لوکا برازی ، یک شخصیت داستانی در رمان پدرخوانده،ماریو پوزو، و همچنین اقتباس فیلم آن در سال ۱۹۷۲ است. در این فیلم، او توسط لنی مونتانا، کشتیگیر سابق و محافظ سابق خانواده جنایتکار کلمبو به تصویر کشیده شد.
لوکا برازی مجری شخصی ویتو کورلئونه رئیس مافیا است و تنها کسی است که کورلئونه از آن میترسد. برازی کند ذهن و بی رحم است، و از او به عنوان یک قاتل وحشی ترسیدهاست. او یک بار شش مرد را که قصد ترور دون کورلئونه را داشتند، به قتل رساند، و با وحشیگری ادامه داد تا اینکه ویتو جلوی آن را گرفت و به «جنگ روغن زیتون» پایان داد. وفاداری برازی به دون کورلئونه جای تردید نیست و گفته میشود وی به دلیل بد جلوه دادن خانواده کورلئونه یک سرباز کورلئونه را کشتهاست. گفته میشود که براتزی گفتهاست که زودتر از اینکه به پدرخوانده خیانت کند، خودش را خواهد کشت.
در یک حادثه اولیه، برازی دو نفر از دژخیمان آل کاپون را که برای ترور دون کورلئونه استخدام شده بودند، کشت. برازی هر دو نفر را مطیع کرد و آنها را با حوله بست و بند زد. در حالی که برازی یکی از آنها را با تبر تکهتکه کرد، مرد وحشت زده دیگر روی حوله خفه شد.
برازی از دعوت به عروسی کانی کورلئونه تعجب کرد، اگرچه ویتو این کار را فقط به عنوان یک حسن نیت ارائه میداد. برازی برای نشان دادن احترام و تشکر از خود، شخصاً یک هدیه نقدی بزرگ برای کیف عروس دخترش به دون اهدا کرد که گفته میشود بزرگترین مبلغی است که داده شدهاست. هنگام پذیرایی، دوست دختر مایکل، کی آدامز، در مورد برازی پرسش کرد. مایکل داستان را روایت میکند که چگونه پدرش زمانی به پدرخوانده اش، جانی فونتانه، در حرفه خوانندگی کمک کرد. دون کورلئونه به رهبر لس هالی ۱۰٬۰۰۰ دلار پیشنهاد داده بود تا فونتانه را از یک قرارداد خدمات شخصی آزاد کند که بهطور ناعادلانه از شهرت رو به افزایش فونتانه سوءاستفاده میکند. وقتی هالی نپذیرفت، دون کورلئونه روز بعد با لوکا برازی بازگشت و هالی را ارائه داد، «پیشنهادی که نمیتوانست رد کند». در این رمان، ویتو با همراهی براتزی و نماینده گنکو آبباناندو، هالی را پس از اینکه در ابتدا ۲۰ هزار دلار به رهبر گروه پیشنهاد داد، با اسلحه نگه میدارد و به او میگوید که یا امضای وی یا مغز او در قرارداد است. پس از آنکه هالی را مجبور به امضای آزادی کرد، دون مبلغ ۱۰٬۰۰۰ دلار پرداخت میکند. در این فیلم، مایکل برای کی توضیح میدهد، هالی نسخه ای را فقط با پرداخت ۱۰۰۰ دلار امضا کرد.
دون کورلئونه برای جلب نظر ویرجیل سولاتزو، اوباش رقیب، به برازی دستور داد تا از نارضایتی شاغل در کورلئونز انتقاد کند و به نظر برسد که میخواهد دوستی را عوض کند. دون تاتاگلیا، با شنیدن این حرف، جلسه ای را بین براتزی و سولاتزو ترتیب داد. براتزی با جلیقه ضد گلوله وارد آنجا شد. سولاتزو که از این شیاد گریخته بود، او را کشته بود، سپس جلیقه پر از ماهی مرده را به کورلئونس فرستاد، یک پیام قدیمی سیسیلی که میگفت براتزی، «با ماهیها میخوابد».
بعداً توسط ال نری وظیفه برازی به عنوان مجری شخصی / محافظ دون را بر عهده گرفت. به دنبال آغاز نری، ویتو به مایکل میگوید که اکنون «لوکا» خود را دارد.
کاری مشترک از حزب منچستر کبیر و حزب مانسترز