خرسند شدیم از این که امروز رنگی دگر است نه رنگ دیروز
تا شب نشده رنگ دگر شد گفتند از این نکته هزار نکته بیاموز
فریاد زدیم که چرخ گردون لیلا تو نداده ای به مجنون
فریاد بر آمد آنکه خاموش کم داد اگر اگیرد افزون
خاموش شدیمو در خموشی رفتیم سراغ می فروشی
فریاد زدیم دوای ما کو گویند دواست باده نوشی
خرسند شدیم از اینکه هستیم رفتیم و در می کده بستیم
با خود به سخن چنین نشستیم ما باده نخورده ایم مستیم
مسجد سرراه از ان گذشتیم برروی درش چنین نوشتیم
در میکده هم خدای بینی با مرد خدا اگر نشینی
کاری از اتحادیه طرفداران سیاوش قمیشی