زبان فارسی از زبان کهنتر پارسی میانه (یا پهلوی) آمده که آن نیز خود از پارسی باستان سرچشمه گرفتهاست. پارسی باستان زبان رسمی شاهنشاهی هخامنشی بود و نوادهٔ آن، پارسی میانه، بهعنوان زبان رسمی و دینی شاهنشاهی ساسانی درآمد که در این دوران در دیگر سرزمینهای ایرانی گسترش بسیاری یافت. پس از ورود اسلام به ایران، فارسی وارد دوره نوین شد.
سنگنبشته بیستون به زبان پارسی باستان
زبانهای ایرانی معمولاً به سه دوره باستان، میانه و نوین تقسیم میشوند. این دورهها با دورههای تاریخ ایران مطابقت دارند؛ بدین ترتیب که دوره باستان مربوط به زمان شاهنشاهی هخامنشی، دوره میانه مربوط به زمان شاهنشاهی ساسانی و دوره نوین مربوط به زمان ورود اسلام به ایران تا به امروز است.طبق اسناد موجود، زبان فارسی «تنها زبان ایرانی» است که میان سه دوره آن روابط زبانی نزدیکی برقرار است و به همین ترتیب پارسی باستان، میانه و نو همگی نمایانگر یک زبان هستند که همان فارسی است؛ به این معنی که فارسی نو نواده مستقیم پارسی میانه و باستان است؛ در حالی که ایجاد روابط نزدیک ژنتیکی میان دیگر زبانهای میانه و نوین ایرانی دشوار است. برای نمونه زبان امروزی یغنابی به همان گروه گویشی سغدی تعلق دارد، اما نواده مستقیم این زبان نیست. باختری نیز ممکن است به یِدغه و مونجانی نوین نزدیک باشد؛ اما نیای مستقیم آن دو بهشمار نمیرود. میان زبان نوین وخی و ختنی کهن نیز همین رابطه بر قرار است.
_______________________________________________________________________________________________________
تاریخ شناختهشده زبان فارسی را میتوان به سه دورهٔ متمایز زیر تقسیم کرد
پارسی باستان
مقالهٔ اصلی: زبان پارسی باستان
یک کتیبه پارسی باستان به خط میخی در تخت جمشید
«پارسی باستان» در زمان دودمان هخامنشی گفتگو میشدهاست. کهنترین متن نوشتهشده به آن مربوط به سنگنبشتهٔ بیستون است که به زمان داریوش بزرگ (فرمانروایی در ۵۲۲–۴۸۶ پ. م) بازمیگردد.آثار نوشتهشده به پارسی باستان در ایران، رومانی (گرله)، ارمنستان، بحرین، عراق، ترکیه و مصر امروزی یافت شدهاند.پارسی باستان یکی از کهنترین زبانهای هندواروپایی است که از آن آثار نوشتاری بر جای ماندهاست.خط پارسی باستان، خط میخی بودهاست و به نظر میرسد در زمان هخامنشی، چندان در میان تودهها رایج نبودهاست و تنها خطی ادبی برای نوشتن سنگنوشتهها بودهاست.[۱۲] پارسی باستان از نظر دستوری پیچیدهتر از نسلهای بعدیِ «فارسی» بود.
با توجه به فرضیات خاص تاریخی در مورد تاریخ اولیه و منشأ پارسیان باستان در جنوب غرب ایران (که هخامنشیان از آن جا برخاستند)، پارسی باستان در اصل توسط قبیلهای به نام پارسواش صحبت میشد که در هزارهٔ نخست پیش از میلاد به ایران وارد شدند و در ناحیهای که امروزه فارس خوانده میشود، سکنیٰ گزیدند. زبان آنها، پارسی باستان، به زبان رسمی شاهان هخامنشی تبدیل شد. نوشتههای آشوری، که در واقع به نظر میرسد دربرگیرندهٔ نخستین شواهد حضور ایرانیان باستان در فلات ایران باشند، گاهشناسی خوبی ارائه میدهند، اما فقط نشانگر جایگاه جغرافیایی تقریبی آنچه امروزه پارسی باستان میخوانیم، هستند. در نوشتههای شلمنسر سوم مربوط به سدهٔ نهم پیش از میلاد که در پیرامون دریاچهٔ ارومیه یافت شدهاند، برای نخستین بار از پارسواش (در کنار ماتای، احتمالاً مادها) یاد شدهاست. هویت دقیق پارسواش بهطور قطعی مشخص نیست، اما از نظر زبانشناسی، این واژه با واژهٔ پارسی باستان پارسه مطابقت دارد که آن نیز مستقیماً از واژهٔ کهنتر *پارسوا میآید. همچنین از آنجا که پارسی باستان دربرگیرندهٔ واژگانی از دیگر زبان منقرضشده ایرانی، مادی، است، به گفته پرودس شروو ممکن است پارسی باستان پیش از پایهگذاری امپراتوری هخامنشی و در نیمهٔ نخست هزارهٔ نخست پیش از میلاد نیز صحبت میشدهاست.
علاوه بر پارسی باستان، سه گویش ایرانی باستان دیگر شناختهشدهاند: مادی، سکایی و اوستایی. از دو زبانِ مادی و سکایی، که اولی در غرب ایران و منطقهٔ فرمانروایی ماد و دومی در شمال، از مرزهای چین تا دریای سیاه، ازجمله میان اقوام پارت و ساکنان سُغد رایج بوده، تنها واژگان و عبارتهایی در نوشتههای دیگران برجای ماندهاست؛ اما از زبانهای اوستایی و پارسی باستان مدارک بسیار در دست است. اوستایی زبان دینی مَزدَیَسنا است
_____________________________
پارسی میانه
______
دارم اندرزی از دانایان Dārom andarz-ē az dānāgān
از گفتهٔ پیشینیان Az guft-ī pēšēnīgān
به شما بگزارم Ō šmāh bē wizārom
به راستی اندر جهان Pad rāstīh andar gēhān
اگر این از من پذیرید Agar ēn az man padīrēd
بوَد سودِ دو جهان Bavēd sūd-ī dō gēhān
شعر اندرز دانایان به مزدیسنان به پارسی میانه و برگردان آن به فارسی نو
«پارسی میانه» از سده سوم پیش از میلاد تا سده هفتم پس از میلاد در ایرانزمین رایج بودهاست. دستور زبان فارسی در دوره میانه سادهتر از دوره باستان ولی پیچیدهتر از فارسی نو رایج در دورهٔ اسلامی بودهاست؛ برای نمونه ساختار مثنی و جنس دستوری که در پارسی باستان رایج بودند، در این زبان ناپدید شدند. زبان فارسی امروزی و پارسی میانه چه از دید واژگانی و چه از دید دستوری همانندیهای بسیاری دارند. در واقع تحولی که از پارسی باستان تا پارسی میانه رخ دادهاست بسیار بزرگتر از تحولیاست که پارسی میانه را به فارسی نو تبدیل کردهاست.
اگرچه دوره میانه زبانهای ایرانی بهطور رسمی با سقوط امپراتوری هخامنشی آغاز میشود، دوره گذار پارسی باستان به میانه احتمالاً پیش از سده ۴ پیش از میلاد آغاز شده بود. با این حال، پارسی میانه در واقع تا ۶۰۰ سال بعد که در کتیبههای دوران ساسانی (۲۲۴–۶۵۱ میلادی) پدیدار میشود، در جایی ظاهر نشدهاست، بنابراین هر نوع زبانی مربوط به زمانی پیش از این تاریخ را با هیچ درجه اطمینانی نمیتوان توصیف کرد. افزون بر این، پارسی میانه به عنوان یک زبان ادبی برای نخستین بار در سده ششم تا هفتم میلادی پدیدار میشود. از سده هشتم به بعد، روند تغییر تدریجی پارسی میانه به فارسی نو آغاز شد و گونه دوران میانه تنها در مزدیسنا به حیات خود ادامه داد.
پارسی میانه را گونه پسین پارسی باستان میدانند.نام بومی پارسی میانه پارسیگ یا پارسیک بود که از نام منطقه «پارس» آمده که همان پارسه پارسی باستان و فارس فارسی نو است. پس از فروپاشی دولت ساسانی، پارسیک منحصراً به پارسی (میانه یا نو) که به خط عربی نوشته شده بود، اطلاق میشد. از سده نهم به بعد، که پارسی میانه در آستانه تبدیل شدن به فارسی نوین بود، گونه کهنتر زبان به اشتباه پهلوی نامیده شد که در واقع یکی از سامانههای نوشتاری بود که از آن برای نوشتن پارسی میانه و دیگر زبانهای میانه ایرانی استفاده میشد. این سامانه نوشتاری را ساسانیان از اشکانیان آموخته بودند. ابن مقفع در سده هشتم میان پهلوی و پارسی تمایز قائل میشد اما این تفکیک در گزارشهای عربی پس از آن تاریخ مشهود نیست.
سنگنوشته پارسی میانه پایکولی (۲۹۴ م)، موزه سلیمانیه، کردستان عراق
گرنوت ویندفور فارسی نو را حاصل تحول پارسی میانه و باستان میداند[اما همچنین بیان میکند که هیچ یک از گویشهای شناختهشده پارسی میانه نیای مستقیم فارسی نو نیستند.دویگ پاول در این زمینه بیان میکند: «زبان شاهنامه را باید یکی از مصادیق توسعه مداوم تاریخی پارسی میانه به فارسی نو دانست.»
در دوره ساسانیان، ایرانیان در محاوره، به فارسی میانه گفتگو میکردند و در هر شهر و ولایت از لهجهها و گویشهای مختلف محلی و منطقهای خود استفاده مینمودند. این لهجهها و گویشها فرقهای زیادی با یکدیگر داشتند که حتی باعث میشد که مردم نقاط دورتر در فهمیدن سخن یکدیگر دچار مشکل شوند. علت اصلی آن هم این بود که نظام استاندارد یا «معیار» زبان کتبی پهلوی منسجم نبود و توان خواندن و نوشتن آن هم محدود به قشر بسیار کوچکی از مردم بود که اصولاً عبارت از دو قشر بودند: دبیران و دهقانان برای نوشتن متون و نامههای رسمی، اداری و تجاری و روحانیون جهت ثبت متون دینی.
کتابت زبان فارسی میانه به صورت بسیار محدودی به عنوان زبان نوشتاری شاهنشاهی ساسانی و اسناد دولتی مانند ثبت سند مالکیت به کار برده میشد. بعدها در دوره امویان، دبیران و دهقانان حدود پنجاه سال برای کارهای اداری و دیوانی کماکان از زبان کتبی فارسی میانه استفاده میکردند، تا اینکه خلفای اموی در تمام قلمرو امپراتوری استفاده از تنها زبان عربی را اجباری اعلام کردند. با این همه ظاهراً حتی تا قرن نهم و دهم دبیران ایرانی در بعضی نقاط مانند مازندران و ری برای نوشتن متون و اسناد خود از هر دو زبان پهلوی و عربی استفاده میکردند.
منبع کمی ویکیپدیا کمی خودم کمی کتاب ها
قسمت دوم فردا ارسال میشود ظهر ساعت ۱ تا ۲