رضا پرکاس سرمربی پیشین صنعتنفت آبادان میگوید فقط یک سرمربی بومی میتوانست تیم را از سقوط نجات دهد و او هم عبدالله ویسی بود.
به گزارش طرفداری، سرمربی پیشین آبادانیها در رابطه با اتفاقات اخیر، ماندن صنعتنفت در لیگ برتر و... صحبت میکند.
در این مدت که صنعتنفت آبادان در لیگ برتر ماند، بارها نام شما به میان آمد و بحث خوب یا بسته شدن تیم...
اول از همه به آقای ویسی، دیگر اعضای کادرفنی، بازیکنان و مردم آبادان به خاطر موفقیتی که کسب کردند تبریک و خسته نباشید میگویم اما من یک افسوس میخورم و اینکه چرا صنعتنفت باید برای بقا بجنگد. صنعتنفت پتانسیل داشت که برای بهتر شدن جایگاهش در هفتههای آخر بجنگد اما شرایط به گونهای پیش رفت که تیم به دنبال حفظ بقا بود. اگر بخواهید دلایل این مسأله را پیدا کنید با توجه به گفتار سرمربی (ویسی)، بحث مدیریت بوده. چون تیم خوب بسته شد اما تصمیمات نامناسب مدیرعامل وقت یعنی آقای پارو، تیم را به این وضعیت انداخت. صنعتنفت بازیکنان خوبی در نیم فصل از دست داد و بازیکنان بیکیفیت خارجی آورد که در بقا هیچ تأثیری نداشتند. سباستین رفت، به جای او علی فریدون و جلال مظهر را آوردند که کلاً ۱۰، ۱۵ دقیقه بازی کردند و این یعنی تأثیر نداشتن.
و البته هزینه زیادی هم روی دست باشگاه گذاشته شد...
دقیقاً. مدیریت وقت بالای ۱۵، ۲۰ میلیارد تومان به باشگاه ضرر زد. این مبلغ واقعاً حیف شد. نمیشود گفت حیف و میل، بلکه حیف شد چون دور ریخته شد. تغییر و تحولات اشتباه و تصمیمات نادرست باعث این هزینه اضافه شد. شاید خیلیها بگویند پرکاس که رفت هم هزینه شد. همه جای دنیا وقتی مربی عوض میشود طبیعی است که مبلغی بدهند. من قرارداد سال دوم را بخشیدم که ۶۰ درصد قراردادم میشد. برایم عجیب بود بعد از من، عذر کمکهای من را خواستند که این مسأله هم به باشگاه ضرر زد.
مخصوصاً رفتن مربی بدنساز خارجی خیلی به ضرر تیم شد...
همینطور است. اکثر بازیکنان به کرات میگفتند بدنساز به این خوبی ندیدیم اما آقای پارو عذر او را خواست چون میخواستند نفرات خودشان را بیاورند و من زیر بار نمیرفتم. زمانی که فیروز کریمی سرمربی شد، نفرات خودشان را آوردند که چون بدنسازی خوب نبود در یک هفته ۲ مینیسک دادند. یکی شیرالدین بابایوف بازیکن خارجی بود که ۶۰ درصد پولش را دادند و رفت. با بازیکنانی که خریدند هم نتوانستند در بازیهای ساده نتیجه بگیرند و حتی مقابل ملوان و مس کرمان کاری از پیش نبردند و باختند.
و باز هم نوبت به تغییر رسید و این بار تاوارس سرمربی صنعتنفت شد...
نکته جالب این است که تاوارس با خودش بدنساز برزیلی آورد. این در حالی بود که بدنساز من هم برزیلی بود و اگر عذر او را نمیخواستند نیاز به این تغییر نبود. به جای آنالیزور برزیلی هم یک نفر از خرمشهر آوردند. بازیکنانی هم که آوردند تأثیر نداشتند. ۳ بازیکن در نیم فصل رفتند که یکی از آنها عماد میرجوان بود. بازیکنی که بیش از ۳ میلیارد قراردادش بود اما باشگاه به او گفت ۲ میلیارد بگیر و برو. سینا مریدی پول داد و رفت چون بازیکن خوبی بود و میدانست جای دیگر به او پول بیشتر میدهند. احسان مرادیان هم همینطور. در کل وقتی چنین بازیکنانی را از دست میدهی انتظار میرود به جایش بازیکنانی بگیری که بهتر باشند اما بازیکنان جدید اصلاً در حد صنعتنفت نبودند. ظاهراً ۱/۵ میلیارد به علی فریدون پول دادند که حدود ۵۰ هزار دلار میشد، به سباستین و بازیکن عراقی هم پول زیادی دادند اما هیچکدام کاری نکردند. صنعتنفت که میتوانست بازیکن خارجی بگیرد چرا بازیکن خارجی مدنظر من را اول فصل نگرفت؟
کلاً در مورد بازیکنان خارجی بحثهای زیادی به وجود آمد. مخصوصاً آنهایی که آوردند و نتوانستند قرارداد امضا کنند.
یک بازیکن از صربستان آوردند و قرارداد هم بستند بعد متوجه شدند طبق قوانین فدراسیون فوتبال ایران نمیتواند در لیگ برتر بازی کند. به همین دلیل علاوه بر هزینه ۵۰۰ میلیون تومانی که برای پول بلیت و هتلش انجام داده بودند، به خاطر قراردادی که با او بستند، پول دادند تا رفت. این کارها حدود ۱۵ میلیارد هزینه روی دست باشگاه گذاشت. حضور تاوارس و نتیجه نگرفتن این سرمربی هم جای خود دارد.
اما در نهایت صنعتنفت با هدایت یک سرمربی بومی ماند.
بله یک مربی بومی صنعتنفت را نجات داد. تصمیمات نامناسب باعث شد صنعتنفت تا روز آخر به دنبال بقا باشد. در صورتی که اگر بعد از پرکاس، ویسی را میآوردند، با توجه به شناختش از فوتبال آبادان و صنعتنفت، کار تیم به هفتههای آخر نمیکشید. صنعتنفت مثل ۱۰ تیم دیگر بسته شده بود. ۶ تیم تاپ داریم که پرسپولیس، سپاهان، استقلال، فولاد خوزستان، گلگهر سیرجان و تراکتور تبریز بودند. بقیه تیمها تقریباً در یک حد بودند. من حتی مس رفسنجان را نمیتوانم در بین تیمهای تاپ قرار بدهم چون بودجهاش چندان فرقی با دیگر تیمها نداشت. اگر میبینید شیمبا در این تیم خوب گل میزند، این ضعف دفاع فوتبال ما است که از یک بازیکن ۴۰ ساله به راحتی گل میخورد. به هر حال، اوج کار صنعتنفت، زدن تیمهای اطرافش بود که ویسی آمد و به خوبی کار را انجام داد. نساجی را زد، با پیکان و ملوان مساوی کرد و در مهمترین بازی هم که مقابل مس کرمان بود توانست ۳ امتیاز را بگیرد.
و در آخرین بازی مقابل گلگهر توانست یک برد مهم و شیرین به دست بیاورد.
درست است که صنعتنفت شانس آورد که گلگهر را برد اما من فکر میکنم تیم برای نباختن و مساوی به میدان رفته بود و برای آن برنامهریزی کرد. اما بازیکنان گفته بودند ویسی قبل از بازی، در رختکن به آنها گفت بازی مس کرمان و سپاهان روز قبل با تساوی یک بر یک تمام شد که به این صورت بازیکنان روحیه بگیرند و تمرکزشان را فقط روی بازی خودشان بگذارند. این یعنی اینکه صنعتنفت در بازی با گلگهر فقط به دنبال برد بود. ویسی از اول هم که آمد گفت نمیافتیم و شانسمان برای بقا زیاد است. او صد درصد میدانست تیمش میماند که اینطور صحبت کرد و البته بحث روحیه دادن هم بود. اگر یادتان بیاید قبلاً هم اکبر میثاقیان، فرهاد کاظمی و رضا عنایتی در مورد تیمهایشان گفته بودند که قول میدهند نمیافتد. میثاقیان حتی بحث برج میلاد را مطرح کرد که اگر تیمش بیفتد خودش را از آنجا پایین میاندازد. این یعنی اینکه سرمربی با توجه به شناختی که از تیمش و حریفانش دارد، میداند شرایط چگونه پیش میرود که چنین صحبتی را بیان میکند. البته اگر صنعتنفت میافتاد نباید به ویسی خرده گرفته میشد چون او تلاشش را کرد. چیزی که خیلی مشخص شد و البته خود ویسی هم در مصاحبه تلویزیونی به آن اشاره کرد، این بود که بهانهای برای بد بسته شدن تیم وجود نداشت. آن هم تیمی که در نیم فصل ضعیف شده بود. اگر تیم بد بسته میشد بدون شک نمیماند. ویسی هم گفت اگر پرکاس میماند این تیم میماند. این لطف ویسی را نشان میدهد و اینکه مشکل تیم، نه بازیکن بود و نه من، بلکه مدیریت اشتباه بود. به هر حال من برای این اتفاق خوب و اینکه مردم شهرم خوشحالند خیلی خوشحالم و امیدوارم دیگر صنعتنفت در این موقعیت قرار نگیرد و برای رتبههای بالا بجنگد.