یوفوها در شوروی پدیدهای تازه نبودند. روسها مواردی از مشاهدات مربوط به شیء پرنده ناشناس را منتشر کرده بودند ولی در جامعه کمونیستی آن زمان ، پنهان کاری به شدت حاکم بود و اخبار سعی در مخفی نگه داشتن حوادث مربوط به اشیای پرنده ناشناس را داشت.
به همین خاطر به نظر میرسد این موارد بیشتر از چیزی باشند که فاش شدهاند و همچنین بررسی دقیق مشاهدات یوفو مربوط به شوروی سابق کار مشکلی است.
ماجرای آپراکسین
در شانزدهم ژوئن سال ۱۹۴۸ خلبان مجرب نیروی هوایی اتحاد جماهیر شوروی به نام آرکادی ایوانوویچ آپراکسین مشغول آزمایش یک فروند جت جدید بود که شی عجیبی شبیه خیار در آسمان مشاهده کرد.
ای شیء در صفحه رادار پدیدار شد و پایگاه از او خواست تا موضوع را بررسی کند و به او دستور فرود بدهد و اگر موفق به این کار نشد اجازه دارد به آن شیء شلیک کند.
وقتی هواپیمای آپراکسین به فاصله حدودا ده کیلومتری شیء پرنده رسید، پرتوهای نورانی شبیه یک بادبزن به سمت او شلیک شدند و هواپیما مورد اصابت شدید قرار گرفت و تمام دستگاههای فنی از کار افتادند.
در این لحظه آپراکسین مشاهده کرد که شیء اسرار آمیز در پشت ابرها ناپدید شد.
او با کمک مهارتهای پروازی قابل توجه خود توانست با پرواز بدون موتور، به سلامت خودش را به زمین برساند.
بعد از این حادثه هواپیما نزد متخصصان هوانوردی در کاپوستین فرستاده شد و آپراکسین تحت بازجوییهای شدید قرار گرفت.
جالب است که کمتر از یکسال بعد دوباره این حادثه تکرار شد ولی اینبار آپراکسین مجروح شد و به بیمارستان منتقل شد.
دولت به او بسیار مشکوک و بدبین شده بود که چرا باید این رویداد دوبار برای او رخ بدهد؟
آن هم درحین آزمایشات سری شوروی!
آپراکسین مدام تحت بازجویی و تحت نظر بود.
برخی از نظریه پردازان و سیاستمداران معتقد بودند که شیء پرنده ناشناس توسط امریکا ساخته شده و برای محک زدن تواناییهای هوایی شوروی و خلبان ویژه آنها به آن منطقه فرستاده شده است.
برخی دیگر از جمله آپراکسین معتقد بودند که این یک شیء ناشناخته و برون زمینی است و امکان ندارد که در آن برهه زمانی کشوری بتواند آن را بسازد.
آپراکسین در جریان بازجوییها دچار مشکل روحی و روانی شد و بعد حکم هیئت ویژه پزشکی این بود که از شوک درمانی و سایر روش های روان درمانی روی آپراکسین استفاده شود.
او را به موسسه اعصاب و روان فرستادند و بعد از آن آپراکسین دیگر هرگز پرواز نکرد.
مشاهده یوفو ها بین سال های ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ در روسیه به طرز شگفت انگیزی افزایش یافت.
روسیه تصمیم گرفت یک گروه ویژه برای رسیدگی به امور مربوط به UFO تشکیل دهد اما این گروه از ابتدا فرض را بر این گذاشته بود که این موارد مرتبط با فناوریهای نظامی و فنی هستند و به دنبال نشانهای فرازمینی نمی گشتند.
این گروه تا سال ۱۹۹۰ تقریبا ۴۰۰ حادثه را مورد بررسی قرار دادند.
بیشتر این مشاهدات اطراف یک پایگاه موشکی مخفی در شمال مسکو اتفاق افتاده بود و از بین این ۴۰۰ مورد هیچ گونه تماس با آنها و یا ربوده شدن انسان وجود نداشت و همین بدبینی دولت روسیه را بیشتر کرد.
آنها بیش از پیش به اینکه اشیای پرنده ناشناس از سوی دشمن برای جمع آوری اطلاعات وارد کشور میشوند اطمینان پیدا کردند.
و اما شوک جالب ماجرای آپراکسین
آثار خلبان و قهرمان جنگی شوروی طوری از همه جا پاک شده است که همانند فیلم جزیره شاتر امروزه بحث بر سر این است که آیا چنین شخصی وجود خارجی دارد یا نه؟!
یعنی عدهای معتقدند که شخصی به نام آرکادی ایوانوویچ آپراکسین اصلا وجود نداشته است.
آیا دولت شوروی سعی در پاک کردن بخشی از تاریخ و تحریف آن را داشته است؟
آپراکسین چندین نشان ویژه به خاطر شرکت در جنگ جهانی دوم دریافت کرده بود.
او قهرمان زمان خود برای مردم شوروی بود.
پس از جنگ، آپراکسین هواپیماهای ابتکاری و مخفی را برای نیروی هوایی شوروی آزمایش کرد.
طی دو پرواز آزمایشی در تاریخ ۱۶ ژوئن ۱۹۴۸، او با اشیای پرنده عجیب و غریب در آسمان روبرو شد.
احتمالا شوروی از اینکه طرحهای هوایی مخفی آنها احتمال داشت که لو رفته باشد از این موضوع سخت نگران شده بود.
اما در کتابهای تاریخ مدرن شوروی هیچ اشارهای به آپراکسین نشده است.
یک پژوهشگر برجسته به نام تیموتی گود به طور ویژه روی این پرونده کار کرد و حتی با مرکز هوافضای روسیه تماس گرفت اما آنها اظهار کردند که هیچ خلبانی با این نام در تاریخ روسیه وجود ندارد!
تیموتی گود توانست برخی اسناد و مدارک را جمع آوری کند که نشان میدهند چنین شخصی وجود داشته است با این حال هرگز نتوانست سندی مربوط به محل زندگی آپراکسین و بستگان درجه یک او پیدا کند.
اینکه ماجرای آپراکسین دقیقا چه بود روشن نیست اما خوشبختانه با فروپاشی شوروی این احتمال وجود دارد که کمتر موارد این چنینی اتفاق بیافتند.
اگرچه هنوز هم پنهان کاریهای زیادی از سوی دولتها وجود دارد ولی حداقل با وجود اینترنت و تضعیف حکومتهای کمونیستی تحریف تاریخ معاصر به این شکل بعید است بار دیگر رخ بدهد.
ایمان صدیقی / ذهن آموز