مارکو ماتراتزی، ستاره سابق فوتبال ایتالیا که کارنامه پر اعتبار و پر افتخارش در دوران بازیگری تحت شعاع درگیری با زین الدین زیدان قرار گرفته، با قرار قبلی به تهران آمد تا سفیر تبلیغاتی یک باشگاه بدنسازی لاکچری در تهران باشد.
به گزارش طرفداری، درست در روزهایی که حساسیت در لیگ برتر فوتبال ایران به اوج خود رسیده، مارکو ماتراتزی، ستاره سابق فوتبال ایتالیا سفری تبلیغاتی به تهران داشت و ظهر روزی که باید همه نگاه ها به لیگ برتر و بازی های حساس هفته بیست و هشتم این تورنمنت باشد، رسانه های رسمی و غیر رسمی، پایگاه های خبری مستقل و وابسته، تلویزیون های دولتی و اینترنتی را به بالای شهر تهران کشاند!
از ماتئوس تا ماتراتزی، از پلمپ تا مجوز
یک باشگاه لاکچری بدنسازی در شمال شهر تهران که فروردین ماه سال گذشته لوتار ماتئوس، آندریاس بره مه، دکتر مارکوس مرک و پیر لوییجی کولینا را برای افتتاحیه اش به تهران دعوت کرده بود، این بار در اردیبهشت ماه سال جاری با دعوت از مارکو ماتراتزی به تهران بار دیگر به سرخط خبرها برگشت.
این همان باشگاهی است که درباره اش ابتدا گفته شد شهریه ای معادل ماهیانه 27 میلیون تومان برای تمرین روزانه دارد و سپس شهریه اش 124 میلیون تومان در سال (اندکی بیش از 10 میلیون تومان در ماه) اعلام شد، همان باشگاهی که پس از بلند شدن سر و صدای فراوان، مسئولان اداره کل ورزش و جوانان تهران از پلمپ کردن آن خبر دادند و بعدها گفته شد این باشگاه با دریافت مجوزهای لازم و با کنترل قیمت، در حال فعالیت است.
سلبریتی های خارجی به جای سلبریتی های داخلی
مارکو ماتراتزی هم مثل چهار میهمان سرشناس سال قبل با دریافت مبلغ قابل توجهی به ایران آمده و قطعا آن قدر پول گرفته که از این سفر کوتاه مدت راضی باشد اما بدون تعارف این سفر برای ورزش ما هیچ آورده ای ندارد. البته کاری که صاحبان باشگاه بدنسازی لاکچری با دعوت از ماتراتزی ها انجام می دهند قابل درک است. به هرحال برای آن که پولدارها جذب این باشگاه لاکچری شوند، نیاز است میهمانان خارجی به ایران بیایند. در فضای فعلی جامعه، سلبریتی های داخلی دیگر مثل سابق جذاب نیستند. آنها یا طی چند ماه اخیر با اتخاذ مواضع سیاسی علیه حکومت مورد غضب نگاه رسمی جامعه و حامیان این نگاه قرار گرفته اند که طبیعی است صاحبان بیزینس از ترس قهر حکومت سراغ این دسته از سلبریتی ها نروند و یا به دلیل سکوت طی چند ماه اخیر، پایگاه مردمی خود را از دست داده اند و صاحبان بیزینس هم دیگر آنها را مثل سابق مردمی نمی بینند که ترغیب شوند برای تبلیغات از آنها استفاده کنند.
در چنین شرایطی طبیعی است باشگاه لاکچری برای تبلیغات سراغ سلبریتی های خارجی برود و رسانه های داخلی هم برای این که از یکدیگر عقب نمانند، خبرنگاران و گزارشگران میدانی خود را به دیدار مرد ایتالیایی بفرستند و خبر حضور مارکو ماتراتزی را مخابره کنند. طبیعی است آنها که زیرمیزی هدایایی هم دریافت کرده اند در گزارش و خبرشان روی نام و نشان باشگاه هم مانور بدهند و آنها که آلوده این هدایا نشده اند مراقب باشند خبر حضور ماتراتزی در تهران رنگ و بوی آگهی تبلیغاتی نگیرد و مصداق آش نخورده و دهان سوخته نشود!
سهم ورزش ایران از سفر ماتراتزی به تهران
اما از این سفر و خبر چه چیزی عاید ورزش ایران می شود؟ بی تعارف هیچ! مارکو ماتراتزی برای تبلیغ باشگاه لاکچری به ایران آمد نه برای بالا بردن تجربه فوتبالیست هایی که تشنه استفاده از تجارب سوپر استارهای فوتبال دنیا هستند ولی دسترسی به آنها ندارند. مارکو ماتراتزی میهمان باشگاه لاکچری بالای شهر تهران بود نه میهمان فدراسیون فوتبال که او را به مرکز پک و یا به تماشای یک بازی لیگ برتر ببرند و از کنار حضورش در ایران برای لیگ خودمان یا تیم ملی مان که این روزها در فقر بازی تدارکاتی دست و پا می زند، تبلیغی کنند.
جذاب در بالای شهر، عذاب برای کارگر!
مارکو ماتراتزی برای تبلیغ در بالای شهر جذاب و برای پیگیرهای جدی اینستاگرام که در فضای مجازی دنبال لاکچری بازی می گردند مهم است نه برای کارگری که در فضای حقیقی زندگی می کند و پیگیر اخبار اعلام حقوق کارگران است تا ببیند برای جور کردن خرج و مخارج زندگی چه خاکی توی سرش بریزد؟ آیا دولت سرانجام کارفرما را مجاب می کند همان هشت و نیم میلیون تومان حقوقی که برای سال جدید اعلام شده را به او بدهد؟ تازه این حقوق را که بگیرد باید دنبال جور کردن مابقی پول باشد تا با سه شیفت کار و اضافه کار، درآمد ماهیانه اش را به همان 20 میلیون تومانی که برای مساوی صفر-صفر با خط فقر نیاز است، برساند!
زیدان بخشید، ایران نبخشید!
وقتی خط فقر از 20 میلیون تومان گذشته، بود و نبود ماتراتزی برای کارگر چه اهمیتی دارد. ماتراتزی شاید فقط برای خوره های فوتبال مهم است. حال باشگاه لاکچری بالای شهر که مارکو ماتراتزی را برای تبلیغات دعوت کرد، قابل درک است اما حال آنهایی که هنوز بابت لباس زیر نوامیس زیدان به ماتراتزی فحاشی می کنند، قابل درک نیست. خود زیدان از سال 2006 تا به حال موضوع را یادش رفته اما اینجا در ایران هنوز یک عده گرفتار درگیری زیدان و ماتراتزی در فینال جام جهانی 2006 آلمان هستند؛ همان جا که وقتی زیدان در واکنش به پیراهن کشیدن های مداوم مارکو، به ماتراتزی می گوید؛ «عجله نکن، پیراهنم را می خواهی؟ عجله نکن، بعد از پایان بازی، پیراهنم را به تو می دهم!» و ماتراتزی جواب می دهد؛ «ترجیح می دهم به جای پیراهن تو لباس زیر ... را داشته باشم!» زیدان با سر به سینه ماتراتزی می کوبد و جام را برای فرانسه تمام می کند.
آن درگیری 17 سال پیش تمام شد، ما هم تمامش کنیم.
تیتر نوشت:
یک هیچ عذاب آور، الهام گرفته از شعر بلند صحنه ساخته علیرضا آذر نازنین است که در بخش کوتاهی از این شاهکار بلند خود می گوید؛
دنیا کمکم کرده است، از جمع کمم کرده است / بی حاصل و بی مقدار، یک صفر پس از اعشار / یک هیچ عذاب آور، آینده ی خواب آور / لیوان پر از خالی، دلخوش به خوش اقبالی / راضی به اگر شاید، هر چیز که پیش آید / سرگرم سرابی دور، در جبر جهان مجبور / لبخندی اگر پیداست، از عقده گشایی هاست / ما هر دو پر از دردیم، صدبار غلط کردیم / ما هر دو خطا کاریم، سرگیجه ی تکراریم / من مست و تو دیوانه، ما را که برد خانه؟ / دلداده و دلگیرم، حیف است؛ نمی میرم / ...