فخری خوروش، با نام هنری فخری اسودی، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایرانی بود. او ساعتی پیش، در لس آنجلس در 94 سالگی درگذشت. از معروفترین فیلمهای خوروش میتوان به شطرنج باد، جنوب شهر، بیقرار، آقای هالو، شازده احتجاب و سوتهدلان پیش از انقلاب و دادا، تاراج، مردی از جنس بلور و یک بوس کوچولو پس از انقلاب اشاره کرد.
معرفی فخری خوروش
خوروش در ابتدا به عنوان یک آموزگار کلاس درس کار میکرد، اما در یکی از روزهای آغازین فعالیتش در تئاتر، انتخاب شد تا در نمایشی بازی کند. اولین تجربه او در نمایش «دستهای آلوده» بود و درخشش او در این نمایش، باعث شد از او برای نمایشهای بعدی نیز دعوت شود. خوروش کمکم به شهرت رسید و وارد صنعت سینما شد.
فرّخ غفّاری، کارگردان فیلم شب قوزی، در جستجوی بازیگران مناسب برای ساخت فیلمهای متنوع در سینمای ایران بود. او خوروش را برای بازی در فیلم جنوب شهر (۱۳۳۷) انتخاب کرد. این فیلم جنجالآفرین شد و توقیف گشت و پس از اعمال سانسور با نام جدید رقابت در شهر به نمایش درآمد.
عباس بهارلو - نویسنده، پژوهشگر و مورخ سینمایی اینطور مسئلهی ساخت و توقیف جنوب شهر را توضیح داده است:
فیلمنامه «جنوب شهر» را جلال مقدم نوشته است؛ اما او و غفاری برای آنکه تصویر دقیق و ملموستری از مکانها و محلههای پایین شهر تهران و آدمهایی که در محلههای فراموششده و لعنتزده زندگی میکردند ثبت کنند دست به تحقیق وسیعی زدند که تا آن روز در سینمای ایران سابقه نداشت. در مدت سه ماه به آن محلهها و کافههایش رفتند تا به شناخت دقیقتری از آدمها و مشربشان و حتی نحوه کلام و گفتوگوهایشان برسند. فیلم را به جای پلاتو و در مکانهای بالای شهر، که در آن سالها مرسوم بود، در محلههای جنوب شهر ساختند. در آن سالها فیلمبرداری در آن محلهها بسیار دشوار بود و حتی مأموران شهربانی هم قادر نبودند نظم و فضای آرامی برای فیلمبرداری فراهم کنند. درحقیقت غفاری میخواست با این فیلم تحول همهجانبه در سینمای ایران ایجاد کند.
«جنوب شهر» در دوم آذر سال 1337 در تهران به نمایش درآمد، اما پنج روز بعد توقیف شد. غفاری اطمینان خاطر داشت، و بعضی اهالی سینما نیز به تأسی از او اذعان داشتند، که اگر «جنوب شهر» در نمایش عمومی با اقبال مواجه شود زمینهای فراهم میآورد که دیگران نیز از راه رفتهشان ـ ساختن همان ملودرامهای کمبها و اغلب منحط ـ «کمی» فاصله بگیرند، و سینمای ایران جای واقعی خودش را پیدا کند؛ درواقع ترس اصلی، آنچه آنها آشکار و پنهان به زبان میآوردند، عدم استقبال مردم و سانسور فیلم بود؛ اما «جنوب شهر» سانسور نشد، توقیف شد، و با توقیف آن همه چیز برای غفاری و همکارانش بر باد رفت. غفاری در آن روزها سخت درگیر و مستأصل بود؛ یک پایش در «ساواک» و پای دیگرش در وزارت کشور و شهربانی بود تا از «جنوب شهر» رفع توقیف کند. غفاری و فیلمش در مظان اتهامهای ناروا و واهی قرار گرفته بودند.
غفاری وقتی نتوانست «جنوب شهر» را از توقیف اداره شهربانی کل درآورد، یک فیلم کمدیِ سطح پایین به نام «عروس کدومه؟» ساخت که در نمایش عمومی توفیقی نداشت.
خوروش قبلاً در چند فیلم دیگر هم بازی کرده بود، اما آثار چندان قابل توجهی نبودند اما با این فیلم به شهرت رسید. او به عنوان یکی از بهترین بازیگران زن دههٔ ۱۳۳۰ شناخته میشد و حضور مستمر در سینما داشت. با این حال، پس از دههٔ سی، تا حدود زیادی از سینما کنار گذاشت و به تئاتر به طوری جدیتر ادامه داد.
فخری خوروش با بیحاشیه بودن و توانمندی بازیگری، از جمله بازیگران زن برجسته سینمای ایران است که پس از انقلاب همچنان در صحنه فعالیت داشت. قبل از انقلاب، در مجموعههای تلویزیونی مختلف حضور چشمگیر داشت و نقش مهدعلیا در سریال امیرکبیر را به یادگار ماندهترین نقشآفرینیهای وی شمار میروید. او در سریالهای پهلوانان نمیمیرند و امام علی نقش داشت. از دیگر سریالهای مهم او میتوان به دایره تردید، روشنتر از تاریکی، مادر، کت جادویی، عاطفه و خانه قمر خانم اشاره کرد.
خوروش در فیلم یک بوس کوچولو (به کارگردانی بهمن فرمانآرا)، حضوری موثر در سکانس پایانی فیلم داشت که حسنختامی به چند دهه حضور او در دنیای هنر بود. فخری خوروش به مناسبت پنجاه سال فعاليت هنری خود، در جشنوارۀ «فيلم های ايراني سانفرانسيسکو» سال ۲۰۱۰ تجليل شد.
او سال ۱۳۸۴ به آمریکا مهاجرت کرده بود و صبح روز ۲۰ خرداد ۱۴۰۲ در بیمارستانی در شهر لس آنجلس سرانجام در 94 سالگی درگذشت.
مصاحبهی فخری خوروش
خوروش در یکی از آخرین مصاحبههای خود، صحبتهای جالبی مطرح کرد که فرازهایی از آن را میخوانید:
- سنم کم بود که ازدواج کردم، آن هم در شرایطی که هنوز دو خواهر بزرگ تر از من ازدواج نکرده بودند. وقتی این اتفاق رخ داد از کرمانشاه به تهران آمدم. به همین خاطر از طرف پدر و مادرم طرد شدم. آن هم به مدت ۹ سال، به طوری که وقتی پدرم بیمار شد و برای معالجه به تهران آمد، اجازه ندادند او را ببینم و من مجبور شدم از پشت شیشه های اتاقی که در آن بستری بود او را ببینم
- علاقه مند بودم که در رشته طب تحصیل کنم. زمانی هم که این کار را انجام دادم اصلا فکر نمی کردم یک روز حرفه ای این کار شوم. من حتی زمانی که دومین کارم، یعنی «دست های آلوده» را بازی کردم، «ژان پل سارتر» نویسنده این نمایشنامه را هم نمی شناختم
- پدرم به نسبت زمان خودش آدم بسیار روشنفکری بود. وقتی در بیمارستان بستری بود خیلی تلاش کردم شرایطی مهیا شود تا مداوای او سریع تر انجام شود. وقتی پدرم بهبودی کامل پیدا کرد، مادرم به او گفت: «فخری باعث شد تا تو خوب شوی.» بعد از چند روزی که به دیدن پدرم رفتم به من گفت: «شنیدم که تو باعث خوب شدن من شده ای.» من هم گفتم: «صددرصد.» بعد از این قضیه از او خواستم نمایش «بلبل سرگشته» را ببیند. پدرم را برای دیدن این کار دعوت کردم، به او گفتم این تئاتر را ببین، اگر باز هم اصرار داشتی که من این کار را ادامه ندهم، قسم می خورم که بازیگری را کنار بگذارم. وقتی کار تمام شد، من را دید و یک حرف خیلی خوبی به من زد، حرفی که هنوز در سرم است. او گفت « فخری تو سال ها معلم بچه ها بودی و حالا هم معلم بزرگسال ها هستی.» این حرف پدرم جواب بسیار کامل و زیبایی برای من بود و دل مرا برای ادامه کار قرص و محکم کرد.
- نمی خواستم از این شاخه به آن شاخه بپرم و علاقه مند بودم تئاتر را هم ادامه بدهم تا به موفقیت برسم. دلیل دیگر اینکه آنقدر درگیر کار تئاتر بودم که فرصت حضور در سینما را نداشتم. ما آن زمان باید هفته ای یک تئاتر به تلویزیون تحویل می دادیم، برای همین مجبور بودیم هر روز تقریبا شش نمایش را تمرین کنیم. فکر می کنم حدود هشت نمایش در آن سال ها تمرین کردیم و روی صحنه بردیم
- لات جوانمرد و جنوب شهری ها خیلی مورد استقبال قرار گرفتند و من خیلی زود به شهرت رسیدم. وقتی این دو فیلم اکران شد، من دیگر نمی توانستم به راحتی در خیابان راه بروم. حتی وقتی یکی دو بار خواستم به همراه همسرم برای دیدن فیلم هایم به سینما بروم، مجبور شدم صورتم را بپوشانم چون واقعا مردم لطف داشتند و می آمدند دورم جمع می شدند و امضا و عکس می گرفتند.
- اسامی هنرپیشگان را در روزنامه ها اعلام می کردند تا برای محاکمه به دادگاه مراجعه کنند. من هر روز آماده بودم که اسم مرا هم در روزنامه ها اعلام کنند ولی خبری نشد تا این که اعلام شد من مورد تایید هستم و برای ادامه کار مشکلی ندارم و به این شکل جمهوری اسلامی پاداش همه محدودیت هایی را که برای خودم در سینمای آن دوره زندگی ام ایجاد کرده بودم، داد
نقش آفرینی خوروش در نقش مهدعلیا