فینال لیگ قهرمانان اروپا همیشه جذاب بوده است. فرقی ندارد بین چه تیمهایی بوده باشد. اما بعضی از انها در ذهن آدم نقش بستهاند. به ماند نقش بستن مه بر روی یک پنجره در یک صبح زمستانی یا شاید به مانند نقش بستن کثیفیها بر روی همان شیشه ،با گذر زمان داستان فینال لیگ قهرمانان اروپا در سال 1999 به مانند همان شیشه است شیشهای که ازنظر بایرنیها باید آن را شکست. اما یونایتدیها ان فینال و آن شیشه را دوست دارند. فینالی که اگر در نود دقیقه تمام میشد همه چیز تغییر میکرد.
منتقدین سر الکس همیشه بهانههایی برای طعنه زدن به او داشتند. شروع آن فصل منچستر یونایتد به مانند یک جاده پر پیچ و خم بود انها در شروع لیگ کاونتری سیتی را با دو گل مغلوب کردند اما هفته بعدش در ورزشگاه خانگی آرسنال قافیه را 3 بر0 به این تیم باختند. اما سرانجام موفق به قهرمانی در لیگ و جام حذفی شدند. اما باز هم سیل انتقادات به سوی فرگوسن جاری بود. بایرن در آن فصل مثل همیشه بود . اما اوضاع برای منچستر فرق داشت .
عادل فردوسی پور این موضوع را اینگونه نقل میکند: کسی تصورش را نمیکرد اما شروع فرگوسن در منچستریونایتد، آن طور که میخواست نشد. او سختیهای زیادی برای تحمیل فلسفه فوتبالش به بازیکنان وقتِ منچستریونایتد متحمل شد. سر الکس نوامبر ۱۹۸۶ به عنوان سرمربی منچستریونایتد انتخاب شد و ماههای بسیار سختی را تحمل کرد. این مربی اسکاتلندی آن قدر سینوسی عمل کرد که بسیار از هواداران شیاطین سرخ، انتهای همان سال ۱۹۸۹ درخواست کردند از یونایتد برکنار شود. با وجود چنین نارضایتی که نزد هواداران این باشگاه وجود داشت، مسئولان تیم تصمیم گرفتند فرگوسن را حفظ کنند؛ تصمیمی که بعدها نشان داد حق با آنها بوده و کسی از اینکه فرگی در منچستریونایتد ابقا شده، پشیمان نماند. با حمایت مسئولان شیاطین سرخ از مربی جدید اسکاتلندیشان، او دیگر نیاز به زمان زیادی نداشت تا تواناییهایش را به نمایش بگذارد. فرگوسن ابتدا خیلی زود جام حذفی انگلیس را با یونایتد کسب کرد و بعد، قهرمانیهای زیادی در همان دهه ۹۰ میلادی برای این تیم به ارمغان آورد. او سال ۱۹۹۳، ۱۹۹۴، ۱۹۹۶ و ۱۹۹۷ لیگ برتر انگلیس را به دست آورد و تبدیل به یکی از غولهای فوتبال جزیره شد.
با درو کردن جام لیگ برتر، فرگی یک هدف مهمتر برای شیاطین سرخ تعریف کرد که فتح لیگ قهرمانان اروپا بود. این مورد هم برای فرگوسن و تیمش در سال ۱۹۹۹ به دست آمد. ۲۶ میهمان سال، تیم او به مصاف بایرن مونیخ رفت تا یکی از مهیجترین فینالهای تاریخ لیگ قهرمانان اروپا رقم بخورد.یونایتدیها درمراحل قبل دو غول فوتبال سرزمین چکمه یعنی اینتر میلان و یوونتوس را حذف کرده بودند. حذف اینترمیلان راحت بود اما در ان سمت حذف یوونتوس دشوار... خیلیها منچستر یونایتد را حذف شده میدانستند اما اوضاع به شکل جالبی تغییر کرد. در آن مقطع کارلتو ایتالیایی سرمربی یوونتوس بود و ستارگان زیادی من جمله داویدز، زیدان، کونته و اینزاگی در این تیم توپ میزدند.
بازی رفت تحت تاثیر تماشاگران یونایتدی در اولترافورد 1 -1 مساوی به پایان رسید. اما در بازی برگشت در ایتالیا اوضاع فرق میکرد، کرنر زیدان وگل اینزاگی صعود یونتوس به فینال اسپانیول را تا حد زیادی قطعی کرد. اما اوضاع به مانند یک کمیک قهرمانانه پیش رفت. یوونتوس گلی دیگر زد...2-0 و دیگر همه کار را تمام شده میدانستند. تا اینکه روی کین گل اول منچستر یونایتد را به صورتی زیبا وارد دروازه بیانکونری زد. حالا عطش تیم فرگی بیشتر شده بود. ارسال مواج اندی کول از گوشه محوطه جریمه یوونتوس، دوایت یورک که بسیار فرصت طلببود با یک ضربه سر شیرجهای توپ را به گوش دروازه یوونتوس زد تا بازی ۲-۲ مساوی شود و در مجموع نتیجه ی۳-۳ رقم بخورد. حالا یوونتوس حذف میشد. اما این پایان کار نبود.
دوباره دوک ... تک به تک... و گل سوم حالا تیم سر الکس به فینال میرسید و این گل آب سردی بر پیکره بی جان انچلوتی و تیمش بود .
گری نویل: یوونتوس تیم فوقالعاده ای بود و ما بسیار به حذف نزدیک بودیم، اما تلاش و فرصت طلبی دو مهاجم جلویی تیم از حذف تیم در آن مرحله جلوگیری کرد. اما واقعاً نمیشد قدرت آن یوونتوس را دست کم گرفت.
|
حالا منچستر باید خودش را برای بازی در فینال آماده می کرد فینالی برابر یک قدرت که در آلمان دو گانه گرفته بود . ورزشگاه نیوکمپ و بایرن مونیخ - منچستریونایتد... بازی با سوت پیر کولینا اغاز شد . همین کولینا بود که در دقیقه شش یک ضربه آزاد برای بایرن گرفت و گل...
پیتر اشمایکل از آن لحظه به عنوان یکی از بدترین لحظات عمرش یاد می کند |
“اگر شما میخواهید کار خاصی انجام دهید آن را میتوانید تا دقایق پایانی هم بهخوبی انجام دهید. این هرگز تصادفی نبود. آن تیم چندین بار در طول فصل نیز این صحنه را تکرار کرده بودند. آنها تمایل فوقالعادهای برای پیروزی داشتند. تیمی با روح بزرگ را در اختیار داشتیم و شخصیتهای بزرگی در ترکیب تیم حضور داشتند. بسیاری از بزرگترین لحظات زندگی من در یونایتد در ۱۵ دقیقهی انتهای بازی رقم خورد. شما ۱ بر ۰ یا ۲ بر ۱ از حریف عقب هستید. هیچ نکتهای وجود ندارد. شما بازی نرمال خود را تا دقیقه ۷۵ انجام میدهید. پس باید تغییری در این دقایق ایجاد کنید تا شرایط تغییر کند. بنابراین ریسک حضور یک بازیکن دیگر در خط جلو را میپذیرید و سولسشر را در کنار کول و شرینگهام قرار میدهید.” (سر الکس فرگوسن دربارهی فینال دراماتیک لیگ قهرمانان 1999
|
اینجا را بگذارید عادل بگوید :
آن بازی در شرایطی در حال رقم خوردن بود که هر 2 تیم در پی ثبت هتتریک در کسب جام بودند و ماموریت داشتند تا جام لیگ قهرمانان اروپا را به ویترین افتخارات اضافه کنند. همین مورد به خاصتر شدن آن فینال، شاخ و برگ بیشتری داده بود. البته که حضور ۹۰ هزارتماشاگر در ورزشگاه نوکمپ بارسلونا هم مزید بر علت شده بود تا جدال یونایتد – بایرن، ماندنیتر از هر زمانی دیگری در فوتبال شود. نکته جالب این که سناریوی آن بازی به گونهای رقم خورد که هیچ یک از آن ۹۰ هزارنفری که خودشان را به بارسلونا رسانده بودند از اقدامشان برای حضور در ورزشگاه پشیمان نشدند.
شرایط در آن دیدار به گونهای رقم خورد که به نظر میرسید بایرن مونیخ کار راحتی برای کسب قهرمانی داشته باشد. این تیم در همان دقایق ابتدایی بازی با گل ماریو باسلر از رقیب انگلیسی پیش افتاد. باواراییها چند فرصت خوب دیگر هم داشتند تا با تبدیل کردن آنها به گل، بازی را بکُشند و جام را در آغوش بکشند اما برای دفعات دیگر، به سد محکمی به اسم پیتر اشمایکل خوردند که مانع از دوبرابر شدن اختلاف گل به ضرر شیاطینسرخ شد.
کار در آن بازی به گونهای پیش میرفت که به غیر از معجزه، به نظر نمیرسید چیزی بتواند مانع از شکست منچستریها شود. البته که معجزه هم رخ داد! سرالکس فرگوسن در اواخر بازی ۲ تعویض کرد؛ تدی شرینگهام را در دقیقه ۶۷ و اولگنار سولسشر را در دقیقه ۸۱ وارد زمین مسابقه کرد تا خونی جدید به رگهای شیاطین سرخ اضافه کند.سرالکس نمیدانست با همان ۲ تعویض قرار است جریانی تاریخی را در فوتبال رقم بزند. به محض شروع وقتهای اضافه بازی، ابتدا تدی شرینگهام بود که روی یک ضربه کرنر، فرصت از دسترفته رایان گیگز را تبدیل به گل کرد تا بازی در دقیقه ۹۱ مساوی شود! همان لحظه بود که بسیاری تصور میکردند قرار است کار به وقتهای اضافه کشیده شود. با این حال، دیوید بکام همان زمانها دوباره برای شیاطین سرخ، پشت یک ضربه کرنر قرار گرفت. این بار گلزن اول منچستریها توپ را برای تعویضی دوم این تیم یعنی اولگنار سولسشر مهیا کرد تا او مهمترین گل دوران حرفهایاش را بزند!
برگرداندن جریان آن بازی آن قدر عجیب و غریب شد که کمتر کسی توان باورش را داشت. تیمی که تا دقیقه ۹۰ فینال را باخته بود در عرض 2 دقیقه بایرن مونیخ را با نتیجه ۲ بر یک شکست داد و جام قهرمانی را به دست آورد. آن جام، اولین لیگ قهرمانان اروپا بود که سرالکس فرگوسن برای تیمش به دست آورد؛ رقابتی تماشایی برای خلق واژه «فرگی تایم» که هنوز برای بسیاری از علاقمندان به دنیای فوتبال آشناست.اگرچه از این گفته شد که منچستریونایتد و فرگوسن، شانسی آن بازی را بردهاند اما این مرد اسکاتلندی در طول دوران حرفهایاش چندین بار دیگر «فرگی تایم» را در زمین فوتبال به نمایش گذاشت تا نشان دهد بالاتر از شانس، این موضوع برگرفته از تخصص است. لیورپول یکی از قربانیان فرگیتایم در جام حذفی شد. آنها در طول بازی از شیاطین سرخ جلو افتاده بودند اما 2 گل پایانی شاگردان فرگوسن روند بازی را تغییر داد. منچسترسیتی هم دیگر تیمی بود که چوب فرگیتایم را خورد. سال ۲۰۰۹، مایکل اوون در دقیقه ۹۶ دروازه همشهریها را گشود تا بازی به سود شاگردان سرالکس عوض شود. حالا با وجود گذشت سالها زمان از آن اتفاقات باشکوه، اصلاحی که فرگوسن خلق کرده تبدیل به یک نماد در این رشته ورزشی شده است. نمادی که بیانگر جایگاه رفیع این مربی بی نظیر در تاریخ فوتبال است.
دو کرنر از دیوید بکام و دو گل از سولشر و شرینگهام چیزهایی است که از آن بازی در ذهن ها مانده است ... البته تعویض اشتباه بایرن و اوتمار هیتسفلد و بیرون کشیدن لوتار گذشت .
به هر حال داستان تولد فرگی تایم در جهنم نیز مثل خیلی دیگر از داستان های تلخ و شیرین فوتبال است .
|