبور و شاخبهشاخ شدن با تیم گواردیولا است که ثابت میکند تیمی آماده کسب عنوان قهرمانی خواهد بود.
در فصل قبل بعد از باخت آرسنال مقابل سیتی مطلب تندی با عصبانیت و دلخوری نوشتم:
پیش از بازی آن دو به خودم میگفتم؛ تیم قرمز پوش، صدرنشین بهترین لیگ جهان است. اما این چگونه لیگی است که صدرنشین آن حتی افتخار همنشینی با تنها رقیب خود را ندارد چه رسد به رزم در میدان نبرد برای عنوان قهرمانی. شماره یک، بهترین در سراسر سرزمین.
شاید اگر شاهد دیدار بوکسی بودیم، آرتتا حوله را در همان نیمه اول بهسوی رینگ پرتاب میکرد تا کمی از حقارت و ذلت پسران خود جلوگیری کند. کودکانی که دعای خیر هواداران بیطرف را با خود داشتند، حتی ذرهای، نشانی از مسئولیت و مأموریت خطیر خود بروز ندادند. قطرهای در اقیانوس، اسیران ترسویی که نبرد را از پیش باخته بودند و این بدجوری توی ذوقم زد. سربازان آشخور بیتجربهای که در سطح دیداری دوستانه یا تمرینی هم نبودند، بگذریم از مبارزه برای کسب قهرمانی انگلستان. خجالتآور بود....
|
اما و در بازی این فصل به نظر میرسید، سیتی به طور غیرعادی آسیبپذیر است. بدون کوین دی بروین و رودری، نهتنها دو بازیکن از بهترین بازیکنان سیتی، بلکه دو تن از بهترین بازیکنان جهان.
اگرچه زمانی که مسلم شد، ساکا به سبب مصدومیت در لیگ قهرمانان در ترکیب اصلی جای ندارد برای آرسنال نیز ضربه سنگینی بهحساب میآمد. ساکا همان قدر از مهرههای اصلی آرسنال است که رودری برای سیتی. اما یک امر مشخص است؛ برای تصاحب عنوان، حتی بعد ازدستدادن ستاره تیم، یک مدعی باید بر مشکلاتی مانند این غلبه کند و بهسوی جلو قدم بردارد.
مبارزه آرسنال در نبردی فرسایشی
طبیعتاً قبل و پس از شروع دیدار بهطورقطع همه احساس میکردیم مثل همیشه سیتی برتری نسبی خواهد داشت، گویی حافظه ما و گذشته عضلانی و هرکول وارِ سیتی و آنچه برای پیروزی لازم است بیاختیار آبیپوشان را در ذهن همه ما در نقطهای بالاتر قرار میدهد، اما این بار آرسنال با آن مبارزه پرداخت. در طول بازی کاپیتان نروژی و دوستداشتنی توپچیها، مارتین اودگارد دستانش را مانند آسیاب بادی میچرخاند تا جمعیت حاضر در امارات را دائماً تحریک به تشویق بیشتری کند.
هوادارانی که در پیادهروها بهسوی استادیوم هجوم آورده بودند خواستهٔ او را اجابت کردند و زمانی که متئو کواچیچ پس از دو تکل متوالی و نهچندان خوب بر روی اودگارد و رایس انجام داد، صدای اعتراض خود را بیشازپیش به گوش داور مسابقه، مایکل الیور رساندند. حق داشتند، کواچیچ خوششانس بود که در زمین ماند. اولین کارت الیور به کواچیچ میتوانست قرمز باشد و دومی را هم که اصلاً بدون مجازات گذاشت، درحالیکه کارت زرد مسلمی داشت و این شدیداً خشم هواداران میزبان را برانگیخت.
گابریل مارتینلی در نیمه دوم بهجای لئاندرو تروسار وارد زمین شد. مارتینلی بلافاصله حس عطش و فوریت جدیدی به بازی آرسنال تزریق کرد. اما بهتدریج، نیمه دوم به نبردی فرسایشی تبدیل شد. آرسنال در مجموع تیم بهتری بود، شاید مثبتتر. سالیبا مقابل هالند عالی بود. نروژی غولپیکر بهسختی پایش به توپ خورد. کاپیتان اودگارد نیروی خلاق اصلی بازی بود و سیتی فقط تقلا میکرد. به نظر میرسید بازی به بنبست رسیده و نتیجه صفر صفر خواهد ماند. نتیجه بهتری برای سیتی و گواردیولا نسبت به آرسنال و آرتتا.
در این حال و احوال و بن بست ذهنی یک بیننده فوتبال، تصور میکردم تا دیدار برگشت در منچستر، باید صبر کرد. فرصت دیگری برای آرسنال ازدسترفته است تا از سد روانی خود عبور کند و نشان دهد قادر است در راه قهرمانی، سیتی را به زانو در آورد. در این کلنجار وسط رینگ، ناگهان، چهار دقیقه مانده به پایان، لحظه ارزشمندی که دوستداران آرسنال انتظارش را میکشیدند فرا رسید.
پارتی، بازیکن تعویضی نیمه دوم، یک توپ بلند را به لبه محوطه جریمه سیتی فرستاد، تاکهیرو تومیاسو بازیکن تعویضی دیگر با سر توپ را با سر برای کای هاورتز در محوطه ۱۸ خواباند و او آن را در مسیر مارتینلی در لبه محوطه قرار داد، ضربه چرخشی مارتینلی با اصابت به صورت «آکه» در حالیکه ادرسون بهسوی دیگر دروازه خیز برداشته بود، از روی خط عبور کرد.
امارات منفجر شد. در سکوها، هواداران به سمت محوطه و ردیف جلوی رسانهها هجوم بردند تا دست مارتین کیون را بگیرند، پیوند دیگری با گذشته باشکوه آرسنال. آنها با شادی میخواندند: «یک صفر آرسنال»، با این شعار، بخش دیگری از تاریخ خود را زنده میکردند. دورانی که تماشاگران رقیب بعد از پیروزیهای ملالآور ۱-۰ آرسنال در دوران گراهام، سرود Boring boring Arsenal را سر میدادند.
امارات آتش گرفته بود؛ مثل تنوری داغ با نانهای برشته. وقتی سوت پایان به صدا درآمد، غرش فوقالعادهای از شادی، آرامش و تصفیه و تزکیه به گوش رسید. یک اژدها در یکی از کلیدیترین و تعیینکنندهترین دیدارهای تمامی فصل کشته شده بود. هنوز در اوایل راه هستیم، اما برای آرسنال و هواداران، یک سد از دهها سد سخت و صعبالعبور در مسیر قهرمانی از میان برداشته شده بود.
بیانیهی آرسنال
این پیروزی بیش از ۳ امتیاز معمولی در برابر یکی از رقبا بود. این پیروزی، بیانیهای بود. شکستدادن سیتی قهرمان بیچونوچرای انگلستان و اروپا، بدون ساکا و در نهایت شکستن چرخه شکست و تسلیم در برابر تیمی که در طول این دهه بر فوتبال انگلستان مسلط بوده است، اثراتش بیش از یک برد سهامتیازی است. هواداران و بسیاری از روزنامهنویسان، استدلال میکنند؛ در تمام سالهای پیش از نزول ونگر، این مهمترین نتیجهای است که آرسنال پس از قهرمانی 20 سال پیش خود، به دست آورده است.
حتی آرتتا سرمربی تیم اذعان کرد:
حس یک پیروزی بزرگ را دارد.
اینک آرسنال با تاتنهام صدرنشین است، بالاتر از سیتی. خاطرم هست باخت بچهگانه آرسنال برابر سیتی در فصل گذشته مرا مجاب به نوشتن مطلبی تند کرد. ظاهراً تیم جوان درس خود را گرفته است و توپهای توپچیها یکبهیک آماده پرتاب و غرش است. باید هم باشد. هرکه طاووس خواهد جور هندوستان کشد.
راه درازی در پیش روست و رقبای سرسختی در انتظار است. سیتی در یکی از نمایشهای خود در مسابقهای تحتنظر گواردیولا، سیتی دندان گرد همیشگی نبود. به سختی میتوان مسابقهای را بهخاطر آورد که سیتی تا این حد فاقد ایده و خلاقیت باشد، اما باید خیلی سادهلوح، خام و بیتجربه باشیم، حتی برای لحظهای سیتی را نادیده بگیریم. با دو باخت پیاپی در لیگ، گواردیولا همچنان در پی یافتن بهترین ترکیب تیم است و رودری، و دی بروین نیز بازخواهند گشت. سیتی به این سادگی میدان را خالی نخواهد کرد. بافت تنیده شده در روح و روان گواردیولا و سیتی و تمامی تیم های بزرگ ادوار تاریخ فوتبال چنین بوده است: «بچرخ تا بچرخیم»
دراینبین، آرسنال و بقیه مدعیان، برای رسیدن به مقصود و بهدستآوردن عنوان لعنتی باید رنج و سختی را هموار کنند. مصائب، مشکلات و فشار دیدارهای کریسمس و پس از آن را. مردان میدانهای سخت در آنجا نشان خواهند داد چند مرده حلاج اند. میزان تابوتوان، زمانی که قافیهها تنگ میشود اهمیت دارد. این معیار من برای مبارزه با سیتی، تاتنهام و احتمالاً لیورپول است.
بازگشت به خانه
به هر شکل یکشنبه گذشته، بازگشت سرخوشانه موج سفید و قرمز بهسوی خانه، یادگاری از دوران شیرین هایبوری بود. طبق معمول در راه بازگشت، بار دیگر طرفداران و تماشاگران از کنار مجسمه آدامز عبور کردند، از روی پل گذشتند و در آن ازدحام با یکدیگر به سمت ایستگاه زیرزمینی مترو با نام «آرسنال» راهی شدند. یکایک آنها با باوری در دل، سرهای خود را روی بالشهای خود گذاردند.
نسل جدیدی از قهرمانان، آماده مبارزه برای کسب عنوان قهرمانی انگلستان هستند، و حیوحاضر برای قرار گرفتن در کنار سلاطین گذشته باشگاه در گوشهوکنار امارات. آغوش کاپیتان تونی آدامز همیشه برای قهرمانان نسل نو گشوده خواهد بود.
پانوشت:
برای فوتبال دوستان این نسل، اگر آشنایی با تونی آدامز ندارید کافی است این بخش از نوشتار حمید در کتاب «پیراهنهای همیشه» را بخوانید:
هر گاه میخواهم به کسی نشان دهم غرور ناشی از مبارزهٔ جانانه چه تصویری دارد به گوگل روی میآورم و نام تونی آدامز را تایپ میکنم و بلافاصله تصویری از تونی آدامز روی مانیتور طاهر میشود. تصویری از او پس از گشودن دروازهٔ اورتون در سال 2002، در آخرین بازیاش برای آرسنال در هایبری، در فصلی که آرسنال هم قهرمان لیگ شد و هم جام حذفی را برد. آدامز با قد 191 سانتیمتریاش با سری بالا، با دستهایی برافراشته، نگاهی حاکی از اعتمادبهنفس، تبسمی بازتابندهٔ باور به خویش، ترکیبی از انگیختگی، همدلی، فردگرایی، شور، شادی مهار شده، لذت، غرور و تعصب...
پیراهنهای همیشه، فصل تونی آدامز؛ بازگشت آقای آرسنال، حمیدرضا صدر