وقتی چشت پاییز میشه
باغ دلت گلریز میشه
تصویر غم می شینه تو
چشم سیاهت
وقتی چشت لبریز میشه
اشکای تو آویز میشه
دونه دونه میچیکه از چشم سیات
نمی دونی دل آدم را چه می شکونی
خودت بهتر از هر کی میدونی
که بارون پاییز می سوزونه دل آدما رو
آی نمی دونی دل آدم را چه می شکونی
خودت بهتر از هر کی میدونی
که بارون پاییز می سوزونه دل آدما رو
می خوای بری حرفی نداری
اشکات دارن جار می کشن
رفتن همیشه پر غمه
انگار دارن داد میکشن
ای نمی دونی دل آدم را چه میشکونی
خودت بهتر از هر کی میدونی
که بارون پاییز می سوزونه دل آدما رو
ای نمی دونی دل آدم را چه می شکونی
خودت بهتر از هر کی میدونی
که بارون پاییز می سوزونه دل آدما رو