طرفداری | آنچه در ادامه میخوانید را «جک پیت-بروک» برای اتلتیک نوشته است.
ژاپن همهی عناصر لازم برای تبدیل به قدرتی بزرگ را در فوتبال دارد: سومین اقتصاد جهان، با جمعیت 125 میلیون نفری، دارای ملتی عاشق فوتبال، در کنار یک لیگ داخلی برجسته و زیرساختی که باتوجهبه برگزاری جام جهانی در خاک ژاپن، بسیار کارآمد است. بیش از دو دهه از برگزاری جام جهانی در ژاپن و کره گذشته است. آنها، در قطر از مرزهای سالِ میزبانی هم جلوتر رفتند و با دو برد برابر آلمان و اسپانیا، به دور دوم رسیدند؛ هرچند در یکهشتم، در پنالتی به کرواسی باختند و حذف شدند.
تیمی که در قطر بازی کرد، یک امتیاز بزرگ نسبت به تیمهای ژاپن چه در زمان جام جهانی 2002 و چه بخصوص پیش از آن داشت. بیشتر بازیکنان ژاپنی دعوتشده برای جامجهانی در اروپا بازی میکنند، در واقع 19 بازیکن از 26 بازیکن آنها که بیشتر از همه، سراغ بوندسلیگا (هشت بازیکن) رفتهاند. حتی از 9 بازیکنی که از لیگ داخلی به تیم ملی دعوت شدند، اسم یوتو ناگاتومو و هیروکی ساکای دیده میشود که سابقهی پررنگی از بازی در اروپا داشتند. به این معنی که ژاپن، نه با حسی از حقارت مقابل آلمان وارد زمین شد. آنها با بازیکنانی روبرو میشدند که هر هفته مقابلشان بازی میکردند. به شکلی که حتی وقتی ۱-۰ عقب افتادند، در رختکن آرام بودند. آنها میدانستند که برای تغییر بازی، باید چطور پیش بروند و اینطورآرامش را حفظ کردند. نتیجهی نهایی، همانی بود که میخواستند.
طی سالهای اخیر، بازیکنان ژاپنی بیشتر موردتوجه باشگاههای اروپایی قرار گرفتهاند. به طور تاریخی، همیشه اولین واکنش به خرید بازیکنان ژاپنی، این بود که هدفی تجاری پشتِ این مسئله نهفته است. بااینحال، باشگاههای اروپایی میدانند که به طور عام، چطور بازیکنانی از ژاپن پیدا میکنند؛ بازیکنانی کاملاً آموزشپذیر، حرفهای، تکنیکی و وفقپذیر.
تری وستلی، مربی سابق آکادمی وستهم که حالا در جیلیگ بهعنوان مدیر ورزشی کار میکند، همیشه با سؤالاتی از باشگاههای اروپایی در خصوص استعدادهای تازهی جیلیگ روبرو میشود. به آنها میگوید به لحاظ روانی، شماره یک هستند. بازیکنی را به دست میآورید که میخواهد پیشرفت کند. همینطور تکنیک بالایی دارد. اگر به یک بازیکن جوان ژاپنی بگویید روی استپ کردن تمرین کند، خسته نمیشود. آنها به مفهوم کلمه تمرین میکنند.
از سمت دیگر، به طور تاریخی، بازیکنان ژاپنی با بُعد فیزیکی فوتبال اروپایی به مشکل میخوردند؛ اما این هم در آستانهی تغییر است. مایا یوشیدا یکمرتبه در یک مصاحبه سال 2015 توضیح داد دلیل اصلی کمبود بازیکن ژاپنی در لیگ برتر، ریزجثه بودن بازیکنان ژاپنی است. من بلندترین و قویترین بازیکن تیم ملی ژاپن هستم؛ اما در اینجا، در حد معمولی هستم. او به گراتزیانو پله و فریزر فورستر اشاره کرد و ادامه داد بازیکنانی با این جثه در ژاپن پیدا نمیکنید.
از سمت دیگر، بازیکنان ژاپنی با ارقام پایینی جذب میشوند. برایتون، رقم بسیار پایینی سال 2021 برای خرید کائورو میتوما از کاوازاکی فرونتال پرداخت کرد. او حالا بازیکنی 20 میلیونپوندی است. تاکههیرو تومیاسو هم با رقم بسیار پایینی سال 2018 به بلژیک منتقل شد، بعد به ایتالیا رفت و آرسنال سال 2021، شانزده میلیون پوند برایش هزینه کرد. او سال گذشته بازیکنی مهم در مسیر تلاش توپچیها برای قهرمانی بود.
همیشه باشگاههای ژاپنی اهل فرصت دادن به جوانان نبودهاند. در بیشتر لیگهای جهان، وقتی دو بازیکن جوان و باتجربه در یک کیفیت هستند، به بازیکن جوان بازی میدهند؛ چون پتانسیل فروش/پیشرفت مطرح است. در ژاپن، احترام به کسوت سابقهای بسیار طولانی دارد و از این رو، شانس بازیکنان جوان برای بازی محدود بوده است. این، از مسائلی است که طی سالهای اخیر کمی تغییر کرده است. بازیدادن به یک بازیکن ۱۷ساله در لیگ ژاپن، در گذشته باعث تعجب بود؛ اما حالا دارد جا میافتد. وستلی توضیح داد مسئله ازآنجهت اهمیت دارد که هرچه بازیکن در سن پایینتری به پختگی برسد و فروش برود، پول بیشتری برای فروشش پرداخت میشود.
تمرکز روی پرورش بازیکنان جوان با نگاهی به بازار اروپا، چیزی است که در ژاپن طی سالهای اخیر پررنگ شده است. چیزی که باعث پیشرفت این بازیکنان و نفع تیم ملی میشود. در قلب این جریان، وستلی قرار گرفته است. ماجرا از سال 2016 آغاز شد. جیلیگ میخواست کیفیت بازیکنان ساختهوپرداختهی ژاپن را افزایش دهد. هیئتی فنی و بلندپایه از جیلیگ، به یک تور طولانیمدت در سراسر اروپا رفتند تا با بررسی، چیزهای جدیدی یاد بگیرند. آنها به وستلی نامه نوشته بودند و درخواست بازدید از آکادمی وستهم را داشتند. آنها از شهرت این باشگاه در زمینهی آکادمی (پرورش بازیکنانی مثل لمپارد، جو کول، سول کمپل، جان تری، ریو فردیناند، مایکل کریک، جرمین دفو، گلن جنسون، مارک نوبل، دکلان رایس و ...) آگاه بودند. وقتی رسیدند، وستلی از تمرین تیم زیر 21 سال که زیر باران شدید تمرین کرده بودند میآمد و سرتاپا خیس بود. او به هیئت ژاپنی، قهوه تعارف کرد.
چیزی که چشم ژاپنیها را گرفت و جای دیگر آن را ندیده بودند، تلاش وستهم برای رشد بازیکنان به طور فردی بود. آنها برای هر بازیکن و مربی برنامهای مجزا داشتند و همگی نسبت به این برنامهها مسئول بودند. بررسی رشد دکلان رایس این بین بیشتر از بقیه موردتوجه بود. تیم ژاپنی با بررسی شرایط متوجه ایراد کار شد؛ آنها شیوهی آموزشی داشتند که برای همه متحدالشکل بود و باید برنامهای منحصربهفردتر برای هر نفر در نظر میگرفتند. آنها متوجه شدند که این ترند جدیدی در اروپا است و برخی تیمهای لیگ برتری مربیانی برای هر پیشرفت هر فرد استخدام کردهاند. همینطور مربیانی که مسئول دورهی انتقال بین آکادمی و فضای تیم اصلی هستند.
ژاپنیها طوری تحتتأثیر آکادمی وستهم قرار گرفتند و طرحی برای تبادل کارکنان با این باشگاه مطرح کردند. بعد باشگاه لندنی یک تیم زیر 14 سال را هم برای یک تورنمنت به ژاپن فرستاد. بعد از دو سال ادامهی این روند، ژاپنیها تصمیم گرفتند که میخواهند کادر مربوط به باشگاه وستهم را به طور دائم استخدام کنند. وستلی، پیشنهاد جالبی دریافت کرد. اینکه مدیر اجرایی جیلیگ شود. همینطور همکار او آدام ریمز، مدیر برنامهریزی استراتژیک لیگ شد.
مغز متفکر این تغییرات، میتسورو مورای بود که ژانویه 2014 بهعنوان مدیر جیلیگ انتخاب شده بود و برنامهای انقلابی برای این لیگ داشت. او دیده بود که طرح بهبود عملکرد بازیکن نخبه (EPPP1) چطور باعث تغییر در فوتبال انگلستان شده و کمک کرده تا باشگاههای بزرگ، زمان و منابع کافی را برای پرورش بهترین جوانان خود داشته باشند. مورای میخواست چیزی مشابه را در ژاپن رقم بزند. وستلی ادامه داد من در لیگ برتر کار کردم و بخشی از EPPP بودم. کسی را میخواستند که خود در دلِ این ماجرا بوده باشد. مورای به لندن پرواز کرد تا با وستلی و ریمز دیدار کند و با آنها قرارداد ببندد.
پروژهی DNA در ژاپن اینطور شروع به کار کرد. حروف ابتدایی کلمات developing natural abilities به معنی توسعه تواناییهای ذاتی و تمرکز آن روی افزایش کیفیت هرکدام از بازیکنان و مربیان بود. وستلی و تیمش، برنامهی دورهای آموزشی را برای مدیران، مربیان و دستاندرکاران آکادمیهای فوتبال نوشتند. همینطور سیستمی برای امتیازدهی گسترده به هر نفر، شبیه به EPPP پیاده کردند. وستلی اضافه کرد مورای، چشماندازی برای سال 2030 داشت. پروژهی DNA همین بود. اینکه بیایید بازیکنان بهتری بسازیم. بیایید مربیان بهتری پرورش بدهیم. بیایید باشگاهها را ارزیابی کنیم. نتیجه هم گرفت.
مورای، در ابتدای سال 2022 از ریاست لیگ کنارهگیری کرد و جایش را به یوشیکازو نونومورا داد که بینشی مشابه داشت. وستلی میگوید رئیس جدید هم به اندازهی مورای به مسیر پیشرفت باور دارد.
جام جهانی 2022، احتمالاً برای ارزیابی پروژهی DNA زود بود؛ اما امید به پیشرفت در آینده بسیار زنده است. وستلی ادامه داد، مدیر تازه همینطور درک میکند که باید لیگ را بهبود دهیم تا برندهای ما بزرگ شوند. آنها دیدگاهی روشن دارند که به پرورش نسل بعدی نیاز دارند، نسلی جدید از بازیکنان تا روند پیشرفت ادامهدار باشد. آنها میخواهند میراثی برای خود خلق کنند.
1. طرحی است که از سال 2011 در انگلستان اجرا شده و هدف آن، رشد کیفیت بازیکنان پایه است. طبق این طرح است که لازم شده تعداد بازیکنان بومی در هر تیم لیگ افزایش یابد. البته این طرح بسیار پیچیدهتر است که بعد، در مطلبی به آن خواهم پرداخت.