ایسکو، ستاره 31 ساله اسپانیایی سابق باشگاه رئال مادرید در حال حاضر بازیکن آزاد است و تیمی ندارد، اما بی صبرانه منتظر بازگشت به میادین است و ترجیح می دهد لیگ جدیدی غیر از لالیگا را تجربه کند و همچنین اشاره کرده که باید زودتر از رئال مادرید جدا می شده است.
طرفداری | در بخش دوم از مصاحبه مفصل مارکا با ایسکو، از او سوال شد که آیا مشکل آپاندیس در کارنامه او نقطه عطفی بود؟
می دانید چه اتفاقی رخ می دهد؟ شما در رئال مادرید هستید که اوج چیزی است که یک بازیکن می تواند آرزویش را داشته باشد. شما برای بزرگترین باشگاه تاریخ بازی می کنید که طبیعتاً لحظات بدی هم خواهید داشت، اما در نهایت موفق شدم به تمام سختی ها غلبه کنم... همیشه موفق شدم 40-50 بازی در طول فصل انجام دهم.
شما با مثلث BBC (بنزما، بیل، کریستیانو رونالدو) هم دوره بودید...
دقیقاً منظورم همین است. که در نهایت همیشه بر ناملایمات غلبه کرده و بازی کردم. من در دو فینال لیگ قهرمانان اروپا در ترکیب اصلی بودم در فینال های حذفی و سوپرکاپ ها بازی کردم. تا سال 2018 موفق شدم در تمام لحظات مهم تیم نقش داشته باشم و همانطور که گفتم رئال مادرید بزرگترین تیم تاریخ است و در اینجاست که سختی ها پیش می آیند؛ چون ترک رئال مادرید در لحظه درست و زمانی که باید این کار را انجام دهید کار پیچیده ای است و این اتفاق برای خیلی از بازیکنان رخ داده است. و حالا به سال 2018 برمی گردم. من باید به صورت اورژانسی آپاندیسم را عمل می کردم. دکترها به من گفتند که موضوع پیچیده ای است، و باید بیش از یک ماه استراحت کنم. اما 20 روز بعد من بازی کردن را شروع کرده بودم. پزشکان به من هشدار دادند که به من فشار می آورند تا زودتر برگردم، و که قرار بود احساس خوبی داشته باشم، اما خوب نشدم و رنج کشیدم... و تیم هم لحظات سختی را سپری می کرد و شکست های زیادی مقابل تیم هایی مثل آلاوز و زسکامسکو تجربه کردیم و حس کردم که باید تلاش کنم تا به کمک تیم بیایم.
وقتی لوپتگی اخراج شد و سولاری روی کار آمد شرایط چطور پیش رفت؟
از آن لحظه به بعد ایسکو برای هیچکس وجود نداشت. نه برای سرمربی، نه دستیارها، و نه هیچکس دیگر. هیچکس به من توضیح نداد که چرا یکباره هیچ فرصت بازی پیدا نمی کنم و وقتی مستقیماً از سولاری پرسیدم او به من گفت که هیچ اتفاقی رخ نداده و این تصمیم سرمربی است. به یاد دارم که در یکی از بازی ها او بدون هیچ کلمه ای من را تا چند بازی سکونشین کرد، مثل بازی مقابل رم. حتی روی نیمکت هم نبودم. او من را در لیست قرار می داد تا با تیم سفر کنم و روی سکوها بنشینم و بازی را تماشا کنم و من هیچ حمایتی از جانب باشگاه یا فردی دیگر احساس نکردم. و حالا که به آن روزها نگاه می کنم، میفهمم که باید در همان زمان جدا می شدم. اما ترک رئال مادرید بسیار سخت است. چون همانطور که گفتم، همیشه می توانستم شرایط را تغییر دهم. رد فصول دیگر باشگاه با من تماس می گرفت و از تمام پیشنهاد هایی که برای من دریافت کرده اند خبر می داد، و یا اطلاع می داد که در پست من بازیکنی به خدمت خواهند گرفت و فرصت بازی پیدا کردن برای من سخت خواهد شد اما جواب من همیشه این بود که تاوان زیادی برای حضور در این جایگاه داده ام و اهمیتی نمی دهم و با هرکس که لازم باشد رقابت می کنم. اما این بار فرق می کرد... باید جدا می شدم.
در زمان سولاری چه اتفاقی افتاد؟
حقیقتاً هنوز هم نمی دانم. بعد از یکی از آن بازی هایی که او بی دلیل و بدون هیچ توضیحی من را سکونشین کرد، تماسی از جانب او دریافت کردم که گفت من خوب تمرین می کنم و او به من اعتماد خواهد کرد. او همچنین روزی که مصدوم بودم و در لیست تیم قرار نداشتم به من گفت، اما تصور می کردم که شاید اوضاع تغییر خواهد کرد. روز بعد دوباره من را روی سکوها قرار داد، بنابراین واقعا نمی دانم مسخره ام کرده بود یا.... بدیهی است که من اشتباه می کردم و باید جدا می شدم. اما زیدان از راه رسید و من زیر نظر او عملکرد خوبی داشتم.
آیا انتظار بیشتری از زیدان داشتی؟
نه، راستش را بخواهید زیدان بود که از من انتظار بیشتری داشت.
آیا تسلیم شدی؟
زیزو در پایان آن فصل آمد و من حقیقتاً شرایط خوبی نداشتم. بخاطر چیزهایی که کمی پیش گفتم، سال بسیار سختی بود و من انگیزه ام را به طور کلی از دست داده بودم. همچنین بعد از جام جهانی، فکر و جسمم تحملی نداشت. فصل بعد من هم بدون بازی شروع کردم، اما یک جرقه در سرم زده شد و شروع به انجام بازی های مهم کردم: مقابل پاری سن ژرمن در لیگ قهرمانان، مقابل بارسلونا در نوکمپ، سوپرکاپ در عربستان صعودی، مقابل منچسترسیتی در لیگ قهرمانان گلزنی کردم... و دوباره داشتم برمیگشتم. سپس دوران پاندمی کرونا از راه رسید. و بعد از آن دوباره بازی نکردم. صادقانه این بار بیشتر تقصیر خودم بود و در آن سال خوب نبودم و روزهای خوبم در رئال مادرید به پایان رسیده بود. با کارلو آنچلوتی دو یا سه بازی به میدان رفتم اما او با من روراست بود و من شرایط را پذیرفتم. سعی کردم خوب تمرین کنم و از فرصت هایی که به دست می آوردم نهایت استفاده را داشته باشم.
زمانی بود که شما جزو بهترین بازیکنان دنیا محسوب می شدی و یک ستاره بودی و مدعی برای کسب توپ طلا...
حقیقتاً لحظات خوبی داشتم. سال جام جهانی روسیه و قبل از آن فوق العاده بود. اما بعد از جام جهانی همه چیز بد پیش رفت.
آیا دیگر از حضور در زمین لذت نمی بردی؟
در من چه زمانی که درون زمین خوش می گذرد و لذت می برم چه برعکس، بسیار محسوس است. وقتی لوپتگی جدا شد، سولاری از راه رسید و من هیچ فرصتی نداشتم و بی تفاوت بودم. دیگر چه کار باید می کردم که در یک باشگاه نقش مهمی داشته باشم؟ بله، آنها در سال جام جهانی قراردادم را تمدید کردند چون یک سال از قراردادم باقی مانده بود و این حق را به دست آورده بودم و پیشنهاد های زیادی هم داشتم. این ترس وجود داشت که به یکی از تیم های رقیب بپیوندم.
آیا در مورد بارسلونا صحبت می کنی؟
بله در مورد بارسلونا صحبت می کنم. بارتومئو با من تماس گرفت و در آن زمان هم پول خوبی پیشنهاد کرد... اما من در مادرید خیلی خوشحال بودم، با هم تیمی هایم، و جو فوق العاد های که در رختکن تیم حاکم بود. رئال مادرید تیم رویاهای من بود، که در آن هرچیزی که رویای آن را داشتم فتح کرده بودم... با تمام طلاهای دنیا هم از رئال مادرید جدا نمی شدم. بیشتر خود شهر، برای من فوق العاده بود. من در مادرید لذت می بردم، و می دانستم که هیچ جای دیگری به این اندازه نخواهد بود.
در زندگی روزمره چه اشتباهاتی داشتی؟
در طول پاندمی، از آنجایی که پیش بینی نمی کردیم که به شرایط عادی برگردیم، برای همه لحظه نامشخصی بود و من ریلکس کردم. من در خانه آنطور که باید تمرین می کردم، نکردم. و وقتی از فوتبال دور می شوید، مخصوصاً الان که بسیار فیزیکی است، خودش را نشان می دهد. و تاوان آن را پرداخت کردم. اما بعد از آن می توانم بگویم که روی پای خودم ایستادم و سخت تلاش کردم اما فوتبال به تصمیمات سرمربیان هم بستگی دارد، و هم تیمی هایی که بهتر از تو هستند، و باید آنها را قبول کرد.
به یاد نمی آوریم که دچار مصدومیت جدی شده باشی...
نه به طور کلی مصدومیت جدی نداشته ام. مصدومیت عضلانی هم هرگز نداشته ام. پیچ خوردگی مچ پا داشته ام، که هر از چندگاهی رخ می داد، همین.
آیا همچنان می خواهی بازی کنی یا تصمیم به بازنشستگی داری؟
نه قصد بازنشستگی ندارم. هرجا که باشد، بازی خواهم کرد. از سه سالگی فوتبال بازی می کنم و هرگز وقفه ای ایجاد نشده است. تا امروز. اما به زودی بازخواهم گشت. پیشنهادهایی از ایتالیا، ترکیه، عربستان و اسپانیا داشته ام. اما نمی خواستم جایی بروم که آمادگی ذهنی نداشته باشم. حالا آماده ام.
آیا اسپانیا را ترجیح می دهی؟
در این شرایط اولویت من خارج از کشور است. من برای والنسیا، مالاگا، رئال مادرید و سویا بازی کرده ام. به دنبال تجربه بازی در لیگ دیگری هستم تا زبان دیگری یاد بگیرم، و از لحاظ شخصیتی و فردی هم خارج از اسپانیا رشد کنم... درها را به روی هیچ احتمالی نمی بندم.
و دوباره در شبکه های اجتماعی فعالیت می کنی...
درست است... خب، شنیده ام که می گویند من بازیکن تنبلی هستم. و اگرچه کمی از آپلود کردن تمریناتم خجالت می کشیدم اما دیدم که دیگر بازیکنان و همکاران هم چنین چیزهایی را به اشتراک می گذارند و مشکلی ندارد. با کمک تراپیست و مربیانم، کمی ذهنم آرام شد. حقیقت این است که چند وقتی است روزی دو یا سه بار تمرین می کنم و از طرفی هم می خواهم تیم ها بدانند که در فرم فوق العاده ای هستم و با فوتبال خداحافظی نکرده ام. بیش از پیش به دنبال بازگشت به میادین هستم.
وقتی می خوانید که شریک زندگی شما، سارا، مقصر اتفاقاتی است که برای شما می افتد، چه فکر می کنید؟
اگر بخواهم به ملایم ترین شکل ممکنی که یک مرد می تواند بگوید، می گویم این بزرگترین مزخرفی است که شنیده ام. نمی دانم چطور بگویم که بد برداشت نشود. این چیزها روی همسرم و حتی خودم که می روم و گاهی اوقات چیزهایی می خوانم، تأثیر بد گذاشته است... می بینم که مردم به سارا توهین می کنند چون من خوب نبوده ام. نمی دانم آیا آنها به خاطر اتفاقاتی که ممکن است در شغلشان رخ دهد، مادر، همسر یا دختر خود را سرزنش می کنند؟ من زندگی ام را با سارا شروع کردم و بهترین لحظات را در مادرید تجربه کردم. این واقعیت ها هم موجود هستند. حقیقت این است که همسرم همیشه از من حمایت می کند و تشویقم می کند که تسلیم نشوم و از چالش ها و رویاهای خود دست نکشم. او همیشه می خواهد من پیشرفت کنم و موفقیت هایم را جشن بگیرم.
آیا به همین خاطر بود که از شبکه های اجتماعی دور بودی؟
ارتباطم با شبکه های اجتماعی را کمتر و کمتر کردم چون این چیزها را می دیدم. افرادی بدون هویت و چهره مشخص، با اسامی جعلی، هیچ مجازاتی نمی شدند. تنها کاری که آنها می کنند نفرت پراکنی است، که این روزها بیشتر هم شاهد هستیم. و رسانه ها هم همین کار را می کنند، و شایعات و تردیدهای ورزشی تولید می کنند. نه همه رسانه ها، چون اسم نخواهم برد، اما چیزهای بی رحمانه ای گفته می شود که بسیاری از مردم هم آنها را به نفع خود برداشت می کنند. آنها نظرسنجی ترتیب می دهند که آیا فلان بازیکن چاق است، آیا دیگری تحریک کننده است،... و این باعث ایجاد خشم و نفرت بیشتر و دو قطبی شدن هواداران می شود. و از طرفی مسلماً از روی سکوها تهدید و توهین های بدی می شنویم که نباید جایی در ورزش داشته باشند.
آیا جادوی ایسکو بر می گردد؟
امیدوارم، امیدوارم.