بعد از گذشت 9 ماه از پیوستن رونالدو به النصر، همچنان بسیاری باورشان نمیشود که این انتقال رخ داده باشد؛ هر چند پیش از رونالدو ستارگانی بودند که سال های منتهی به پایان فوتبالشان، مسیر خود را در کشوری دور از خانه ادامه دادند ولی شاید بزرگترین آنها رونالدو بود. پیشتر ساموئل اتوئو با بازی در ترکیه و قطر، دروگبا با حضور در گالاتاسرای، و مارادونا با مربیگری در امارات این مسیر را باز کرده بودند ولی تلاش آنها تاثیر چندانی نداشت تا بیشتر بازیکنانی که نزدیک به بازنشستگی هستند، یا به فکر خداحافظی در اوج باشند یا به تیمهای درجه دو و سه اروپایی، آمریکایی و در نهایت تیمهای شرق آسیایی فکر کنند. اما با انتقال رونالدو به النصر در 37 سالگی و بعد از مشکلاتی که در منچستر با تن هاخ و هم تمیهایش داشت، مسیری را انتخاب کرد که خوشبینترین هواداران عربستانی هم فکرش را نمیکردند و ماجرا به گونهای پیش رفت که حتی تیمهایی که در این فصل لیگ قهرمانان آسیا حضور ندارند هم بازیکنان بزرگی به خدمت گرفتند. البته ثروت هنگفتشان فقط برای بازیکن استفاده نشد و مربیان بزرگی مثل روبرتو مانچینی، نونو اسپریتو، ژرژ ژسوس و لوئیر کاسترو در عربستان روی نیمکت خواهند نشست. ترکیب تیمهای عربستانی در این فصل شبیه به یک رویاست، رویایی که ساختنش در بازیهای کامپیوتری هم سخت و نشدنی است ولی این باشگاهها با درآمد هنگفت و زیادی که مالکانشان دارند، توانستند هر بازیکنی که میخواستند را به تیمشان بیاورند.
شاید قویترین تیمها در این نقل و انتقالات النصر و الهلال دو رقیب دیرینهای باشند که در لیگ قهرمانان هم حاضر هستند. النصری که با خرید رونالدو گام بزرگی برداشت و بعد با مانه، بروزوویچ، اوتاوویو، سکو فوفانا، لاپورت و الکس تلس قرارداد امضا کرد و الهلالی که یاسین بونو، نیمار، موسی کولیبالی، مالکوم، میتروویچ، روبن نوس و ساوویچ را به خدمت گرفت. از سوی دیگر الاتحاد هم به عنوان دیگر نماینده عربستان در آسیا خریدهای بزرگی داشت. کانته، فابینیو، ژوتا و بنزما به همراه مربی بزرگی مثل نونو اسپریتو قرار است تا کمتر از یک ماه دیگر در تورنومنتی قرار بگیرد که در آن تیمهایی به مراتب ضعیفتر از لحاظ مالی قرار دارند. النصر باید برابر پرسپولیس بازی کند، الهلال با نساجی و الاتحاد با سپاهان.
جدای از این سه تیم که برای حضوری قدرتمندانه در آسیا تیمشان را بستند، تیمهای دیگری هم خودشان را برای لیگ داخلی عربستان و همچنین فصل بعدی لیگ قهرمانان آسیا تقویت کردند؛ الاهلی با فیرمینو، کسیه، مندی، دمیرال، ریاض محرز، گابریل ویهگا، الکس سنت مکسیمین قرارداد بسته و با امتیاز کامل پشت سر الاتحاد در لیگ عربستان قرار گرفته است و الاتفاق هم تحت هدایت استیون جرارد، توانسته هندرسون و موسی دمبله را جذب کند و شرایط خوبی در جدول دارد.
وقتی پرز میخواست پروژه سوپرلیگ را راه بیاندازد، بسیاری او را متهم کردند که قصد دارد تیمهای کوچک را نابود کند و عدهای حتی از این هم فراتر رفتند و گفتند او میخواهد چند تیم بزرگ را دور هم جمع کرده و رقابتی مجزا از سایر تیمها بسازد و خودش را تافته جدا بافته میداند در حالی که با رویهای که تیمهای عربستانی در پیش گرفتند، شاید تا سالیان بعد حتی بزرگترین باشگاههای جهان هم نتوانند اندازه باشگاههای عربی پول خرج کنند. اتفاقی که به مرور برای باشگاههای پاریسن ژرمن و منچسترسیتی هم افتاد و با وجود اینکه در بدو ورود مالکین قطری و اماراتی افتخارات چندانی نداشتند، ولی بعد از گذشت حدود یک دهه خود را در جمع پرافتخارترین باشگاههای کشورشان دیدند، پاریسیها که اولین قهرمانی لیگ خود را در سال 1985 و دومین لیگ را هم در سال 94 کسب کردند، تا حدود 20 سال بعد لیگ نبردند و در همین دوران ناصر الخلیفی وارد شد.
از سوی دیگر منچسترسیتی که تا قبل از حضور شیخ منصور و خلدون المبارک حدود 20 جام از بدو تاسیسش در سال 1880 کسب کرده بود، از سال 2008 تاکنون 21 جام کسب کرده تا در همین 14 سال بیشتر از 130 سال اولیه تاسیس باشگاه جام آورده باشند. هر دو باشگاه منچسترسیتی و پاریسن ژرمن در همین چندسال اخیر به فینال لیگ قهرمانان اروپا رسیدند و پاریسن ژرمن در گام آخر برابر بایرن شکست خورد و منچسترسیتی بعد از شکست برابر چلسی، در دومین تلاشش برابر اینتر به برتری رسید و قهرمان اروپا شد.
همین اتفاق برای تیمهای عربستانی در شرف رخ دادن است. تیمهای عربستانی که به جز الهلال و الاتحاد و تا حدی الاهلی (بر اساس نتایج و افتخاراتشان در آسیا) نمایشی در سطح یک قهرمان نداشتند ولی با ترکیب فعلیشان قطعا در آسیا خواهند درخشید. به علاوه با توجه به تلاش تیمهای عربستانی برای اینکه هر ساله به عنوان مهمان در لیگ قهرمانان اروپا بازی کنند، راه را برای آنها باز میکند تا با به خدمت گرفتن بازیکن مطرح بیشتری، سود و نتایج بهتری هم کسب کنند و همچنین تیمهای عربستانی بیشتری در غیاب آنها بتوانند در لیگ قهرمانان اسیا بدرخشند و قهرمان شوند.
شاید بر خلاف نظر یوهان کرایوف و همچنین بر خلاف نظر و علاقه بسیاری از فوتبال دوستان، دوران تعصب فوتبالیستها رو به اتمام باشد و درآمد حرف اول را بزند.