<< اگه سرعت یه روز منو به کشتن داد ، گریه نکن ؛ چون باعث شادی من بوده >> انگار از قبل میدانست که معشوق ، میتواند خنجر به دست بگیرد و قاتل شود . امروز ، به جای فوت کردن شمع های کیک تولد ۵۰ سالگی ، برای یافتنش باید به فارست لان مموریالِ آمریکا سر بزنیم ، و البته که گریه نمیکنیم ، چون پل واکر خوشحال است....
پل واکر ( با نام کامل پل ویلیام واکر چهارم ) ، بازیگر آمریکایی متولد ۱۲ سپتامبر ۱۹۷۳ است که اگر زنده بود ، امروز تولد ۵۰ سالگی اش را جشن میگرفت . با این حال ، او در ۳۰ نوامبر ۲۰۱۳ در اثر سانحه ی تصادف جان خودش را از دست داد . به مناسبت زادروزش ، نگاهی داریم بر زندگی پل واکر ، پسری که عاشق سرعت بود و بیشتر از خودش ، به بقیه اهمیت میداد ...
از دوران کودکی ، توانایی بازیگری مشهودی داشت . از اولین نقش آفرینی های پل ، بازی در (( بزرگراهی به بهشت )) بود که او نقش یک کودک معلول را بازی میکرد .
مدتی بعد از پایان دوران تحصیل ، تصمیم بر شروع دوباره ی بازیگری گرفت ، برای چند فیلم تست داد و در فیلم (( پلیزنتویل )) و (( تیم اول دانشکده ی بلوز )) هم بازی کرد . این زمان ، زمانی بود که پل واکر و همسرش ربکا ، صاحب یک دختر به نام میدو شده بودند .
پل و دخترش ، میدو
پروژه ی سریع و خشن کلید خورد و پل واکر بعنوان نقش اصلی در آن ایفای نقش کرد . پل ، نقش پلیسی به نام برایان اوکانر را بازی میکرد که بعنوان مامور نفوذی ، وارد مسابقه های اتومبیل رانی خیابانی میشود . فیلم سریع و خشن ، نقطه ی عطف دوران بازی پل واکر بود .
پدربزرگ مادری پل ، یک راننده ی مسابقه بود و علاقه ی پل به ماشین ها و سرعت ، از همان روز های کودکی و بخاطر پدربزرگش شکل گرفت .
پل واکر بر خلاف سایر بازیگران مجموعه سریع و خشن ، راننده ی قابلی بود . اطلاعات پل درباره ی اتومبیل های مختلف قابل تحسین بود . او میتوانست سایز توربو های هر ماشین را بگوید یا اینکه بگوید چه کارهایی باید برای کارایی بهتر ماشین انجام شود ، در حالی که بقیه ی بازیگران نمیتوانستند یک ماشین دنده ای معمولی را برانند . حتی تا جایی که میتوانست ، خودش به جای بدلکار در صحنه های فیلم رانندگی میکرد .
پل واکر و دوستش ، راجر روداس ، روی مسابقه های اتومبیل رانی کار میکردند و در واقع ، شخصیت برایان اوکانر ، در واقعیت هم بعنوان یک راننده ی مسابقه ای در روح پل شکل میگرفت.
((هشت درجه زیر صفر)) ،(( خط زمان)) ، (( دویدن از ترس )) ، (( در درون دریا ))و ((لذت سواری)) ، سایر فیلم هایی بودند که پل واکر در آنها ایفای نقش کرده است .
پل در ۳۰ نوامبر ۲۰۱۳ همراه با راجر روداس ، طی یک سانحه ی جاده ای و تصادف ، هنگام برگشت از خیریه ی ((Reach Out Worldwide)) جان خود را از دست داد . پزشکی قانونی علت مرگ را جراحت پس از سانحه و سوختگی در تصادف عنوان کرد.
چندین فیلم پل پس از مرگ او اکران شدند، از جمله ((ساعت ها ))(2013)، ((عمارت های آجری)) (2014) و آخرین نقش اصلی او در سریال ((سریع و خشمگین 7)) (2015) که بخشی از آن پس از مرگش توسط بازیگری برادرانش و هوش مصنوعی تکمیل شد. صحنه های پایانی فیلم ادای احترام به واکر بود که کاراکترش با پایان خوشی روبرو شد و به سمت غروب آفتاب رفت.
پل واکر در فیلم ساعت ها
ترانه "See You Again" از Wiz Khalifa که در موسیقی متن فیلم Furious 7 ظاهر شد، ادای احترامی به واکر است. این آهنگ نامزد جوایز گلدن گلوب برای بهترین آهنگ اصلی در هفتاد و سومین جوایز گلدن گلوب شد.
نکات جالب زندگی پل واکر :
در طی فیلم برداری فیلم دویدن از ترس ، کارگردان فیلم از تهیه کننده درخواست تهیه ی تکنوکرین میکند و تهیه کننده اعلام میکند بودجه ی کافی برای این کار را ندارد . وقتی پل از قضیه آگاه میشود ، خودش یک تکنوکرین تهیه میکند و از بقیه میخواهد قضیه ی خرید تکنوکرین توسط پل را به کارگردان نگویند .
پل در زمان کودکی و نوجوانی ورزش های مختلفی را امتحان کرد . او در موج سواری توانا بود و به طبیعت هم علاقه ی وافری داشت . او در سریال کانال نشنال جئوگرافیک، Expedition Great White، نیز بازی کرد .
اولین برنامه ای که پل واکر برای (( ام تی وی )) ساخت ، مجموعه سفرهایش در سواحل کالیفرنیا بود . در واقع پل و دوستانش یک خانه ی متحرک داشتند که با آن به موج سواری میرفتند و به بهترین سواحل کالیفرنیا سفر میکردند .
پل واکر برای نقش سوپرمن هم تست داده بود . مبلغ قرارداد حدود ده میلیون دلار بود . اما بعد از مدتی به کارگردان تلفن زده بود و گفته بود :(( دیگه نمیرم سر کار .شنل ، چکمه و شلوار تنگ ، من مال این نقش نیستم . باید از اینجا برم )) به همین راحتی...
پل واکر در زمینه ی کار های خیرخواهانه نیز بسیار فعال بود . در زلزله ی بزرگ ژانویه ی سال ۲۰۱۰ در هائیتی ، پل با چند تماس مجموعه ای شامل آتش نشان ها ، پزشکان و پیراپزشکان را آماده میکند و با اینکه پرواز به هائیتی جز در موارد خاص ممنوع بود ، خودش همراه با تیم به دومینیکن و سپس از آنجا به هائیتی میرود تا بتواند شخصا به مردم آن ناحیه کمک کند . او همچنین مؤسسه خیریه «Reach Out Worldwide» (ROWW) را تأسیس کرد، سازمانی که تلاشهای امدادی را برای مناطق آسیبدیده از بلایای طبیعی انجام میدهد. او اغلب برای کارهای خیریه خارج از دید مورد ستایش قرار می گرفت.
وقتی از پل واکر درباره ی معنای موفقیت پرسیدند ، او گفت موفقیت یعنی تعادل در زندگی .
داستان مرگ پل از زبان خانواده ی واکر :
مادر پل : اون میدو رو برای صبحونه برد بیرون و وقتی برگشت ، من هنوز لباس راحتی پوشیده بودم.خجالت میکشیدم که هنوز لباس خواب پوشیدم ولی پل گفت اشکالی نداره مامان . فکر میکنم یه پیغام برای تلفنش اومد . اون به من نگاه کرد و گفت اوه خدای من ، الان باید جایی باشم
کودی ، برادر پل : پل به مادرم گفت الان باید به یه مراسم برم . یه خیریه برای جمع آوری اسباب بازی
مادر پل : قرار گذاشتیم که شب دور هم جمع بشیم و همون شب درخت کریسمس رو تزئین کنیم
کالیب ، برادر پل : اون به من زنگ زد و برنامه ای گذاشت که بتونه خانواده رو به هم نزدیک تر کنه . بعد از من ، به کودی هم زنگ زد و همین حرفا رو بهش گفت
کودی ، برادر پل : وقتی داشت به سمت مراسم خیریه میرفت ، به من زنگ زد . من اون روز سر کار بودم و .... خیلی خوشحالم که تلفنم اشغال نبود و تونستم جوابشو بدم
سان لی ، دوست پل : بعد از مراسم خیریه ، من سوار ماشین کارراجیتی شدم که برش گردونم به گاراژ . راجر اومد بیرون و باهام شوخی کرد و گفت تو بلد نیستی اینو برونی . بدش به من و من میبرمش . در همون زمان پل داشت میرفت ولی گفت قبلش میخواد با راجر سوار ماشین بشه .
کودی ، برادر پل : خیلی احمقانست . من قبلا بارها اون مسیر رو رفتم . اونجا یه محوطه ی صنعتیه . اونجا آخر هفته ها بستست ، ماشینی نیست ، خالیه . اون گفت سرعت ماشینو ببر بالا و برش گردون . باید سرعشونو بالا برد . باید تایرشون بچرخه . این کار به طور معمول انجام میشه
سان لی ، دوست پل : ما هنوز اونجا مشغول تمیز کاری بودیم که یهو یه صدای بلند ، صدای یه برخورد رو شنیدیم
تایریس گیبسون ، دوست و همکار پل : احتمالا ، شدت تصادف اونو بیهوش کرده . و بعد ، ماشین آتیش میگیره ... تو ماشین گیر میوفته ، در اثر تصادف بیهوش میشه ، بعد زنده زنده میسوزه...
اشلی ، خواهر پل : بعد از اینکه پل به خیریه رفت ، من رفتم خونه و به مادرم کمک کردم . بعد ، لوکاس وارمر وارد خونه شد . گرد سیاهی همه جاشو گرفته بود . ابرو هاش سوخته بودن
مادر پل : به من گفت که نتونسته اونو از ماشین خارج کنه . بعد گفت که توی ماشین هم نتونسته پیداش کنه . من بلافاصله گفتم باید بریم پیداش کنیم . متوجه منظورش نشده بودم که ماشین آتیش گرفته و کسی نتونسته کمکش کنه
اشلی ، خواهر پل : این من بودم که باید به بقیه تلفن میزدم و خبردارشون میکردم.احساس میکردم اینطوری قلبای زیادی رو میشکنم . سعی کردم با کودی تماس بگیرم ولی نتونستم . بنابراین با همسرش تماس گرفتم.
کودی ، برادر پل : همسرم اومد . اون گریه میکرد. همکارم گفت باید بری خونه . اون منو کشید بیرون و با هم به طرف ماشین رفتیم . من گفتم چی شده ؟ اون گفت یه اتفاق خیلی بد افتاده . اون به من نگاه کرد و گفت برادرت پل.... من گفتم خب ، آسیب دیده .چی شده؟ اون حالش خوب میشه؟ بعد ، اون فقط سرشو تکون می داد....
پل واکر به عنوان یک هنرپیشه ، درخشان ، و به عنوان یک انسان ، مهربان بود . او تلاش میکرد خانواده و دوستانش را خوشحال کند و به همه ی کسانی که میتواند ، کمک کند . با وجود پوست سفید ، چشمان آبی ، قد بالای ۱۹۰ و هیکل ورزشکاری ، او هیچ وقت مغرور نبود و طرز رفتارش با بقیه ، در زمان بی پولی و در اوج شهرت تفاوتی نداشت . او لحظه لحظه ی عمر کوتاهش را واقعا زندگی کرد و اکنون ، هالیوود دلتنگ پسری است که روحیه ی سرسختی داشت و هیچ وقت قلبش تغییر نکرد ...
تولدت مبارک پل ....
منابع :
سایت IMDB
مستند من پل واکر هستم