---------------------------------------------------------------
مقدمه/ در مطلبی تحت عنوان "پوپولیسم در جهت اقناع فنی هوادار" توضیحاتی در خصوص نحوه مدیریت ورزش در ایران را توضیح دادم، که متاسفانه به دلیل هجمه رنگی هواداران یک تیم خاص، که احساس کردند مطلب مذکور در جهت حمله به تیم مطبوع آنها بوده، زیر تیغ تیز سانسور قرار گرفت؛ ولی حقیقت هیچوقت پنهان باقی نخواهد ماند، و در زمانی که کاسبان ریا و نیرنگ فکرش را هم نمی کنند بر ملا خواهد شد.
---------------------------------------------------------------
سکانس اول:
تیم ملی امید ایران ۰-۱ تیم ملی امید هنگ کنگ
شاید در وهله اول این نتیجه با اختلاف کم مورد منفی ای را به ذهن متبادر نکند، ولی با تعمق به عمق مسئله، متوجه فاجعه و خرابی بزرگی در ساختار مدیریت ورزش کشور و در این مورد خاص، فوتبال خواهیم شد. اگر بخواهیم از نظر فنی به موضوع نگاه کنیم ،این مقاله مجال مناسبی برای پرداختن به تمام ابعاد فنی موضوع نیست و دیگر اینکه این فاجعه کیلومتر ها ماقبل از مشکلات فنی است.
سکانس دوم:
چگونگی انتخاب دوباره مهدی تاج به عنوان رئیس فدراسیون
پیش حذف کاملا قابل پیشبینی تیم ملی امید در دو آوردگاه گذشته خود، شکست فوتبال ملی ایران در انتخاب دوباره آقای مهدی تاج اتفاق افتاده است. اگر با خواندن جمله بالا فکر کنید که تمام مشکلات امروز فوتبال ایران فقط به دلیل انتخاب دوباره مهدی تاج بوده است، پیشنهاد می کنم سیر مدیریت ورزش کشور را از بدو تاسیس تا به امروز یک مرور کارشناسی داشته باشید، چون اصلا مشکل ما یک شخص نیست که با آمدن و رفتن او مشکل حل شود، باید ساختار درست شود؛ برای نمایش بخش کوچکی از این ساختار معیوب، توجه شما رو به دلیل استعفای مهدی تاج از فدراسیون فوتبال(مشکلات قلبی و عروقی حاد) بعد از شروع به تحقیق در ماجرای فساد گسترده مالی و اداری در مجموعه فدراسیون فوتبال و بار آوردن بزرگترین بدهی تاریخ ورزش کشور و بازگشت ایشان با درمانی معجزه وار(که هنوز در هیچ دانشکده پزشکی در جهان به غیر از مجمع فدراسیون فوتبال ایران کشف نشده) بعد از حدود دو سال به ریاست فدراسیون فوتبال رسید،جلب می کنم.
سکانس سوم:
انتخاب رضا عنایتی به عنوان سر مربی تیم ملی امید ایران
بعد از جلسات هم اندیشی در فدراسیون برای رسیدن به نام سر مربی و دادن سکان این کشتی ۴۴سال به گل نشسته تیم ملی امید به او و در بین تمام گزینه های ریز و درشت داخلی(که البته در همان مقاله مذکور در بالا،عرض کردم برای پیشرفت در فوتبال، به جای استخدام بازیکنان ۲۰-۳۰میلیاردی از کار افتاده خارجی، اقدام به استخدام مربی کارکشته خارجی در تیم های پایه و ایجاد آکادمی های اصولی کنید) قرعه این چرخ معیوب به نام غلام رضا عنایتی افتاد با " ۰ " روز کار فنی در رده ای پایه به عنوان متخصص!! . اگر فکر کردید جهت انتقاد بنده به شخص رضا عنایتی است، باید برای شما توضیح بدهم که منظور این است که حتی اگر این پست را به پدر بزرگ "امیر علی ۱۲ ساله از بوشهر" هم پیشنهاد می شد او می پذیرفت(چون شعار هر ایرانی این است که من در مورد همه چیز صاحب نظر هستم بدون حتی یک روز تجربه). انتقاد من به سیستم انتخاب رضا عنایتی است که نشان از مشکلاتی بزرگ تر می دهد.
سکانس چهارم:
مقایسه سطحی بین نگاه مدیریت فوتبال ژاپن و ایران در مقوله فنی
برای رفع موانع ذهنی در چگونگی این آشوب مدیریتی در فوتبال ایران، نگاهی گذرا به مقایسه فنی در چینش ترکیب تیم های ملی ایران و ژاپن می اندازیم، تا متوجه بشیم که عمق فاجعه تا کجا پیش رفته و برای رسیدن به سطح فوتبال آسیا( زمانی نه چندان دور برای رسیدن سطح فوتبال اروپا صحبت می کردیم در دهه " ۷۰ " خورشیدی ) چقدر نیاز به کار داریم؛ مستقیم برویم به مقایسه عددی چینش ترکیب تیم ملی.
تیم ملی بزرگسال ما از زمان روی کار آمدن "امیر قلعه نوعی" در تمام بازی ها از سیستم چهار دافعه خطی استفاده کرده است ، و به تناوب بسته به نوع بازی حریف بین سیستم های: "۴۴۲- ۴۴۱۱- ۴۲۳۱" متغیر بوده، تیم های زیر ۲۱سال و زیر ۱۷ سال ما نیز در طول بازی های خود تقریبا از همین سیستم های فوق استفاده کردند ولی با ایده ای کاملا متفاوت از ایده های تیم ملی بزرگسال( که این خود نشان از عدم هماهنگی فنی در ساختار فوتبال ملی ماست ) و به طور کلی می توان گفت استفاده از دفاع چهار نفره خطی ترجیح اکثریت مربیان ملی ما بوده، ولی در کمال تعجب ما مشاهده می کنیم که تیم ملی امید ما که یکی از از حلقه های واسط بین رده های پایه و بزرگسال است، در تعداد بازی های قابل توجهی از سیستم سه دافعه استفاده کرده است!! یعنی هیچ دیدگاه فنی واحدی بر ارکان فوتبال ملی ما حاکم نیست و استفاده از سیستم های پایه ای مثل : "۳۴۳ - ۳۵۲ " به دفعات در تیم ملی امید شاهد بودیم.
در مقابل مدیریت فوتبال "فشل" ما ، ما فوتیال ژاپن را داریم که در چند وقت اخیر با بردن بزرگان جهان مثل اسپانیا و آلمان(دو بار) و قهرمانی های نزدیک از نظر تاریخی در سطح قاره کهن، نشان از یک ساختار و مدیریت قوی است که شاید اکثر هم دوره های ما را به یاد انیمیشن جذاب "کاپیتان سوباسا" بیاندازد؛ ولی دلیل موفقیت ژاپن در فوتبال خیلی فراتر از ساخت یک انیمیشن است. اینجا فقط برای مقایسه اشاره ای می کنم به ترکیب تیم های ملی رده های سنی ژاپن،از بزرگسالان تا زیر ۱۷ سال،که شما در طول سه سال اخیر فقط می توانید چند مورد از عدول چینش ترکیب ژاپن، آن هم در رده بزرگسالان( که باید به بلوغ تاکتیکی رسیده باشند) ببینید. در تمام رده ای ملی ژاپن بیس(Base) ترکیب از چهار دفاع خطی تشکیل می شود که به تناسب حریف بین سیستم های : ۴۲۳۱ - ۴۴۲ - ۴۳۳ به ترتیب حریف ضعیف به قوی متغیر است. و فقط شما در رده بزرگسالان میتوانید مشاهده کنید که در چند بازی انگشت شمار، مثل بازی با کرواسی و اسپانیا، در جام جهانی گذشته ،تیم ژاپن از سیستم پایه ۳۴۳ استفاده کرده است که در بالا توضیح دادم این تغییر با توجه به درک بالای تاکتیکی فوتبالیست های ژاپنی امری بسیار رایج است و پسندیده که تیم بتواند در مقاطع خاص، چینش و تاکتیک خود را تغییر دهد. با مقایسه و مطالعه بیشتر در این خصوص خود به عمق فاجعه ساختاری فوتبال ما بیشتر آشنا بشید.
سکانس پنجم(پایانی):
پیشبینی آینده ورزش ایران
با توجه به مطالعات شخصی خودم که شما با گوشه ای از مشغولیات ذهنی بنده در این مقاله آشنا شدید و همچنین با توجه به پارامتر های فنی و مقایسه می توان به این نتیجه رسید که ورزش ایران و در این مورد خاص فوتبال، در صورت ادامه همین مسیر، در ۱۰ سال آینده رقیب مستقیم تیم های درجه دو فعلی آسیا خواهد بود و رسیدن به درجات بالای فوتبال،حتی در آسیا، به جزء استثنائات به ما تعلق نخواهد گرفت و اگر در آینده رسیدن به جام جهانی برای ما اتفاق بیافتد هم، آن رسیدن موفقیت نیست،چون با توجه به افزایش بی رویه تیم ها در این جام به عدد ۴۸ تیم!! ، دیگر رسیدن به این جام برای تیم های درجه دو آسیا هم مقدور خواهد بود.
منابع آمار : Sofascore