مطلب ارسالی کاربران
به مناسبت دوپینگ پوگبا، سایه دوپینگ بر ورزش
« من هیچ مادۀ مخدری استعمال نکرده بودم...من قسم میخورم نه یک بار بلکه چندین بار که مادۀ نیروزا مصرف نکرده بودم. مواد مصرف نکرده بودم که بتوانم بهتر بدوم یا بهتر بازی کنم. من به جان دخترانم سوگند میخورم.»
|
این صحبتهای مارادونا بود. بعد از بازی با یونان، آن بازی لعنتی… اما اصلا اینکه چه کسی برای اولین بار دوپینگ کرد سوال بیجوابی است. گلادیاتورها؟ سربازهای نازی؟ یا آن ورزشکار دانمارکی؟ راجع به دوپینگ حرف زیاد است. اما این را میگویند: گلادیاتورهای باستان از نوعی نوشابه انرژیزا استفاده میکردند که مخلوطی از سرکه و خاکستر بوده است. اما خب راجب این حرف زیادیست. و نمی توان به آن استناد کرد.
نازیها از همان ابتدای کار و هنگام یورش به لهستان، به توانایی مواد مخدر برای ایجاد توهم قدرت در سربازان آلمانی و سرعت بخشیدن به ماشین جنگ پی برده بودند. قرصهای «پرویتین» که از مشتقات «آمفتامین» محسوب میشد، غوغا میکرد. سربازان بدون توجه به بنیه و احساس خستگی، از کوه و دشت عبور میکردند و سرزمینها، یکی بعد از دیگری به اشغال نازیها در میآمد. تجربه لهستان در اشغال فرانسه نیز، تکرار شد؛ بیش از ۳۵ میلیون قرص در اختیار نظامیان آلمانی قرار گرفت. ارتش معتادان، به سرعت نتیجه جنگ را تحت تأثیر قرار داد؛ آلمانها فرانسه را گرفتند. «پرویتین» شاهکار داروسازان ژاپنی بود.
|
آنها یک قرص می خوردند. قرص می خوردند تا زن و بچه های بیشتری را به خاک و خون بکشند. هر قرص از این داروی تقویت کننده عملکرد حاوی ۵ میلی گرم اکسی کدون ، ۵ میلی گرم کوکائین و ۳ میلی گرم متامفتامین بود. در 2019 همه اینها در یک مقاله توضیح داده شد. تاریخ نگاران جنگ می گویند:
جبهه روسیه به جبهه جنون معروف شد. شکست در استالینگراد، روحیه آلمانها را تضعیف کرد؛ حالا دیگر شیشه، از سربازان قهرمان آلمانی، موش میساخت. سران نازی به فکر افتادند؛ باید کاری میکردند. صدها مرکز بازپروری در آلمان تأسیس شد تا از بدن سربازان زهوار در رفته و نشئه آلمانی، سمزدایی کند؛ اما هنوز روش مشخصی برای این کار وجود نداشت؛ داروهایی که باید جایگزین میشد، در دسترس نبود. هزاران جوان آلمانی را با طناب به تخت بسته بودند تا نگریزند و کشور را به یک فاجعه عمومی دچار نکنند. آلمانها خیلی دیر به بازپروری شیشهایها رو آوردند؛ خیلی دیر شده بود. لوفت وافه، نیروی هوایی آلمان نازی که هیتلر به آن عشق میورزید، گرفتار خلبانانی شده بود که روز و شبشان را با شیشه و شراب میگذراندند. توانایی مانورهای هوایی و انتحاری آن ها، رفته رفته تحلیل میرفت و متفقین توانستند آسمان را در اختیار بگیرند. شیشه که روزی نجات بخش و نیروی محرکه ارتش آلمان به حساب میآمد، حالا بلای جان آن ها شده بود؛ به تدریج و با افزایش شمار تلفات، دیگر آدم سالمی باقی نمانده بود که به جبهه شرق اعزام شود و این، یعنی پایان کار هیتلر.
ارتش معتادان دیگر نمیتوانست کاری از پیش ببرد؛ نازیهای شیشهکش، دیگر نمیتوانستند در توهمهایشان، برتری نژادی را تصور کنند؛ بسیاری از سربازان ظاهراً شجاعی که از هیتلر مدال صلیب آهنی گرفته بودند، گوشه مراکز بازپروری با مرگ دست و پنجه نرم میکردند یا به سینه قبرستان فرستاده شده بودند. این یک عاقبت دهشتناک بود.
|
شاهکاری از ژاپن... سالها بعد از جنگ این مواد مخدر به عنوان مکمل در اختیار ورزشکاران قرار گرفت. دوندههای دوی ماراتن از چون استرکنین، کافئین، هروئین و مواد مشابه استفاده میکردند.و همین هم شد که در المپیک رم دوچرخه سوار دانمارکی درگذشت. عدهای میگفتند ضربه به جمجمه؛ عدهای گرمای هوا و عدهای حرفهای دیگری میزدند. اما کالبد شکافیها مشخص کرد که مرگ او به علت مصرف بیش از حد مواد نیروزا بوده است. دوپینگ قربانی گرفت و همین هم شد که با توجه به این موضعات در اخرین سال قرن 20 کمیته ضد دوپینگ تشکیل گردید. و برای اولین بار به صورت رسمی نهادی برای مبارزه جدی با دوپینگ تاسیس شد. نام آن سازمان WADA بود. مخفف World Anti Doping Agency... دوچرخه سوار نگون بخت تنها دوپینگی تاریخ دوچرخه سواری نبود. فستینا آمفتامین، اریتروپویتین و استروئید، اینها باعث حذف تیم فستینا از توردوفرانس شد.
:« آن اتفاق، ناامیدکننده ترین اتفاق زندگی ام بود. از نظر من ما می توانستیم قهرمان شویم؛ تیممان همه چیز داشت. اتحاد، قدرت و بازیکنانی درسطح واقعا بالا. داستانی که برای دیگو رخ داد مارا کشت. ما حس کردیم که به ما خیانت شده است.»
مارادونا نیز حرف مشابهی زد: بازيكنان تيم ملي فوتبال آرژانتين از "قهوه زودجوش" استفاده كردند كه به بازيكنان در دويدن كمك ميكرد و خوليو گراندونا نايب رييس سابق فيفا در جريان اين كار بود. علی همایون نیز درباره این موضوع می نویسد: مارادونا پس از به ثمر رساندن گل سوم در پیروزی 0-4 برابر یونان در جام جهانی 1994 جای خودش را به عنوان قهرمان آرژانتین مستحکم کرد. این خوشحالی به دلیل فریادی که روبروی دوربینهای تلویزیونی کشید، به یاد ماندنی شد. او بعدتر به دلیل مثبت شدن تست دوپینگ از این مسابقات کنار گذاشته شد.
|
پدران فساد در فوتبال دنیا.. به قول مت اسلاتر که میگوید:
بلاتر یک بار خودش را به عنوان کاپیتان کشتی در فیفا توصیف کرد و او و سازمانی که 18 سال مدیریتش را برعهده داشت، هنوز در یک قایق هستند. اینفانتینو، جانشین او، شش سال گذشته را به تکرار این شعار سپری کرده که او هدایت سازمانی را برعهده دارد که “فیفای جدید” خوانده میشود و تفاوت زیادی با “فیفای قدیمی” بلاتر دارد.
هیچکدام از این اتفاقات بدون آژانسهای اجرایی کیفری آمریکایی که متوجه شدند فوتبال در اروپا تا چه حد غرق در فساد است، فیفای بلاتر چطور از فساد شایع چشمپوشی میکند و پلیس و سیاستمداران اروپایی هم اهمیتی برای این موضوع قائل نیستند، رخ نمیداد.
مطمئنا بعضی از سیاستمداران وقتی با رد پیشنهاد میزبانی جام جهانی روبرو شوند، ابراز ناراحتی میکنند اما این اعتراضها با پیشروی فوتبال کمرنگ میشود. همیشه جامهای جهانی دیگری هست و هیچکس از میزبان بداخلاق و ترشرو خوشش نمیآید.
|
حال دوپینگ پوگبا مثبت شده و سایه دوباره دوپینگ بر فوتبال دنیا افتاده است. دوپینگ فراتر از یک حرف است. حتی از معنی خود واژه اش که به معنای یک نوشیدنیست. ما اصلا نمیدانیم که 40 سال بعد کجاییم یا فوتبال دنیا کجاست. اما دوپینگ و فساد؟ بگذریم...