پپ کبیرفرار یک هوادار رئال ویک هوادار آرسنال و یک هوادار منچستریونایتد از زندان. کیلومترها دویدند تا اینکه بالاخره به یک انبار علوفه رسیدند .تصمیم گرفتند در انبار علوفه پنهان شوند و استراحت کنند. که سه گونی بزرگ پیدا کردند و تصمیم بر این شد برای استتار هر کدام درون کیسه ای برود. حدود یک ساعت بعد دو افسر پلیس وارد انبار شدند. گروهبان به پاسبان گفت: که برو داخل و انبار علوفه را بررسی کن. رفت داخل گروهبان پرسید که چه مبینی
پاسبون جواب داد: فقط 3 تاکیسه.
گروهبان بهش گفت که کیسه هارا بررسی ببین داخلش چیه، بنابراین پاسبان اولین کیسه را که فن رئال در آن بود، لگدی زد. ریالی شروع کرد به صدا سگ دراوردن ، وا... و..ق بنابراین پاسبان به گروهبان گفت که یک سگ تو این کیسه است.
رفت سراغ کیسه دوم سپس به اون کیسه هم که هوادار آرسنال در اون بود هم لگدی زد و هوادار آرسنال گفت میو،میو بنابراین پاسبان گفت که تواینم یک گربه است.
سپس با لگدی به گونی که هوادار منچستریونایتد در آن بود زد و اصلا صدایی به گوش نمی رسید. بنابراین او 6 بار دیگر لگد زد ((۶+۱=۷))هودار منچستر یونایتد سرآسیمه وهراسون گفت :اینجا سیب زیمینیه لگد نزن له میشه .