طرفداری | اوله گونار سولسشر پس از جدایی از منچستریونایتد، همچنان به این باشگاه عشق میورزد.
به گزارش اتلتیک، سولسشر که صبح روز گذشته سری به خانه روی کین زد تا کنار هم تیمی سابقش چای بنوشد، امروز قرار است بازی تیم محبوبش با وولورهمپتون را از نزدیک تماشا کند. او در جریان صحبتهای شب گذشتهاش اریک تن هاخ را یک سرمربی «بسیار باهوش» توصیف کرد. این مربی نروژی همسو با هواداران باشگاه، خواستار پایان یافتن حضور گلیزرها در تئاتر رویاهاست.
این اتفاق باید بیافتد. اولدترافورد نادیده گرفته شده است؛ زمین تمرین تیم هم همینطور. ما باید خودمان را به دیگر تیمها برسانیم.
سولسشر در این نشست که بیش از یک ساعت طول کشید، به صورت غیر مستقیم گفت که سر جیم رتکلیف را به شیخ جاسم بن حمد آل ثانی ترجیح میدهد. رتکلیف همچنین مالک باشگاه نیس فرانسه است و سولسشر همچنین از تلاش آن باشگاه برای انتصاب خودش به عنوان سرمربی گفت. البته او مطمئن نیست که کنترل کامل باشگاه به رتکلیف واگذار شود.
مطمئن نیستم او بتواند کل باشگاه را در اختیار بگیرد. فکر میکنم فقط ۵۱ درصد از سهامش را میخواهد؛ مورد دشواری است.
سولسشر سپس درباره دوران حضور خودش روی نیمکت شیاطین سرخ صحبت کرد.
بابت در دست داشتن هدایت باشگاه بسیار بسیار مفتخر و خرسند هستم. اما احتمالا نمیشد در زمانی بدتر از آن سرمربی منچستریونایتد بود. متاسفانه باید بگویم سیتی و لیورپول بهترین سالهای شان را در این مدت سپری کردند. وقتی من بازیکن تیم بودم، هرگز وضعیت از این قرار نبود. یک آرسنال بود و بس. گاهی باید پذیرفت که آنها (سیتی و لیورپول) خوب بودند. با این حال ما دوم و سوم شدیم. همچنین رکوردی در زمینه شکست ناپذیری در بازیهای خارج از خانه لیگ برتری داریم. اما رقابت سختتر و سختتر میشود. در اوج ماندن، بیش از پیش دشوار شده است. تیمهای دیگر پول بیشتری به دست آوردهاند. تمامی بازیها هم سخت است.
یکی از لکههای کارنامه سولسشر، شکست خانگی ۵-۰ مقابل لیورپول بود. ۱۸ ماه پس از آن واقعه، سولسشر میگوید که قصد داشت از یونایتد «بهترین تیم جهان در زمینه ضد حملات» بسازد؛ روشی که بارها مقابل منچسترسیتی به موفقیت منجر شده بود.
در نهایت به نقطهای میرسید که پیش خودتان میگویید: «بسیار خب، ببینیم آیا میتوانیم واقعا آنها (لیورپول) را به چالش بکشیم... باید پا به پای آنها پیش رفتن را امتحان کنیم». شاید اشتباه من همین بود. اما اگر در بازی خانگی عقب بنشینیم که دیگر منچستریونایتد نیستیم. بنابراین اینطور بود که: «بسیار خب بچهها، بیایید ببینیم چه چیزی از عهدهمان بر میآید». در پایان نیمه اول، مالکیت توپ و تعداد فرصتها ۵۰-۵۰ بود ولی آنها چهار گل زده بودند و ما هیچ.
قسمت دیگر صحبتهای سولسشر به دست رد سران منچستریونایتد به توصیه او مبنی بر جذب ارلینگ هالند اختصاص داشت؛ زمانی که این بازیکن در ۱۷ سالگی برای مولده بازی میکرد و ژوزه مورینیو سرمربی و اد وودوارد مدیر اجرایی باشگاه بود.
حدود شش ماه قبل از بر عهده گرفتن هدایت باشگاه با یونایتد تماس گرفتم و گفتم من چنین مهاجمی در تیم خودم دارم ولی آنها گوش نکردند. من برای هالند ۴ میلیون پوند درخواست کردم ولی آنها او را به خدمت نگرفتند.
زمانی که یکی از حضار از سولسشر ۵۰ ساله پرسید که آیا میتواند خودش مالکیت باشگاه را برعهده بگیرد، او پاسخ داد که سرمایه لازم برای چنین کاری را ندارد. در عوض او با وجود اشاره به این که کنار آمدن با بخشهایی از فوتبال مدرن برایش دشوار است، از علاقهاش برای بازگشت به عرصه مربیگری گفت.
دختر بهترین دوستم، چند هفته قبل به من گفت: «برای مردی در سن و سال خودت، موهای زیادی روی سرت داری». نمیدانم که در حال تعریف کردن از من بود یا قصد داشت مرا دست بیاندازد. حداقل هنوز مقداری از موهایم را دارم. البته رنگش به خاکستری تغییر میکند و این به خاطر بازیکنهاست؛ مدیریت کردن بازیکنان وحشتناک است.
حتی مقایسه رختکن دوران گذشته و حال منچستریونایتد، احساسات خاصی را در سولسشر بر میانگیزد.
ما رختکن فوق العادهای (در زمان بازی کردن سولسشر) داشتیم. برندگانی که از شکست متنفر بودند. یکسری درگیریها هم بود؛ از آن دست درگیریهایی که بعد از بازیهای بد باید داشت. باید تکانی به یکدیگر میدادیم. اگر این کار را با بازیکنان امروز انجام بدهی، سراغ پدر، مادر یا مدیر برنامه خود میروند... بسیار زود رنج هستند. عده زیادی از بازیکنان امروزی نیستند که بتوانند در آن رختکن قدیم دوام بیاورند.
البته نمیتوان با سولسشر درباره فوتبال حرف زد و یادی از حماسه او و هم تیمیهایش در ۲۶ می ۱۹۹۹ نکرد؛ همان گل شور انگیز مقابل بایرن مونیخ در وقتهای اضافه فینال لیگ قهرمانان اروپا.
هرگز فیلم کل مسابقه را تماشا نکردم. یکبار ۱۵ دقیقهای که پس از ورود من به زمین بود را تماشا کردم. ولی آن گل را یک میلیون و یکبار تماشا کردهام.
خاطرات شیرین زیاد بودند؛ مثل چهار گلی که سولسشر به عنوان یار تعویضی مقابل ناتینگهام فارست به ثمر رساند. در واقع او روز قبل از آن مسابقه متوجه شده بود که دیگر کفش ورزشی نو ندارد و به جای این که این را به مسئول تدارکات تیم اطلاع دهد، خودش به مرکز خرید شهر منچستر رفت و یک جفت کفش ورزشی خرید؛ همانهایی که فردای آن روز، فارست را به آتش کشید.
سولسشر همچنین از همسایه بودن با سر الکس فرگوسن در دوران بازی کردنش یاد کرد.
وحشتناک بود. تصور کنید که در بازی خارج از خانه میباختیم و او درخواست میکرد که او را به خانه برگردانم. باید هم این کار را میکردم. اما در طول مسیر به شدت از گفتن چیزی احمقانه میترسیدم...
و البته روز تلخ برکناری از منچستریونایتد.
به عنوان یک مرد بالغ، دو بار در عمرم گریه کردم. اولین مورد، بعد از بازی بزرگداشتم بود. و دومی، یک سال و نیم قبل، زمانی که باید جدا میشدم. منچستریونایتد یک تحولی درون شما ایجاد میکند.
شاید فکر کنید که بازی مورد علاقه او به عنوان سرمربی تیم، بازگشت دور از انتظار در لیگ قهرمانان اروپا مقابل پاری سن ژرمن به لطف گل مارکوس رشفورد از روی نقطه پنالتی بوده باشد. اما او برتری ۲-۰ مقابل سیتی در مارس ۲۰۲۰ درست قبل از قرنطیه ویروس کرونا را ترجیح میدهد؛ جایی که اسکات مک تومینای با گلی در وقتهای اضافه، کار شاگردان پپ گواردیولا را تمام کرد. به گفته سولسشر: «آن بهترین حسی بود که داشتم».
اما در بازگشت به اولدترافورد برای بازی امروز، سولسشر قصد دارد چندان در دید نباشد. او که در نروژ زندگی میکند، شاید به این زودیها دوباره به این ورزشگاه برنگردد.
به اندازهای حواس جمع هستم که فاصلهام را حفظ کنم. بدون توصیه کردن سرمربیهای پیشین تیم هم، سرمربی منچستریونایتد بودن به خودی خود دشوار است.
در ادامه صحبت از عذرخواهی فرگوسن از سولسشر شد.
آن تنها مرتبهای است که سر الکس از من عذرخواهی کرده است. پس از آن که رونالدو یک مسابقه را روی نیمکت آغاز کرد، او در یک ویدیو دیده شد که میگفت: «همیشه باید بهترین بازیکنان تیم را به زمین فرستاد». او (فرگوسن) با من تماس گرفت و عذرخواهی کرد چون میدانست که شرایط چقدر دشوار است.
صحبت از ریچارد آرنولد (جانشین وودوارد) که به میان آمد، سولسشر انگشتش را به سوی افراد دیگری نشانه گرفت.
مسئله این است که افراد بالا دستی او باید آنچه برای باشگاه لازم است را انجام بدهند.
او سپس بار دیگر به ستایش از مایکل کریک، دستیارش در اولدترافورد پرداخت.
این را از صمیم قلب میگویم: من مطمئنم که او روزی سرمربی منچستریونایتد خواهد شد. مایکل سر تا پا آدم با شخصیتی است. شرافت، وفاداری، احترام و دانش؛ او هر آنچه که لازم است را دارد. امیدوارم زیر نظر اریک (تن هاخ) خوب کار کنیم؛ واقعا چنین امیدی دارم و وقتی او برود، مایکل تجربه کافی را دارد که باشگاه سراغش برود و بگوید: «مایکل برگرد، چون ما به تو نیاز داریم».
و در پایان، باید انتظار بازگشت سولسشر را داشت.
من میتوانم در شغل دیگری فعالیت کنم؛ البته اگر فرصت مناسبی باشد و به اندازه کافی هیجان انگیز به نظر برسد. باشگاههای زیادی هستند ولی من صرفا به خاطر این که مشغول باشم، به جایی نمیروم. باید مورد خاصی باشد، یک فرهنگ جدید یا باشگاهی که واقعا مرا به وجد بیاورد. یا شاید هم آنها (یونایتد) بخواهند مرا در نقشی به باشگاه برگردانند. چه کسی میداند؟