ایل کمپل با لبخند میگوید:” این بازی افتتاحیه و اولین باری بود که این قانون در رقابتی رسمی به کار گرفته میشد. من مدام با شوخی به همه میگفتم: بله، من برای اولین نقض قانونی پاس رو به عقب در تاریخ انتخاب شدهام.”
کمپل این روزها وکیل فروش املاک در کالیفرنیاست. اما او در سال 1991 دروازهبان تیم ملی آمریکا در مسابقات جهانی زیر 17 سالهها در ایتالیا بود، عملکرد درخشانی داشت و جز تیم منتخب فیفا از این تورنمنت قرار گرفت.
کمپل در بازی اول برابر تیم میزبان توانست پنالتی الساندرو دلپیرو را بگیرد و پله جایزه بهترین بازیکن زمین را پس از این بازی به او اهدا کرد- ضبط صوت دو کاسِته و استریو جدید جیویسی. اما داستانی که او بارها آن را تکرار کرده مربوط به آن اولین پاس رو به عقب تاریخ است.
این تابستان سیامین سالگرد بهکار گیری قانون پاس رو به عقب است، در حالی که فیفا یک سال قبل آزمایش موفقی در این زمینه در ایتالیا داشت. این شاید برجستهترین- و بهترین- تغییر قانون در فوتبال مدرن باشد. منظره کسل کننده دروازهبانهایی که توپ را به سمت مدافعان میفرستادند، آن را پس میگرفتند، دوباره توپ را از زمین برمیداشتند و آن را در دست نگه میداشتند تا وقت را تلف کنند، برای همیشه از بین رفت.
بررسی تصاویر پاس رو به عقب 70 متری گرام سونس برای رنجرز برابر دیناموکیف در سال 1987 یا وقت تلف کردن پیتر اشمایکل و مدافعان دانمارک در فینال جام ملتهای اروپای 1992 برابر آلمان تجربه عجیبی است و این سوال را ایجاد میکند که چطور چنین چیزی که همه هم در فوتبال انجامش میدادند، برای این مدت طولانی تحمل شد.
عملکرد اشمایکل و مدافعان دانمارک در فینال یورو 92، آخرین میخ را بر تابوت قانون قبلی پاس به عقب کوبید.
|
پاسکال زوبربولر، دروازهبان سابق سوییس و متخصص ارشد فیفا، به اتلتیک میگوید:” اگر من دیدارهایی از آن زمان را ببینم- نمیخواهم به بازیکنانی که در آن زمان بازی میکردند و اسطورههای من هم بودند بیاحترامی کنم- اما امروز نمیتوانم دیگر این دیدارها را تحمل کنم، خصوصا زمانی که دروازهبانها را میبینم. در آن زمان هیجانزده میشدم. وای، یک بازی فوتبال عالی. پاس رو به عقب. گرفتن با دست، قل دادن توپ. پاس رو به عقب. گرفتن با دست. امروز نمیتوانم چنین چیزی را ببینم. این دیوانگی است.”
اصلیترین دلیل استفاده از قانون پاس رو به عقب در سال 1992 کاهش میزان اتلاف وقت برای جذابتر شدن فوتبال بود. سی سال گذشته و اتلاف وقت هنوز به اشکال مختلف وجود دارد و احتمالا همیشه هم همینطور خواهد ماند اما حتی افرادی که به قانون پاس رو به عقب تردید داشتند- و تعدادشان در آن زمان زیاد بود- پذیرفتند که فوتبال سود زیادی از این تغییر برد.
با توجه به این که دروازهبانها حالا به عنوان بازیسازهای دفاعی عمل میکنند و حتی روی خط دروازه خودی “چرخش کرویف” را به اجرا میگذارند، فوتبال به شکلی تکامل پیدا کرده که افراد کمی تصوری از آن داشتند- اما این تعداد کم شامل دنیل ژاندوپو که در دسامبر 1990 با ارسال نامهای به فیفا پیشنهادی را مطرح کرد که بعدها به قانون پاس رو به عقب تبدیل شد، بود.
نامه ژاندوپو که برای این مقاله توسط او در اختیار اتلتیک قرار گرفت، یکی از جذابترین داستانهای پشت تغییر قانونی است که سبک بازی فوتبال را تغییر داد.
ژاندوپو از خانهاش در سوییس به اتلتیک میگوید:” این رویایی برای تغییر بازی است. اما فقط یک رویا بود.”
علاوه بر صحبت با ژاندوپو، ما با اعضای تیم نظارتی که 31 سال پیش به ایتالیا فرستاده شدند تا درباره تجربه پاس رو به عقب و همچنین قانون عجیب آفساید که شرایط را بسیار دشوار کرده بود و دیگر هرگز دیده نشد، گزارشی برای فیفا تهیه کنند، صحبت کردیم. ماریو فان در اند که در آن تورنمنت داور بود، میگوید:” این یک فاجعه بود!”
شخصیتهای باتجربهای که در راس قدرت فیفا حضور دارند، درباره سپ بلاتر، رییس پرحاشیه سابق فیفا، صحبت میکنند که در جلسات وانمود میکرد یکی از همین دروازهبانهایی است که اتلاف وقت میکند چون از این پاسکاریهای کسل کننده در بازی بسیار خشمگین بود. افسانه جالبی هم درباره معلمی در آکادمی ملی علوم گرجستان وجود دارد، فردی که آزمایشهای پاس رو به عقب را اولین بار خودش در اتحاد جماهیر شوروی به کار گرفت و بعدها هم نقشی در معارفه این قانون جدید داشت.
در آخر هم به نظرات بازیکنان میرسیم، از دروازهبانی لیگ برتری که چنان از این قانون جدید ناراضی بود که در نهایت با توپ جمع کن درگیر شد، تکلی خشن روی حریف زد و اخراج شد تا یک مدافع ناتینگهام فارست که فکر میکرد با دریبل زدن رو به عقب به سمت دروازه خودی، گذاشتن پایش روی توپ، دراز کشیدن روی زمین و فرستادن توپ رو به عقب برای دروازهبان با ضربه سر هوشش را نشان داده است.
این داستان قانون پاس رو به عقب است.
***
بیرون آمدن توتو اسکیلاچی از سایه، خوشحالی روژه میلا کنار پرچم کرنر و اشکهای پل گاسکویین– جام جهانی 1990 ایتالیا داستانهای فوق العاده و تصاویر ماندگاری را خلق کرد. با این حال، مشکل اصلی در گلزنی بود. جام جهانی 1990 ایتالیا با میانگین 2.21 گل زده در هر بازی کمترین میزان گل زده در تاریخ جامهای جهانی را به خود اختصاص داده است.
به عباتی دیگر، گوش دادن به لوچانو پاواروتی بسیار بهتر از تماشای فوتبال و خصوصا فینال این جام جهانی بود. پیروزی زشت 0-1 آلمان غربی برابر آرژانتین در گزارش تکنیکی 300 صفحهای فیفا به عنوان “فاجعهترین تبلیغ برای بازی فوتبال” توصیف شده است.
فوتبال در جام جهانی 1990 ایتالیا عموما منفی و کسل کننده توصیف شده است. بخشی از این موضوع به این دلیل بود که پدی بونر، دروازهبان جمهوری ایرلند، توپ را در دیدار برابر مصر به مدت شش دقیقه نگه داشت، هرچند بلاتر در کتاب سیمون هارت به نام جهان در تکاپو، به دیدار گروهی دیگری بین امارات متحده عربی و کلمبیا اشاره کرد.
بلاتر که در آن زمان دبیرکل فیفا بود، به یاد دارد که پس از دیدن پاس رو به عقبهای مداوم امارات به دروازهبان این تیم با خودش فکر کرد:” چیزی در این بازی اشتباه است.”
بلاتر که شخصیتی بسیار پر حاشیه به حساب میآید، ماه مارس سال گذشته پس از چندین مورد نقض قوانین اخلاقی فیفا به مدت شش سال از فوتبال محروم شد. شهرت او حالا از بین رفته اما زمانی بود که مقامات ارشد این سازمان به بلاتر اطمینان داشتند و او را شایسته میدانستند.
جرج کامینگ که پس از دوران حرفهای بازی در زمین و داوری، برای اتحادیه فوتبال اسکاتلند و فیفا کار میکرد، میگوید:” من باید درباره بلاتر منصف باشم، او همانطور که بیشتر ما میدانیم اشتباهات زیادی داشت اما روی قوانین بازی بسیار سختگیر بود. بلاتر بسیار نگران تکل از پشت بود. او در این باره کمی زیادهروی میکرد، مارکو فانباستن نامی بود که همیشه مطرح میشد- او به خاطر تکلهای از پشت بارها بارها از ناحیه رباط مصدوم شد. اما بلاتر درباره اتلاف وقت هم نگران بود.
سپ بلاتر که از نمایش تیمها در جام جهانی 1990 ایتالیا ناراضی بود، تمام تلاشش را کرد تا در جام جهانی بعدی در آمریکا اتفاق مشابهی تکرار نشود.
|
این که چه کاری میتوانست بلافاصله پس از جام جهانی برای کاهش اتلاف زمان بازی انجام شود، مشخص نبود اما هر تغییر قانونی باید به تایید بورد بین المللی فوتبال (IFAB) که شامل چهار کشور زادگاه فوتبال- انگلیس، اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی- و فیفا بود، میرسید.
ویلیام کمپل که پیش از بازنشستگی در تابستان گذشته، به مدت 38 سال برای اتحادیه فوتبال ایرلند کار کرد، تعریف میکند که بلاتر “درخواستی پر آب و تاب” در یکی از جلسات کمیته مدیریتی این سازمان مطرح کرد. کمپل به اتلتیک میگوید:” این موضوع را خوب به یاد دارم چون واقعا من را تحت تاثیر قرار داد.
” او از پشت میز بلند شد تا بتواند بایستد و حرکات دروازهبانی که توپ را از زمین برمیدارد و باز هم آن را در اختیار میگیرد، تقلید کند و او واقعا ادای آنها را درآورد. او وانمود کرد دروازهبانی است که توپ را در دست دارد، به آن ضربه میزند و به یک سمت از محوطه جریمه میرود و سپس به سمت دیگر حرکت میکند. او همچنین آمارهایی درباره پاسهای رو به عقب این که چه مقدار زمان تلف میکند، داشت. او گفت ما باید کاری برای کاهش این اتلاف وقت انجام دهیم.”
دنیل ژاندوپو راه حلی پیدا کرد. این ملیپوش سابق سوییس که هدایت باشگاه فرانسوی کان در سال 1990 را برعهده داشت، عمیقا درباره فوتبال فکر میکرد. او فینال جام جهانی را با انزجار نگاه کرد، از آن همه خطا، نمایش و اتلاف وقت آزردهخاطر بود و میدانست که چیزی باید تغییر کند.
ژاندوپو با دادههایی از محصول تحلیل محدود اما پیشگامانهای به نام تاپ اسکور درباره این موضوع تحقیق کرد که دروازهبانهای فرانسوی چه مدت توپ را در دستشان نگه میدارند. نتایج این تحقیق او را شوکه کرد، خصوصا که دروازهبان خودش هم به اندازه بقیه گناهکار بود.
او که درباره تحقیق با والتر گَگ (Walter Gagg) که دوست نزدیکش و رییس کمیته فنی فیفا در آن زمان بود، صحبت کرده بود، نتایج آن را در نامهای به تاریخ 14 دسامبر 1990 نوشت که در تصویر زیر مشخص است.
ژاندوپو نوشت:” دروازهبان من قهرمان اتلاف وقت است. در طول اولین بازی لیگ برابر نانت، او توپ را به مدت 403 ثانیه نگه داشت که 42 درصد از زمان مالکیت توپ تیم من بود.”
پس از بررسی سایر دیدارها شامل مواقعی که تیم کان عقب بود، ژاندوپو گفت:” هدف این مالکیت توپ تخریب بازی است چون وقتی ما در 20 دقیقه اول گلی دریافت کردیم، زمان مالکیت توپ توسط دروازهبان از 27 درصد فراتر نرفت.”
این تحقیق توجه همه را جلب کرد. ژاندوپو به اتلتیک میگوید:” این نامه بسیار مهم بود چون آمارها درست بودند. من مربی بودم و پیش از آن هرگز این موقعیت را با اعداد بررسی نکرده بودم. من به دنبال تحقیق درباره چیزهایی بودم که پیروزی را برایم به ارمغان بیاورد. اما وقتی فینال جام جهانی را دیدم… چیزی برای تماشا کردن نبود. بازی به حدی بد بود که من حتی به یاد ندارم کدام تیم برنده شد.”
ژاندوپو کاری فراتر از تهیه آمارها برای فیفا کرد. او در نامهاش چندین پیشنهاد برای کاهش اتلاف وقت شامل قرار دادن چندین توپ در فضای اطراف زمین و محدود کردن زمانی که دروازهبان میتوانست توپ را حفظ کند، مطرح کرده بود. همچنین ایدهای در این نامه بود که در نهایت باعث ایجاد انقلابی در فوتبال شد.
نمایش دفاعی آرژانتین در فینال جام جهانی 1990 هم انتقادهای زیادی را به همراه داشت.
|
ژاندوپو نوشت:” علاوه بر این، اگر توپ توسط بازیکن خودی که همان لحظه توپ را گرفته به سمت او (دروازهبان) فرستاده شود، او اجازه ندارد آن را با دست بگیرد.”
زمانبندی این تحقیق عالی بود. یک روز قبل از این که ژاندوپو نامهاش را بفرستد، بلاتر کمیتهای به نام کارگروه ویژه 2000 شامل بازیکنان سابق و مربیان شناخته شده تشکیل داده بود. وظیفه آنها این بود که فوتبال را بررسی کرده و به دنبال راههایی باشند که باعث شود تماشای این بازی لذتبخشتر شود. ژاندوپو اساسا کار آنها را انجام داد.
گگ که در سال 2016 از فیفا جدا شد به اتلتیک میگوید:” ما این نامه را از دنیل دریافت کردیم، نامه به دست من رسید و یک نسخه از آن برای سپ ارسال شد و دربارهاش بحث کردیم. مطالعات دنیل بسیار قابل توجه بود. ما گفتیم که باید آن را با تیم تحقیقات تکنیکیمان و همچنین کارگروه ویژه مطرح کنیم. این کارگروه ویژه این بار تحت هدایت لنارت یوهانسون، رییس سابق فیفا، بود و ما میشل پلاتینی، یوهان کرویف، بابی چارلتون، کارلوس آلبرتو پریرا را داشتیم- تیمی حدودا 20 نفره.”
شش ماه بعد در جلسه عمومی سالانه IFAB، فیفا درخواست انجام دو آزمایش در مسابقات جهانی زیر 17 سالههای 1991 را ارائه کرد:
قانون 11:
“محدود کردن قانون آفساید به محوطهای مشخص شده توسط خطی که از خط محوطه جریمه کشیده شده و با خط دروازه در نیمه زمین حریف موازی است و تا دو خط طولی در دو سمت زمین ادامه دارد. بازیکنی که در این محوطه نیست در شرایط آفساید قرار ندارد.”
قانون 12:
“منع دروازهبان از دریافت توپ با دست، پس از این که این توپ از طرف یک همتیمی به سوی عقب پاس داده شد. اگر این قانون نقض شود، داور باید یک ضربه آزاد غیرمستقیم به سود تیم حریف از نقطهای که دروازهبان توپ را با دستش لمس کرده است، اعلام کند…”
مجوز آزمایش هر دو مورد در مسابقات ایتالیا داده شد و این سازمان تیمی نظارتی را برای مشاهده و گزارش شرایط ارسال کرد.
نکته جالب اینجاست که مشخص شده این تنها آزمایش انجام شده روی پاس رو به عقب نیست. سولخان یاشویلی که به عنوان معلم در آکادمی ملی علوم گرجستان در سال 1994 کار میکرد، نامهای از طریق فدراسیون فوتبال گرجستان از فیفا دریافت کرد که از او به خاطر مشارکت مستقیم در تعیین این قانون جدید پاس رو عقب که نقش مهمی در توسعه فوتبال در سراسر جهان داشت، تشکر میکرد.
این نامه (تصویر بالا) چند سال پیش به دست اتلتیک رسید و ما برای یافتن داستان پشت آن کنجکاو شدیم. یاشویلی از طریق میراشویلی، مترجم گرجستانی، توضیح داد که به عنوان مدیر گروه هواداران دینامو تفلیس، از این موضوع ناراحت بوده که رقبای ضعیفتر تا این حد به اتلاف وقت متوسل میشدند، خصوصا با ارسال پاس رو به عقب برای دروازهبان.
به شکلی مشابه با ژاندوپو، یاشویلی تحقیقات خودش را انجام داد و زمان از دست رفته در ارسال پاس رو به عقب را محاسبه کرد. او در سال 1990 با یافتههایش نامهای به فیفا نوشت و خواهان ممنوعیت برداشتن پاس رو به عقب از سوی بازیکنان خودی توسط دروازهبانها شد.
به گفته یاشویلی، فیفا پاسخ داد و گفت که ایده او باید اول توسط فدراسیون فوتبال گرجستان مورد آزمایش قرار بگیرد. پس از صحبت با نوذر آخالکاتسی، رییس فدراسیون فوتبال گرجستان، دینامو چند دیدار دوستانه برگزار کرد و این قانون پاس رو به عقب را آزمایش کرد. نتایج این دیدارها برای فیفا ارسال شد و این سازمان هم آزمایش رسمی خودش را در سال 1991 در ایتالیا برگزار کرد، جایی که کایل کمپل نامش را در کتاب تاریخ نوشت…
***
کمپل با یادآوری بازی افتتاحیه آمریکا در مسابقات جهانی زیر 17 سالهها میگوید:” من توپ را برداشتم و داور بلافاصله سوت زد. این دومین اشتباه بود. اما مربی ما برای آمادهسازی تیم روی ضربات آزاد اعلام شده به دلیل پاس رو به عقب بسیار کار کرده بود.
کل تیم عقب آمدند و دیواری را روی خط دروازه تشکیل دادند چون ما در فاصله 10 متری دروازه بودیم و به ما گفته شد که آنها در چه زمانی روی ضربه آزاد غیرمستقیم توپ را لمس میکنند. کایل تو باید پیش بروی و خودت را روی توپ بیاندازی و سایر تیم هم دیواری روی خط تشکیل میدهند. این اتفاق رخ داد، من جلو رفتم، توپ از پشت من رد شد و خوشبختانه یکی از بازیکنان ما از روی خط آن را دور کرد.”
بازخوردها درباره آزمایش پاس رو به عقب در ایتالیا به طور کلی مثبت بود. با این حال، این ایده که چنین کاری باعث افزایش زمانِ در گردش بودن توپ میشود، رد شد. در عوض تعداد زیادی از پرتاب دستی- بیش از 50 اوت در بعضی دیدارها- دیده شد چون دروازهبانها و مدافعان مدام توپ را بیرون میزدند.
کمپل اضافه میکند:” سبک فعلی بازی بازیکنان در حال حاضر از زمانی که این قانون برای اولین بار به کار گرفته شد، کاملا متفاوت است. در سال 1991 وقتی ما در حال آزمایش این قانون بودیم، شرایط اساسا به این شکل بود که آیا میتوانید توپی که به سمت شما رو به عقب آمده را در یک یا دو لمس توپ دفع کنید و خودتان را مضحکه نکنید؟”
اما قانون جدید آفساید که به بازیکنان اجازه میداد بدون ترس از اعلام آفساید پشت محوطه جریمه حریف بایستند، فاجعه بود. ماریو فان در اند، داور هلندی که در تورنمنت 1991 داوری کرد، با خنده به اتلتیک میگوید:” یک بازیکن آنجا منتظر گلزنی بود! من در آن زمان به کمیته فیفا گفتم که شما با این قانون جدید آفساید به دونده ماراتن به جای داور نیاز دارید چون زمین بسیار طولانی است.”
جای تعجب نداشت که مربیان در آن تورنمنت از این دو آزمایش ناراضی بودند، خصوصا که آنها در طول مسابقات انتخابی با قوانین متفاوتی بازی کرده بودند. لیف سوندل، داور سوئدی که در سال 1991 در ایتالیا داوری کرد، به اتلتیک میگوید:” احساس صادقانه من این بود که فیفا قانون آفساید را روی بازیکنان جوان امتحان کرد تا فقط این آزمایش را انجام داده باشد- و سپس بتواند آن را رد کند.”
در هر حال، کمپل به عنوان دروازهبان تیم ملی آمریکا دو نتیجه مشخص گرفت:” من فکر نمیکردم که این قانون آفساید باعث پیشرفت در بازی میشد. اما فکر میکنم قانون پاس رو به عقب قانون خوبی بود. این قانون قرار بود مانع از اتلاف وقت شود. شما عادت داشتید وقتی بازی 0-1 بود، دروازهبان توپ را بگیرد، بازیکنانی را جلوی محوطه جریمه در سمت راست و چپ بگذارید و توپ را بارها با ارسال پاس به آنها و دروازهبان عقب و جلو کنید. این واقعا احمقانه بود. زمان زیادی را میکشت و تماشای آن برای مردم فاجعه بود و جذابیتی نداشت. اولین کاری که قانون پاس رو به عقب انجام داد این بود که چنین چیزی را کاملا حذف کرد.”
بورد بین المللی فوتبال و فیفا هم تمامی این موارد را تشخیص دادند. در مجمع عمومی سالانه IFAB در هتل مانور سلتیک ولز در تاریخ 30 می، همه با این که قانون پاس رو به عقب جزئی از قوانین فوتبال شود و در المپیک بارسلونا به کار گرفته شود، موافقت کردند. با این حال، عبارت دقیق آن نیاز به تشریح دقیق داشت.
کامینگ که در سال 1991 عضوی از تیم ناظران بود، میگوید:” جلسات ما همیشه در قالب میزی مربعی شکل برگزار میشد و من به یاد دارم که با توپی در دست وسط ایستاده بودم و نحوه تاثیرگذاری ابعاد متفاوت پاس رو به عقب بر بازی را شرح میدادم. چون پیشنهاد فیفا میگفت اگر دروازهبانی توپ را پس از پاس رو به عقب توسط همتیمی بردارد، ضربه آزاد غیرمستقیم اعلام میشود. اما تعریف پاس به اندازه کافی مشخص نبود.
من توضیح دادم که اگر بازیکنی توپ را با سینه رو به عقب بفرستد، این یک مهارت است. اگر بازیکنی توپ را به سر به عقب بفرستد، این یک مهارت است. بنابراین ما این عبارت را طوری تغییر دادیم که بیشتر از پاس، در واقع ضربه با پا بود و این مورد قبول قرار گرفت.”
جوهر این عبارت هنوز خشک نشده بود که این خبر منتشر شد که بازیکنان و مربیان راههای هوشمندانهای پیدا کردهاند تا این قانون را دور بزنند. این کار در بعضی موارد حتی با دراز کشیدن روی زمین و زدن توپ با سر همراه بود- کاری که مارکو وراتی از پاریسنژرمن پنج سال پیش به خاطر انجام آن جریمه شد.
فیفا مجبور شد در اواخر جولای 1992 بخشنامهای ارسال کند (تصویر زیر) که در آن ابلاغ شده بود:” اگر از نظر داور، بازیکنی از ترفندی عمدی به منظور دور زدن قانون جدید استفاده کند، این بازیکن به خاطر رفتار غیراخلاقی محکوم شناخته شده و به همین دلیل تنبیه خواهد شد.”
برایان لاوز هرگز توجهی به این قانون نکرد. یک هفته بعد در تورنمنت پیش فصل سال 1992 با نام ماکیتا در اِلَند رود، ناتینگهام فارست برابر سمپدوریا قرار گرفت و لاوز تصمیم گرفت این قانون را به شیوه خودش دور بزند.
لاوز به اتلتیک گفت:” من بازیکن حریف را به سمت دروازهبان تیم دریبل زدم و با خودم فکر کردم اگر این توپ را رو به عقب برایش بفرستم، زیر توپ کشیده و آن را جلو میفرستند اما ما نیاز به یک وقفه داشتیم.
میدانستم کسی نزدیکم نیست، بنابراین به محوطه جریمه نزدیک شدم، پایم را روی توپ قرار دادم و سپس خودم را روی زمین انداختم و آن را با ضربه سر در حالی که روی زمین بودم، برای دروازهبان فرستادم. در قانون گفته شده بود که اگر از سرم استفاده کنم، مشکلی نیست. اما داور آمد و من را به خاطر رفتار غیراخلاقی جریمه کرد. با خودم فکر کردم که باید یکی از اولین نفراتی باشم که به چنین دلیلی کارت زرد گرفته است. نمیتوانستم جلوی خندهام را بگیرم!”
***
آگوست 1992 بود و 9 دقیقه تا پایان بازی خیریه در ومبلی باقی مانده بود که جان لوکیچ، دروازهبان لیدز یونایتد، با سادهترین پاس رو به عقب ممکن توسط کریس فرکلاف روبرو شد.
مارتین تایلر، گزارشگر اسکای اسپورت، به بینندگان اطلاع داد:” این پاس عقب برای دروازهبان است اما او نمیتواند آن را با دست بردارد چون با پا ارسال شده است.”
رونی روزنتال، مهاجم لیورپول، به سرعت پس از این که لوکیچ توپ را با اولین لمس توپ به کناری برد به سمت او حرکت کرد اما دروازهبان لیدز هنوز زمان داشت و میتوانست آن را به هرجای زمین بفرستد و آماده میشد تا توپ را به مناطق هجومی ارسال کند. به شکل عجیبی، لوکیچ این توپ را به سمت سکوها فرستاد.
تایلر اضافه میکند:” و حالا ما موضوعی برای بحث داریم چون لوکیچ فقط میتواند توپ را از جریان بازی خارج کند.”
تایلر رو به اندی گِرِی، کارشناسی که کنارش بود، میکند و میگوید:” اندی، میدانم که تو به شدت با این تغییر مخالف هستی.”
گری میپرسد:” من فقط فکر میکنم این مثال خوبی از مردمی مانند من و نظراتی که در این زمینه داریم است که آیا چنین چیزی بازی را بهتر میکند، وقتی که دروازهبان به این شکل تحت فشار است و صرفا توپ را با ضربهای از جریان بازی خارج میکند؟ من اینطور فکر نمیکنم.”
تایلر پاسخ میدهد:” شاید هرچه فصل پیش برود، او بهتر پاس بدهد.”
گری شروع به خندیدن میکند.
این بحث نشانگر نظراتی بود که درباره قانون جدید پاس رو به عقب در سال 1992 وجود داشت. مفسران، سرمربیان، مربیان و بازیکنان- خصوصا دروازهبانها- عمیقا نسبت به آن بدبین بودند و بسیاری پیشبینی میکردند که این قانون منجر به ارسال بیشتر پاسهای بلند و تبدیل بازی به یک سیرک شود.
در واقع هفتهها و ماههای ابتدایی از اولین فصل لیگ برتر در شرایطی پیش میرفت که دروازهبانها مدام خودشان را در شرایطی آشفته میدیدند. پیش از آن یک لمس توپ اولِ خوب هرگز برای دروازهبانها اهمیت خاصی نداشت و تعداد کمی از آنها میتوانستند با اعتماد به نفس از پای ضعیفترشان استفاده کنند. استفاده از پای ضعیفتر مشکلی جدی برای سیمون تریسی از شفیلد یونایتد بود، بازیکنی که پس از زنجیرهای از اتفاقات ناگوار در وایتهارتلین که با یک پاس رو به عقب شروع شده بود، کارت قرمز گرفت.
تریسی به اتلتیک میگوید:” این که برابر تاتنهام اخراج شدم، احمقانه بود. چون پای چپ من به حدی بد بود که نتوانستم سکوها را نشانه بگیرم و توپ در واقع به توپجمعکن خورد. و سپس ناگهان دیدم که توپجمعکن به سرعت در حال پرتاب توپ است و سعی کردم جلوی آن را بگیرم که باعث شد داور من را با نشان دادن کارت زرد دوم، اخراج کند. این به خاطر تکنیک نداشتن من بود.”
تریسی در این زمینه تنها نبود. بونر، دروازهبان سابق جمهوری ایرلند، تایید کرد که او از این تغییر قانون وحشت کرده بود و حتی تا جایی پیش رفت که گفت این اتفاق باعث اتمام دوران فوتبالش شد.
تریسی اضافه میکند:” همه فکر میکردم این قانون دوام نمیآورد. من در آن زمان تردیدهایی داشتیم- این قطعا باعث شد بازی من بسیار بدتر شود و ارزشم کاهش پیدا کند چون نمیتوانستم از پای چپ استفاده کنم. اما وقتی اینکه بازی قبل از این تغییر چطور بود را بررسی میکنید و میبینید که اتلاف وقت چقدر زیاد بود، متوجه میشوید که این یکی از بهترین قوانین به کار گرفته شده است.”
این تنها افرادی نبودند که به مشکل خورده بودند. لیدز که در سال 1992 قهرمان لیگ دسته اول قدیمی انگلیس شده بود، فصل بعد به شکل عجیبی هفدهم شد و سقوط کرد- نکته جالب اینجا بود که هاوارد ویلکینسون، سرمربی این تیم، کاملا با قانون پاس رو به عقب جدید مخالف بود. ناتینگهام فارست هم به مشکل خورد و از لیگ برتر سقوط کرد.
برایان لاوز میگوید:” پاس رو به عقب ما را کشت. در حالی ما قبلا نبض سرعت بازی را در دست داشتیم، حالا هروقت توپ رو به عقب به دروازهبان میرسید، او باید آن را رو به جلو میفرستاد، بنابراین باید بیشتر میدویدیم و ما برای چنین چیزی آماده نبودیم. ما چیزی را تغییر ندادیم. اما تیمهای حریف این تغییرات را اعمال کردند. آنها در پانزده دقیقه پایانی آمادهتر و قدرتمندتر از ما بودند و ما را تحت فشار گذاشتند. این نکتهای کلیدی بود و وقتی متوجهاش شدیم که خیلی دیر شده بود.”
در طول زمان- و این واقعا طول کشید- مربیان و بازیکنان (مدافعان هم به اندازه دروازهبانها) یاد گرفتند که با این قانون سازگار شوند. مربیان دروازهبانی استخدام شدند، مهارت تکنیکی بهبود پیدا کرد و تاکتیکها تکامل یافت. ارسال پاس رو به عقب برای دروازهبان به راهی برای فریب دادن پرس حریف پیش از عبور از آنها با پاسکاری تبدیل شد، به جای این که آخرین ترفندی باشد که به تجمع در جلوی زمین منجر میشد- و تاثیر مربیانی چون پپ گواردیولا به این روند کمک کرد.
تونی رابرتز، مربی دروازهبانی ولورهمپتون و تیم ملی ولز، به اتلتیک میگوید:” در آن روزها باید در دروازه بازی میکردید چون در بازیسازی خوب نبودید- آنها نمیخواستند توپ را رو به عقب پاس بدهند. حالا این بازیکنان اعتماد به نفس کاملی در پاس رو به عقب دارند، به طور مثال ادرسون و آلیسون. چون آنها در بازی با توپ راحت هستند و این فقط از تمرینات روزانه کار کردن روی تکنیک، توانایی ارسال پاس تحت فشار و پیدا کردن گزینه بعدی به دست میآید. این مهارت شانسی نیست.”
در واقع، دروازهبانها حالا به اندازه هر بازیکن دیگری برای دریافت پاس مسئولیت دارند. زوبربولر با لبخند و هیجانزده میگوید:” اما این فوقالعاده است! حالا همه کاملا عادت کردهاند. باید بگویم که دوست داشتم حالا دروازهبان باشم. این فوق العاده است. شما بازیکنی کلیدی هستید.”
البته که تعادلی باید ایجاد شود و این نگرانی وجود دارد که چنین چیزی در طول زمان فراموش شود. دیوید سیمن، دروازهبان سابق تیم ملی انگلیس، میگوید:« شما هنوز باید دروازهبان باشید. بسیاری از بازیکنان تمرکز زیادی روی بازیسازی از دفاع با پا دارند. ما شاهد نمایشی خیرهکننده از تیبو کورتوا در فینال لیگ قهرمانان بودیم، بنابراین دیدن این که همه چیز به پا بستگی ندارد، بسیار خوب است. درست دروازهبانی کنید.”
زوبربولر تایید میکند:” مهار کردن شوتها هنوز مهمترین نکته است. اولین انتظار از دروازهبان این است که توپها را مهار کند، چیزی که میخواهم به آن اشاره کنم چون مهم است. بسیاری در دنیای مدرن تنها به بازیسازی دروازهبان، یک لمس یا دو لمس توپ فکر میکنند. نه، من دروازهبانی میخواهم که توپ را مهار کند.”
کایل کمپل مدتها قبل از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. او حالا 47 ساله است و روزهای فوتبالش که او را در مقطعی به مجارستان کشاند، خیلی زود تمام شد چون تصمیم گرفت به دانشکده حقوق برود و حرفه دیگری را دنبال کند. هرچند، خاطرات فوتبال هرگز او را ترک نکرد- خصوصا آن پاس رو به عقب.
کمپل لبخند میزند. او میگوید:” حالا اینجا نشستهام و درباره این تغییر قانون و نحوه سازگار کردن دروازهبانها برای بازیسازی از دفاع توسط تیمها صحبت میکنم، این تغییر باعث شد فوتبال زیبا شود. این قانون جدید تغییر بسیاری در فوتبال ایجاد کرد و آن را بهتر کرد.”
عنوان اصلی مقاله: Thirty years of the backpass ban: The story of modern football’s best rule change
نویسنده: Stuart James
|