هم پیمانان اصلی
انگلیس |
فرانسه |
آمریکا(از ۶ آوریل ۱۹۱۷) |
شوروی(از ۶ آوریل ۱۹۱۷) |
چین |
بلژیک |
(فرانسه، بلژیک، انگلستان و روسیه طبق پیمان آنتانت در جنگ متحد شدند.)
۱. عدم مبارزه با شوروی
این مورد بدون شک بحث برانگیزترین مورد است. زمانی که آلمان نازی در مقابل متفقین تسلیم شد، ژنرال پتن و وینستون چرچیل به شوروی چشم دوخته بودند و از افزایش قدرت آن می ترسیدند. کابینه چرچیل تصمیم گرفت در اروپای شرقی با نیروهای شوروی مقابله کرده و آن ها را عقب براند. این عملیات، عملیات غیرقابل تصور نامیده شد. اما نتیجه اش خوب نبود. کابینه او معتقد بودند که شوروی ممکن است با موشک و سلاح های پیشرفته بریتانیا را بمباران کند، بنابراین ابتدا چرچیل و سپس متفقین از این تصمیم منصرف شدند. پرده آهنین به سرعت فرو ریخت و یک جنگ سرد پدید آمد. شاید این بزرگ ترین اشتباه متفقین بود
۲. عملیات مارکت گاردن
عملیات مارکت گاردن که نتیجه تصمیم گیری زنرال برنارد مونتگومری بود، نه تنها می توانست به جنگ پایان دهد بلکه می توانست از ورود ارتش شوروی به برلین پیشگیری کرده و سرنوشت اروپا را تغییر دهد. در این نبرد نیروهای آلمانی کمی محاصره شدند. تا مدتی تصور می شد که نیروهای متفق پیروز شده اند اما با ورود به آرنهم همه چیز به هم ریخت، صدها نفر کشته شدند و نیروهایشان مجبور شدند عقب نشینی کنند.
۳. تصمیمات غیرهوشمندانه در پرل هاربر
علاوه بر باورهای نژاد پرستانه آمریکا، عدم اطلاع از توانایی های ارتش ژاپن که به دلیل سری بودن اطلاعات شان و عدم ارتباط ایالات متحده با آن منطقه بود، باعث شکست در نبرد پرل هاربر شد. برای مثال، آمریکا تصور می کرد نیروی ژاپن برای دسترسی به پرل هاربر سوخت کافی ندارد، اژدرهایشان در آب کم عمق پرل هاربر بدون تاثیر خواهند بود و هواپیماهای جنگی آن ها از ارتش های دیگر تقلید شده بود.
۴. دانکرک
اگرچه دانکرک پایان خوبی داشت و باعث نجات صدها هزار سرباز بریتانیایی شد، اما یک فاجعه نظامی بود که باعث بی دفاع شدن انگلستان شده بود. ۴۰۰،۰۰۰ نیروی بریتانایی در بلژیک اردو زده بودند تا با حمله آلمان ها مبارزه کنند، اما سرانجام محاصره و بی دفاع شدند. برنامه ریزی نامناسب، عدم هوشیاری و رهبری ضعیف کشمکش در دانکرک را به فاجعه بدل کرد. اگر هیتلر می توانست در آنجا سربازان بریتانیایی را دستگیر کند شاید سرنوشت جنگ عوض می شد.
۵. ساحل اوماها
حمله به ساحل اوماها توسط نیروهای متفقین عاری از مشکلات نبود. نیروی دریایی تجهیزات خود را در یک نقطه کور و صعب العبور تخلیه کرد که باعث از دست دادن سربازها و تجهیزات شد. علاوه بر این، تجهیزات هوایی از بین رفته و سربازان آسیب پذبر شدند و مجبور بودند در پشت اجساد سربازان دیگر پنهان شوند. خوشبختانه نیروهای آلمانی هم به اشتباهاتی دست زدند که به نفع متفقین بود.
۶. کشمکش نظامی هاک
پیش از نبرد دی، رنجرهای آمریکایی به هاک، صخره های بین سواحل اوتا و اوماها بین نرماندی، فرستاده شدند. سلاح های آلمانی ۱۵۵ میلی متری در آنجا کار گذاشته شده بود و نیروهای آمریکایی وظیفه داشتند این سلاح ها را خنثی کنند. اما در بین راه نیروهای دفاعی آلمانی باعث تاخیر ۴۰ دقیقه نیروهای آمریکایی شدند. زمانی که نیروهای آمریکایی به آنجا رسیدند متوجه تخلیه شدن سلاح ها شدند. در این کشمکش ۱۵۰ تا ۲۰۰ تن کشته شدند و این تاخیر باعث حمله نیروها به ساحل اوماها شد.
۷. نبرد کی اف
اگرچه شوروی نیت خشونت آمیز نداشت اما برای حمله احتمالی آلمان خود را آماده کرده بود. اگرچه آن ها تاکتیک های دفاعی علیه بلیتسکریگ را آماده کرده بودند اما آن ها هم به اشتباهاتی دست زده و باعث شدند ۶۰۰،۰۰۰ از سربازان شان در کیف کشته شده و هیتلر به مسکو دست پیدا کند. اگر زمستان های سرد روسیه به کمک شان نمی آمد، نیروهای شوروی شکست می خوردند.
۸. درخواست فرانکلین دلانو روزولت برای تسلیم شدن بدون قید و شرط
گاهی اوقات با چند کلمه می توان شرایط را بدتر کرد. در ژانویه ۱۹۴۳، روزولت و چرچیل در نزدیکی کازابلانکا دیدار داشته و روزولت طی یک کنفرانس مطبوعاتی از آلمان تقاضای “تسلیم شدن بدون قید و شرط” داشت. این گفته چرچیل را متعجب کرد و باعث شد نیروهای آلمان با تمام قوا مبارزه کنند. حتی آیزنهاور هم سیاست را شکسته خورده می دانست و تنها باعث افزایش مرگ نیروهای آمریکایی شد.
۹. عدم انتخاب هواپیمای جنگنده د هویلند موسکیتو
د هویلند موسکیتو پس از سوپرمِرین اسپیتفایر یکی از بهترین هواپیماهای جنگی جنگ جهانی دوم بود. از آنجاییکه بدنه اش از چوب ساخته شده بود “اعجوبه چوبی” نامیده شده و می توانست به سرعت در ارتفاع بالا پرواز کرده و هواپیماهای دشمن را شکست دهد. با این حال، برخلاف طراحی باکیفیت و توانایی اش، مقامات نیروی هوایی بریتانیا آن را رد کردند. یک سال طول کشید تا اولین هواپیما از زمین بلند شود. و پس از آن مقامات قانع شدند. اما در جنگ یک سال خیلی مهم است و کسی نمی داند اگر این هواپیماها زودتر بلند می شدند چه رخ می داد.
۱۰. تعداد کم نیروی دریایی آمریکا
اگرچه تنها ۱,۶% پرسنل آمریکا جز نیروی دریایی بودند اما با غرق کردن ۵۵% کشتی های ژاپنی در اقیانوس آرام آن ها را شکست دادند. اگرچه این رقم فوق العاده است اما نشان دهنده اشتباه آنهاست. کشتی های یوبوت آلمانی از زمان جنگ جهانی اول استفاده می شد، بنابراین نیروهای آمریکایی برای ساختن زیردریایی های بیشتر و افزایش نیروی دریایی خود فرصت کافی داشتند تا از شکست پیشگیری کنند.
۱۱. عدم جلوگیری از تخلیه سیسیل توسط آلمان
نیروهای آلمانی در سیسیل اردو زده بودند اما ورود ژنرال پتن در سال ۱۹۴۳ باعث شد به سرعت آن جا را تخلیه کنند. نیروهای آلمانی می دانستند باید این جزیره را تخلیه کرده و به شبه جزیره اصلی ایتالیا بروند. اگرچه ژنرال پتن توانست پالرمو را پس بگیرد اما ژنرال مونتگومری که در آن زمان مشغول واحدهای زرهی پانزر از آفریقا بود نتوانست مانع تخلیه سیسیل توسط نیروهای آلمان شود. در نتیجه، نیروهای آلمانی توانستند در ایتالیا ۳۹،۵۶۹ سرباز، ۴۷ تانک و صدها تن مهمات و تجهیزات جنگی به دست آورند.
۱۲. عدم حمله فرانسه در زمان بلیتسکریگ آلمان
فرانسه نه تنها نتوانست یورش نیروی آلمان را پیشبینی کند، بلکه برای مقابله با آن ها نیز نیروی سازمان داده شده و آماده نداشت. بلیتسکریگ در برابر حملات متعدد و یورش و حمله آسیب پذیر بود. اگر فرانسه می توانست همانند شوروی تاکتیک های دفاعی داشته باشد به این سرعت اشغال نمی شد.
۱۳. پیشرفت کند تحقیقات اتمی
در سال ۱۹۳۹ آلبریت انیشتین به فرانکلین دلانو روزولت نامه نوشت و درباره خطرات غنی سازی اورانیوم و احتمال ساختن بمب توسط آن از طرف آلمان، به او هشدار داد. آلمانی ها آن را کشف کرده و ساخت بمب را آغاز کرده بودند. فرانکلین دلانو روزولت با احتیاط برخورد کرد و یک کمیته ایجاد کرد تا به تحقیق بپردازند اما دستور ساخت بمب اتم تا سال ۱۹۴۱ رخ نداد. اگر آلمان محققان خود، که بسیاری از آنها یهودی بودند، را از دست نمی داد و این پروژه را پیش می برد، ممکن بود دیر شده و آن ها جنگ جهانی دوم را پیروز می شدند.
۱۴. اشتباهات زودهنگام دوایت آیزنهاور
در حالی که ژنرال آیزنهاور یکی از بزرگ ترین رهبران جنگ جهانی دوم بود، آغاز کار او باعث بروز اشتباهات بزرگ در جنگ جهانی دوم شد، از جمله آشوب های لجیستکی، همکاری ضعیف بین ارتش انگلستان و آمریکا و شکست در رهبری عملیات. الن بروک، فرمانده نظامی بریتانیایی که هم دوره او بود از او انتقاد کرده و می گفت ” او یک شخصیت خوب است اما ژنرال خوبی نیست.”
۱۵. فرستادن نیرو توسط چرچیل به یونان
در اکتبر ۱۹۴۰ موسولینی نیروهایی به یونان فرستاده و کشمکش های بیشتری به بار آورد. زمانی که یونان با نیروهای موسولینی درگیر بود آلمان هم به آن ها حمله کرد. چرچیل که نمی خواست استقلال یونان را از دست بدهد از مصر نیروهای استرالیایی و نیوزلندی را برای مقاومت به یونان فرستاد. آلمان به سرعت توانستن نیروهای بریتانایی و یونانی را شکست داده و ارتباط ضعیف و زیرساخت های ضعیف تجهیزات هم کمک شان نکرد. ۵۰،۰۰۰ نیروی بریتانیایی با ترک کردن تجهیزات خود یونان را تخلیه کرده و ۳،۷۰۰ سرباز بریتانیایی و ۱۵،۰۰۰ سرباز یونانی هم کشته شدند. چرچیل بعدها پذیرفت که این تصمیم اشتباه محض بود.
۱۶. عدم پذیرش سیستم کاروانی توسط ایالات متحده آمریکا
از آنجاییکه بریتانیا همواره با آلمان درگیر بود بنابراین توانسته بود برای مقابله سیستم موفق کاروانی را انتخاب کند. با این حال آمریکا تا سال ۱۹۴۲ از این سیستم استفاده نکرد و خسارات زیادی به بار آورد.
۱۷. کان
مدت کوتاهی پس از نبرد نرماندی، ژنرال بریتانیایی برنارد لاو مونتگومری به اشتباه بزرگی دست زد و با تخریب شهر فرانسوی کان ممسیر خود به پاریس را بست. خرابی های شهر باعث شد که تانک ها توان عبور نداشته، ۲۰۰ تانک نابود شده و صدها نفر کشته شوند.
۱۸. تانک های ضعیف
در مقایسه با نیروهای آلمانی، نیروی بریتانیا و آمریکا تانک های ضعیف تر و بی کیفیت تری داشتند. تانک ام۴ شرمن شتاب پایینی داشت و بدنه آن به سرعت توسط تانک های پنتر آلمان شلیک می شد. نیروهای آمریکایی می دانستند که تانک های آن ها در مقابل تانک های پنتر توان مقاومت ندارد. تنها نقطه قوت آنها نیروی هوایی و تعداد زیاد تانک ها در مقابل آلمان بود. اگر متفقین می توانستند تانک های بهتری بسازند قطعا در برابر آلمان موفق تر بودند.
۱۹. نبرد گذرگاه القصرین
در سال ۱۹۴۳ متفقین به آفریقای جنوبی حمله کرده و ژنرال آلمانی اروین رومل برای بازیابی قلمروی از دست رفته به آنجا رفت. رومل پس از چندین نقشه تصمیم گرفت از مسیر کاترین به حمله پرداخته و تونس را پس بگیرد، این هدف استراتژیک نیروهای متفق و متحد بود. این نقشه او موفق بود. رومل توانست نیروی آمریکا را شسکت داده، ۱۰۰۰ سرباز آمریکایی را کشته و بسیاری را دستگیر کند.
۲۰. حمله به دیئپ
در سال ۱۹۴۲ متفقین به بندر فرانسوی که در اشغال آلمان بود، یعنی دیئپ، حمله کردند. این حمله شامل ۵۰۰۰ سرباز کانادایی، ۲۰۰۰ سرباز انگلیسی و سربازان آمریکایی و فرانسوی بود و تانک و هواپیمای جنگنده هم به همراه داشتند. اما این حمله به یک فاجعه تبدیل شد زیرا ۳،۶۰۰ سرباز از دنیا رفته و بسیاری از تانک ها و هواپیما ها نابود شدند، و متفقین دیگر توان مقابله نداشتند. البته برخی معتقدند که این شکست به متفقین کمک کرد تا در نبرد روز دی، آماده شوند.
۲۱. عدم پیشروی در آنتسیو
در ۲۲ ژانویه ۱۹۴۴ نیروهای بریتانیا و آمریکا در سواحل ایتالیا در نزدیکی آتسیو و نتونو فرود آمدند. نیروهای آلمان آنقدر ضعیف عمل کردند که نیروهای حمله کننده توانستند در دل شب تا ۶,۵ کیلومتر پیش بروند. مسلما نیروهای آلمان برای این حمله آماده نبودند. اما نیروهای متفقین به جای پیشروی به سمت رم صبر کردند تا بیشتر آماده شوند. این کار باعث شد نیروهای آلمانی خود را آماده کرده و مقاومت کنند، در نتیجه یکی از خونین ترین نبردهای جنگی رخ داد.
۲۲. شکست در حمله به آلمان پس از حمله به لهستان
انگلستان و فرانسه به لهستان اطمینان دادند که در صورت حمله آلمان، ایمن خواهد بود، با این حال در اول سپتامبر ۱۹۳۹ آلمان به لهستان حمله کرد و با وجود ۲۰۰۰ تانک و ۱۰۰۰ هواپیمای جنگنده، ارتش لهستان را خلع سلاح کرد. طی تنها ۲۷ روز ورشو تسلیم شد. اگرچه فرانسه و انگلستان آلمان را تهدید به حمله کردند اما چنین اتفاقی رخ نداد. هیچ حمله ای صورت نگرفت و لهستان تا سال ۱۹۴۵ در اشغال آلمان بود.
۲۳. عدم پیشبینی بلیتسکریگ آلمان
اگرچه مشخص بود که هیتلر از طریق آردنس به فرانسه حمله خواهد کرد اما فرانسه و متفقین دیگر باور نمی کردند که او چنین کاری کند. عدم پیشبینی چنین حمله ای باعث شد که یکی از تخریب کننده ترین و بدترین حملات قرن بیستم که به حمله برق آسای آلمان شهرت دارد، روی دهد. هفت هفته بعد هیتلر پاریس را اشغال کرد و در مقابل برج ایفل عکس گرفت. او همچنین برای انتقام از فرانسه آن ها را مجبور کرد تا در همان کالسکه ای که آلمان ۲۲ سال پیش تسلیم شده بود تسلیم شوند.
۲۴. دست کم گرفتن ژاپن
باورهای نژادپرستانه آمریکا علیه ژاپن یکی از دلایل حمله به پرل هاربر بود. مجلات و روزنامه های آمریکایی ژاپنی ها را افراد ناتوان، جالب و ضعیف معرفی می کردند. آمریکایی ها تصور می کردند ژاپنی ها نمی توانند سربازان قوی باشند و گوش داخلی آن ها به دلیل سیلی خوردن شنوایی ضعیفی دارد.
۲۵. شکست سیاست مماشات
در دوران پیش از جنگ، بریتانیا و فرانسه برای پیشگیری از جنگ سیاست مماشات در پییش گرفتند. هیتلر که می دانست دموکرات های اروپا خواهان جنگ نیستند، محدودیت های خود را افزایش داد تا ببیند به کجا خواهد رسید. این سیاست زمانی بدتر بود که نخست وزیر وقت انگلستان، نویل چمبرلین در برشتس گادن با هیتلر دیدار کرد و بدون مشورت با دولت چک سودتنلند را به او داد. او با شعار “صلح در زمان ما” به انگلستان بازگشت اما همه چیز بدتر شده بود. او در نهایت مجبور شد تمام چک اسلواکی را تجزیه کند.