genre: black metal
Where cold winds blow I was layed to rest
I can not reach my rusty weapons;
The blood and sword that guided my path
For they drowned in the sands of wisdom
در آنجا که بادهای سرد میوزد آرمیده بودم
نمیتوانم به سلاحهای زنگ زدهام دست پیدا کنم؛
خون و شمشیر که راهم را هدایت کردند
در شنهای خِرَد غرق شدند
I was, indeed, a king of the flesh
My blackened edges; still they were sharp
Honoured by the carnal herdes
But asketh thou: closed are the gates?
به راستی که پادشاه تَن بودم
لبههای سیاه شدهام؛ هنوز تیز هستند
توسط عوام شهوانی عظیمالشان شدهاند
اما از تو میپرسم: دروازهها بستهاند؟
My mind cut my winged weapons
The teeth that was my pride
And from the forest all would hear:
"Wisdom opens the gate for the king"
ذهنم، سلاحهای والایم را از بین برد
دندانهایی که مایه افتخارم بودند
و همگان، از جنگل میشنوند
"خِرَد، دروازه را برای پادشاه میگشاید"
My weapons sighted - my tears they tasted
Summon my warriors - to the land of desire
To the domain of hate - where cold winds blew
For lust for hell - we rode with the north wind
سلاحهایم دیدند - اشکهایم را چشیدند
جنگجویانم را احضار میکنم - به سوی سرزمین خواستهها
به سوی قلمروی تنفر - آنجا که بادهای سرد میوزد
برای شهوت، برای دوزخ - با باد شمالی راه را پیمودیم
Only I could accomplish a fucken self-deceit
There are only two paths - the mind or the sword
And the mind was open like the sights in a dream
But the sword was like a stone around my neck
تنها خودم میتوانستم که یک خودفریبی را کامل کنم
تنها دو مسیر است - ذهن یا شمشیر
و ذهن، همانند مناظری که در یک رویا باشد، باز بود
اما شمشیر، همانند سنگی دور گردنم بود
I entered the soul of the snake
And slept with the armageddish whore
But without my throne and my weapons;
Where cold winds blow became my grave
به روح مار دخول کردم
و با فاحشهی آرماگدون همبستر شدم،
اما بدون پادشاهی و سلاحهایم؛
آنجا که بادهای سرد میوزد، به گور من تبدیل شد