هری کین به خوبی موفق شده است سبک بایرن مونیخ را با حضور خود در خط حمله متحول کند و به همین بهانه نگاهی داریم به نکات فنی تاثیر هری کین بر روی باواریاییها:
نگاهی به ترکیب بایرن مونیخ در حضور ستاره انگلیسی
بایرن مونیخ تحت هدایت توماس توخل اغلب از سیستم 1-3-2-4 استفاده میکند. زوج لئون گورتسکا در کنار یوسوا کیمیش یک سد فولادی را تشکیل میدهد و توماس مولر نیز پشت سر هری کین و جلوتر از خط هافبک تیمش بازی میکند. نکتهای که در قالب بازی نیز دیده میشود. لروی سانه و کینگزلی کومان عقبتر از کین بازی میکنند.
تنوع در پرسینگ، اولین زهریست که هری کین میریزد!
بیشک اغلب فوتبالدوستان از این موضوع مطلع هستند که پرسینگ در فوتبال، از طرح اولیه کشور اوکراین شکل گرفته است. طرحی که بعدها توسط ژرمنها با دقت بسیار بالا و ظریفی پرورش داده شد و به پرسهای معروف امروزی همچون گگن پرسینگ تبدیل شد. هری کین اما با حضور خود این پرس را به بالاترین درجه خود میرساند.
کافیست به عکس زیر در نیمه اول دقت کنید. قرار بر این بود که توماس مولر پشت سر مهاجم انگلیسی بازی کند اما وقتی توپ به سمت راست زمین میرود، توماس مولر با هری کین شروع به حرکت میکند و کینگزلی کومان به عنوان وینگر آن ناحیه نیز بازیکن مقابل خود را تحت فشار قرار میدهد. همین اتفاق با لروی سانه در سمت راست زمین بایرن مونیخ شکل میگیرد.
در صحنهای دیگر نیز به پرس توماس مولر میپردازیم. پس از تعویض کنراد لایمر و ورود هافبک اتریشی به مسابقه، یوسوا کیمش یک خط جلوتر آمد و این مسئله آزادی عمل بیشتری را به هافبک-مهاجم آلمانی تیم یعنی مولر داد و ملاحظه میکنید که کین در جای خود باقی مانده است و وینگرها عقبتر رفتهاند تا به عنوان یک مهاجم آزاد، مولر شروع به پرس کند.
بایرن مونیخ چگونه قصد حمله به دروازه حریف را دارد؟
فارغ از بحث پرسینگ، توماس مولر در هنگام حمله نیز گاهی به خط حمله ملحق میشد تا با تعدد در خط حمله، بتواند کفه ترازو را به سمت شاگردان توماس توخل ببرد.
حضور توماس مولر در خط حمله تغییری را در چینش این تیم به وجود میآورد. لروی سانه همراستا با آلفونسو دیویس به دلیل خاصیت بازیسازی خود در میانه زمین حاضر میشد و این کینگزلی کومان بود که به همراه دو مهاجم دیگر به خط حمله ملحق میشد.
در نیمه دوم نیز این لروی سانه بود که بیشتر در حملات شرکت میکرد و کینگزلی کومان در عقب زمین حضور پیدا میکرد.
در صحنهای دیگر که حملات بایرن مونیخ به کنارهها ختم میشود، لروی سانه در مرکز محوطه جریمه حرکت میکرد و کین نیز به دورترین نقطه محوطه جریمه میرفت تا فضای خوبی را برای استفاده از سانتر داشته باشد. مولر نیز همانند دیگر صحنهها در خط حمله حضور داشت.
همچنین با حضور فولبک ها در نزدیک محوطه، ملاحظه میکنید که وینگر ها کمی نزدیکتر به هری کین بازی میکردند تا بتوانند به اصطلاح او را "حمایت" کنند.
آیا فکر میکنید کین تنها در خط حمله حاضر است؟ اشتباه میکنید!
بزرگترین برگ برنده بایرن مونیخ در این مسابقه، به جلوگیری از ضدحملات توسط هری کین برمیگردد. مهاجم انگلیسی هنگامی که تیمش مالکیت را نزدیک به محوطه مونشن گلادباخ از دست میداد، فوراً شروع به دویدن میکرد و پس از بازپسگیری توپ یا بیرون رفتن توپ، حرکت خود را متوقف میکرد و به خط حمله بازمیگشت. در این حالت، لروی سانه به مرکز زمین میآمد تا جای خالی هری کین را پر کند.
حرکت کین به سمت عقب، در نیمه دوم نیز دیده میشد تا نشان دهد که ستاره انگلیسی قصد تسلیم شدن در دوئلها را ندارد.
فضاسازی؛ کاری که کاپیتان سهشیرها در آن استاد است!
بیشک هری کین به عنوان یک مهاجم پوچر-رومر به فضاسازی برای وینگرهای کناری خود مشهور است. نکتهای که این بازیکن در تیم جدید خود نیز فراموش نکرده است و در گل اول این تیم توسط لروی سانه نیز به طور کامل این مهارت مهاجم انگلیسی حس میشود. هری کین با حضور در محوطه جریمه موفق شده است سه مدافع را درگیر خود کند و یوسوا کیمیش پس از اینکه صاحب توپ میشود، فضای پشت سر هری کین که با فرار لروی سانه همراه شده است را هدف قرار میدهد و این مسئله باعث میشود تا وینگر آلمانی در شرایطی تک به تک قرار بگیرد و گل اول تیمش را به عنوان پایهگذار اصلی کامبک به ثمر برساند.
نتیجه گیری
بایرن مونیخ با حضور هری کین در خط حمله خود به خوبی از عمق تاکتیکی برخوردار شده است و توماس توخل نیز با بهکارگیری روشی مطمئن و همچنین شناخت بسیار قوی نسبت به مهاجم انگلیسی، توانسته است که بازی بسیار جذابی را به تیم خود القا کند. تنها نکتهای که بسیار میتواند این تیم را نگران کند، وابستگی تاکتیکی بسیار زیاد به هری کین است و در صورت غیبت این بازیکن، بخش عمدهای از قدرت تاکتیکی بایرن مونیخ در خط حمله از بین میرود و باید ببینیم در ادامه فصل سرمربی آلمانی باواریاییها چگونه با این مسئله مقابله میکند.