طرفداری | مزرعه لوچانو اسپالتی در دامنه رشته کوه مونتایونه واقع شده؛ در یک روستای آرام و چشمنواز ایتالیایی که روی یک تپه بنا شده و فاصلهاش با جنوبغربی فلورانس چیزی حدود یک ساعت یا کمتر است. میدانها و خیابانهای سنگفرش شده که صدای کافهها در آن طنینانداز میشود، منظره آبی آسمان و باغهای سرسبز زیتون که روی تپهها واقع شدهاند؛ این توصیفها به خوبی توسکانیِ زیبا را به تصویر میکشد.
اگرچه حومه توسکانی، جایی که اسپالتی آن را خانه مینامد، مثل شهر کیانتی و مناطقی که در بالا توصیف شد، گردشگر پسند نیست. سرمربی پیشین ناپولی در شهر قرون وسطایی چِرتالدو بزرگ شد. تنها راه کشاندن گردشگر به این منطقه، مزرعههایش بود. او پنج کلبه تفریحی در این زمینهای این منطقه بنا کرده که با قیمت مناسب شبی چند صد یورو میتوان آنجا را اجاره کرد.
با این اوصاف، تجارت اولویت و مشوق اول اسپالتی نبوده و نیست. مزرعه در واقع پناهگاه او است و آن را مثل ایدهآل افلاطونی خود میداند. اسپالتی در یک ویدیوی تبلیغاتی مزرعهاش گفته بود اینجا مکانی برای کشف دوباره احساسات ساده و فراموششده بین طبیعت و حیوانات است. او خودش روغن زیتون میگیرد، برای ساختن شراب از انگورهای باغ خودش استفاده میکند. مرغ، اردک، خر، اسب و حتی چند شترمرغ در مزرعه او دیده میشوند. از پیزا در غرب تا آپنین در شرق، این منظره دیده میشود. اسپالتی به بازدیدکنندگان میگوید برای خانواده من، اینجا عشق در نگاه اول است.
همینجا بود که اسپالتی در ابتدای ماه ژوئن از هدایت ناپولی کنارهگیری کرد. او چند هفته پیش تصمیمش را به اطلاع مدیریت رساند و به دوران دوسالهاش روی نیمکت ناپولی پایان داد: «گفتم که به یک سال مرخصی نیاز دارم. قرار است یک سال استراحت کنم و با هیچ باشگاه دیگری کار نخواهم کرد.»
چائو میستر؛ خداحافظی هواداران ناپولی با اسپالتی
البته که لوچانو این فرصت یک ساله استراحت را با شایستگی کسب کرد. فصل اول حضور او در ناپولی مثل بسیاری از فصول اول مربیان در ناپولی بود؛ گرفتار شدن در طوفانی از نامطمئن بودن، ناامیدی و حسرت. هواداران افراطی باشگاه، ماشین سرمربی را دزدیدند و گفتند تنها در زمانی آن را برمیگردانند که از هدایت باشگاه کنار برود. چند بازیکن کلیدی هم در پایان فصل جدا شدند.
فصل دوم، ماورایی بود. ناپولی برای اولین بار پس از 33 سال قهرمان سری آ شد. از همان وسط فصل هم قهرمانی ناپولی قطعی شده بود و یک ماه پیش از پایان فصل، جشن قهرمانی گرفت. چند بازی پایانی، کارناوال شادی در شهر به پا بود. عکسهای اسپالتی و بازیکنانش در سراسر ناپولی دست به دست میشد، همانگونه که مردم پیشتر نمادهای مذهبی و سنتی خود را میپرستیدند. اسپالتی دقیقا لحظهای نامتعارف را برای کنارهگیری برگزید که در مذهب میتوان از آن به عنوان کفر یاد کرد.
ناپولی نسبت به تمام رقبای داخلیاش برتری مطلق داشت و تیم اسپالتی در پنج بازی پایانی فصل با حالت «هدایت خودکار» وارد زمین میشد و فصل را با برتری 16 امتیازی نسبت به لاتزیوی رده دومی به پایان برد. با جدایی قریبالوقوع دو ستاره تیم یعنی کیم مین جائه و ویکتور اوسیمن، دلیلی وجود ندارد که ناپولی را برای رقابت در عنوان قهرمانی فصل آینده سری آ مدعی ندانیم. مهمتر از همه، اسپالتی در 64 سالگی بالاخره دیدگاه خود در خصوص بازی کردن یک تیم فوتبال را در ناپولی پیاده کرد. از اسپالتی در تمام دوران حرفهایاش به عنوان یک سرمربی مستعد، یک تاکتیکدان درجه یک و یک نوآور رویاپرداز یاد شده و او در دوران اول حضورش در آاس رم توانست ایده بازی با «9 کاذب» را محبوب و رایج کند.
با این وجود همیشه به شکلی بیرحمانه از او به عنوان یکی از مردان تقریبا بیافتخار یاد میشد. او با آاس رم در آستانه قهرمانی سری آ بود اما دستش به جام نرسید. با اینتر هم همینطور. او یکی از سرمربیانی بود که با «صفر جام» از تیمهایش جدا میشد و میزان اهمیتش در بخش افتخارات صفحه ویکیپدیا مورد سنجش قرار میگرفت. در ناپولی، سبک اسپالتی بالاخره ماهیت اصلیاش را پیدا کرد. ناپولی او نسبت به تیمهای پیشینش از نظر جذابیت و نوآوری چیزی کم نداشت اما برد، برد و برد تفاوت ناپولی با تیمهای گذشته بود. اسپالتی پس از ساختن و تکمیل این ناپولیِ شاهکار، آن را رها کرد.
لوچانو اسپالتی روی فرضیه بازنده بودنش خط بطلان کشید
لوچانو اسپالتی مطابق سنتی که پس از استعفا باید هدایت تیم بزرگتر با دستمزد بیشتر را برعهده میگرفت، رفتار نکرد بلکه دلیل استعفای او به گفته خودش، استراحت و بازگشت به مزرعه، آن پناهگاه امن بود. اسپالتی به مزرعه پناه برد تا از فشار ناشی از دو سال گذشته تسکین یابد. اگرچه منطق واقعی استعفای اسپالتی، این نیست؛ او رفت چون کارش تمام شده بود.
در فوتبال، ضربالمثلی هست که میگوید در ورزش چیزی به معنای «پایان خوش» وجود ندارد. همه سرمربیها جدا از دستاورد و جامهایی که کسب کردهاند، دیر یا زود اخراج میشوند. مقطعی میرسد که نتایج تغییر میکند و هواداران در کنار مدیریت، مقابل سرمربی میایستند. کاری که اسپالتی انجام داد را به ندرت پیش میآید مربی دیگری انجام دهد. همیشه مشکلاتی برای حل کردن وجود دارد و جا برای پیشرفت هست. همیشه امکان بهتر شدن نسبت به فصل گذشته وجود دارد و مهمتر از همه، طعم بردن یک جام دیگر میتواند شیرینتر باشد.
بهترین و کاربلدترین مربیان، از میراثشان آگاه هستند و البته که باید اینطور هم باشد. عامل مشوق مربیها صرفا ثابت کردن برتری خودشان نسبت به همتایانشان نیست بلکه میخواهند جایگاهشان را در تاریخ به دست بیاورند. به همین دلیل است که سرالکس فرگوسن، آریگو ساکی و پپ گواردیولا در زمره برترین سرمربیان تاریخ ردهبندی میشوند. آنها صرفا یک سلطه موقتی به دست نیاوردند بلکه یک سلسله و امپراتوری تشکیل دادند.
اسپالتی دقیقا برعکس کار کرد. در بخشی از جشن یک ماهه ناپولی، او به این نتیجه رسید که در اوج حضور دارد و هر اتفاقی که در آینده بیفتد، ناگزیر منجر به افول میشود. او به جای پذیرفتن خطر لکهدار کردن دستاوردش و طمع برای دو برابر کردن افتحارات، ترجیح داد کارش را در جایی که کامل و غیرقابل مخدوش کردن است، رها کند. اسپالتی کاری کرد که خیلیها برای انجامش انرژی زیادی صرف میکنند؛ او میراث خود را دست نخورده و مخدوش نشده گذاشت. اسپالتی در حومه مونتایونه و پناهگاه امن خود، لذت ساده و از یاد رفته دانستن زمان درست رها کردن را خواهد چشید.
به قلم روری اسمیت، نیویورک تایمز