حاضرم در این مورد با شما بحث کنم؛ دکلان رایس به طرز قابل دفاعی بهترین هافبک میانی (Holding Midfielder) در انگلستان است. خبر خوش اینکه او روز به روز هم دارد بهتر میشود!
دیوید مویس سرمربی وقت وستهام درمورد هافبک میانی خود “دکلان رایس” جملهی بالا را نقل کرده بود. آن زمان که مویس این جملات را بر زبان آورد سه سال پیش بود و دکلان رایس در آن زمان ۲۱ سال داشت. حالا او به یک بازیکن +۱۰۰ میلیون پوندی تبدیل شده که میکل آرتتا با چنگ و دندان و به معنای واقعی کلمه “به هر قیمتی” او را از چنگال منچستر سیتی ربود به تیمش اضافه کرد. اما این دکلان رایس کیست که یکی از بهترین مربیان کنونی فوتبال دنیا در به در به دنبال به خدمت گرفتن او بود؟ وقتی قیمتش اعلام شد همه با دهان باز در ذهنشان میپرسیدند :«آیا این بازیکن کسی است که ارزشی ۹ رقمی داشته باشد؟»
امروز مقالات مفصلی دربارهی قابلیتهای تاکتیکی او نوشته شده و من فقط میخواهم مروری بر او داشته باشم با شناخت اندک خودم از معدود بازیهایی که از او دیدهام.
دکلان رایس ذهنیت تدافعی دارد. ذهنی ساخته شده برای بازپس گیری توپ و بدنی برای حمل و حفظ توپ. شبیه به انگولو کانته، یا با ویژگیهایی که رنگ و بویی از استیون جرارد داشت. مساحت زیادی از زمین را پوشش میدهد. زمین بازی یا توسط پاهایش کنترل میشود یا توسط توپهایش. تکل میزند. قطع توپ میکند. ضربه سر اول را میزند. سرعت حملات تیم مقابل را سرکوب میکند و به هم تیمیهایش اجازه میدهد به موقعیتهای تدافعی خود بازگردند. unselfish. در خدمت تیم. دوندهی سریع با توانایی حمل توپ در فواصل طولانی با سرعت و قدرت فیزیکی.
در حملات هم موثر است. پاسهای بلند. چیزی نظیر پل اسکولز. منتهی اسکولز attack-minded بود و رایس defensive-minded. اما با این وجود پاسهای بلند دقیق و موفق بسیاری در فصل گذشته برای تیم وستهام ثبت کرد. تغییر جناح بازی و خارج کردن تیم از زیر فشار با بردن توپ به مناطقی که تحت پرس حریف قرار نگرفته. خلاقیت ارسال پاسهای موقعیتساز را چندان ندارد. در باکس محوطه جریمه به اندازه سایر هافبکهای دنیا مطرح نیست. اما در فوتبال مدرن صاحب فکری است که مربیان مدرن از آنجورش را میخواهند. تواناییهایی دارد که شاید چشمگیر عام نباشد، اما چشمان خواص را خیره میکند.
مورینیو زمانی که در برنامههای تلویزیونی کار تحلیل تاکتیکی فوتبال انجام میداد درمورد هافبک سایق آرسنال، گرانیت ژاکا گفته بود:
برای دیدن بازی ژاکا باید چشمانم را به شما قرض بدهم تا ببینید که او چه کار میکند.
گاهی برخی بازیها مثل رونالدینیو نیستند که چشم هر بنی بشری را میخکوب کند به پاهایش و دهانش را باز نگه دارد از شدت نفهمیدن. یا مثل نیمار، مسی یا رونالدو که کوچکترین کسی هم آن را بفهمد. گاهی بازیها زیرپوستی هستند. دیده نمیشوند. برای فهمیدن آنها یا باید چشمهای مربیان بزرگ را قرض گرفت یا مغزشان را. ارزش بازی زیرپوستی را مربیانی میفهمند که مهرههای شطرنجشان را دقیق حرکت میدهند و هر حرکت، قرار است حرکتی تعیین کننده باشد. فوتبال مدرن چنین چیزی است. دیگر شاید کمتر به فانتزیستا نیازی باشد. نیمار دیگر خریداری ندارد، ژائو فلیکس را هیچ تیمی گردن نمیگیرد. مدافع خشن و جنگندهای مثل لیساندرو مارتینز آنقدر که باید طرفدار ندارد. کسی برای داشتن بازیکنی مثل ویلیان یا عثمان دمبله یا برزیلیهای پر زرق و برق هزینهی چندانی پرداخت نمیکند. امروز فاکتورهای فنی در تیم و تواناییهای منحصر بفرد و تخصصی بیشتر از چشمنواز بازی کردن، چشمهای اهل قصه را مینوازد.
دکلان رایس همکاری بینظیری با توماس سوچک در وستهام داشت و در کنار او دو هافبک میانی تیم را تشکیل میدادند. در موقعیت بدون توپ سریع به شکل اولیه بر میگشتند و در جای خودشان، جایگیری سایر بازیکنان را تسهیل میکردند. شاید شبیه این ترکیب رایس-سوچک را در آرسنال بتوانیم با رایس-پارتی ببینی. جورجینیو با اینکه فصل گذشته در مقطع مهمی از فصل از چلسی به خدمت گرفته شد اما نتوانست اندازه توماس پارتی به آرسنال کمک کند و پارتی میتواند با رفتن گرانیت ژاکا زوج بینقصی -به شرط هماهنگی- برای دکلان رایس برای بستن کمربند میانی تیم آرتتا باشدبا ورود کای هاورتس و حفظ کردن ساختمان اصلی ترکیب فصل گذشته با ساکا، مارتینلی و تروسارد، آرتتا توانایی این را دارد که این فصل با سیستم ۱-۳-۲-۴ بازی کند. هنوز در پست دفاع راست جا برای تقویت دارد (جایی که تومیاسو در فصل قبل قافیه را برابر منچستر سیتی بد باخت و نتوانست مهرهی خوبی باشد). مصدومیت سالیبا را هم به مشکلات خط دفاع آرسنال در فصل آینده اضافه کنید. و آرون رمزدیل سنتی که شاید بهترین گزینۀ سنگربانی برای میکل آرتتای مدرنیست نباشد. اما هرچه که باشد بوی آرسنال جذابتری از آرسنال ۲۰۲۲-۲۰۲۳ به مشام میرسد. تشنهتر. زخمیتر. قویتر./
لینک مقاله اصلی