قرن ما شاعر اگر داشت، هوا بهتر بود
خار هم کمتر نبود از گل، بسا گل تر بود
قرن ما شاعر اگر داشت، که
کبوتر با کبوتر، باز با باز
نبود شعار پرواز
وای بر ما که تصور کردیم
عشق را باید کشت
در چنین قرنی که دانش حاکم است
عشق را از صحنه دور انداختن
دیوانگی است
درماندگی است
شرمندگی است
قرن، قرن آتش نیست
قرن یک هوای تازه است
فکرها را شستشویی لازم است
گم شدیم گر در میان خویشتن
جستجویی لازم است
نازنین ها، از سیاهی تا سفیدی را سفر باید کنیم
خرسند شدیم
از این که امروز
رنگی دگر است
نه رنگ دیروز
تا شب نشده
رنگ دگر شد
گفتند از این نکته
هزار نکته بیاموز
کاری از اتحادیه طرفداران سیاوش قمیشی