In solitude I wander
Through the vast enchanted forest
همراه تنهایی خود ، درون این جنگل وسیع و سحر آمیز سر گردان گشته ام
The surrounding skies are one
Torn apart by the phenomenon of lightning
Rain is pouring down my (now) shivering
shoulders
In the rain my tears are forever lost
آسمان ها پیرامون یک شخص گرد آمده اند
که با پدیده ی رعد و برق از هم گسسته میشوند.
باران لرزه بر تنم می اندازد
شانه ها
اشکهایم در باران برای همیشه گم می شوند
The darkened oaks are my only shelter
Red leaves are blown by the wind
An ebony raven now catches my eye
Sitting in calmness
Before spreading his black wings
Reaching for the skies
درختان بلوط تیره ، تنها پناهگاه من هستند
که برگ های سرخش با باد آماسیده می شوند
حالا یک کلاغ آبنوسی ، چشمم را از من می گیرد
نشستن در آرامش
پیش از آنکه بال هایش را برای رها شدن در آسمان بگشاید
In this forest
Where wolves cry their agony unto the moon
My spirit is hidden
In the form of wisdom
Carved on a black stone
The only way to follow
در این جنگل
جایی که گرگ ها درد خود را در برابر ماه فریاد می زنند
روح من نهان است
در قالب حکمت
بر روی سنگی سیاه حکاکی شده
تنها راهی که می توان دنبال کرد
Open your soul
Redeem, I am immortal
روحت را بگشا
رها بخش ، من فناناپذیرم
Blinded by a light
My soul is held up in glory
I engulf the skies
The apostle in triumph
کور شده توسط نور
روح من در اوج شکوه و جلال است
آسمان ها را زیر و زبر میکنم
رسول خدا پیروز شد.
Through the eternal flame I travel
As the rain keeps falling
همچنان که باران می بارد ، از میان شعله ی ابدی سفر میکنم
کپی آزاد 🌷