اختصاصی طرفداری| در آستانه دربی شماره 100، پای صحبتهای مربی پرسپولیس که طی فصل جاری به عنوان دستیار شماره یک یحیی گل محمدی فعالیت کرده، نشستهایم.
با اوسمار در خصوص شروع دوران مربیگریاش در سن پایین، باشگاههای برزیلی که در آنها فعالیت کرده، داستان آمدنش به ایران، نظرش در خصوص فوتبال ایران، وضعیت تیم ملی برزیل و بسیاری موارد دیگر صحبت کردیم که میخوانید:
سلام و خیلی ممنونم که این وقت را در اختیار من و رسانه طرفداری قرار دادید تا باهم صحبت کنیم.
سلام و تشکر از شما بابت حضورتان در اینجا
شما فوتبالیست بودید و در سطح آکادمی بازی میکردید، ولی خیلی زود قبل از آنکه به 20 سالگی برسید، تصمیم به کنار گذاشتن بازی و وارد شدن به دنیای مربیگری کردید، چرا؟
فوتبالیست حرفهای نبودم و فوتسال بازی میکردم. حقیقتش این است که چندان خوب نبودم و فکر نمیکردم به سطح بالا برسم. از همین رو تصمیم به کنارهگیری از فوتبال و مربیگری گرفتم.
از چه سنی شروع به مربیگری کردید؟
در 17 سالگی به دانشگاه رفتم و 2 سال بعد مربیگری را شروع کردم. اول در مدارس فوتبال و بعد نوبت به حضور در اینترناسیونال برزیل رسید.
چه دورههایی برای رسیدن به مربیگری طی کردید؟
من فارغ التحصیل تربیت بدنی از دانشگاه بودم و راستش داستانش بسیار طولانی است. رویای بزرگم مربیگری در المپیک است.
تیم ملی فوتبال المپیک برزیل؟
هر تیم المپیکی برزیل را میگویم و ورزش مورد نظر اصلا اهمیتی ندارد. رویایم دیدن برافراشته شدن پرچم برزیل و شنیدن سرود ملی کشورم در المپیک است.
در شروع دوران مربیگریام، خوش شانس بودم که با یک مربی آلمانی آشنا شدم که در خصوص اقدامات خیرخواهانه اجتماعی برای فقرا فعالیت میکرد و از من دعوت کرد در بخش فوتبالی پروژه در کنارش باشم و این طور بود که مربیگری را شروع کردم.
لطفا مرور کوتاهی بر دوران مربیگری و نقاط برجسته کارنامهتان برایمان داشته باشید.
من با تیم زیر 18 سالههای اینترناسیونال شروع کردم و به مدت 15 سال در این باشگاه بودم. من به عنوان یک فوتبالیست حرفهای وارد سیستم فوتبال برزیل نشده بودم و فقط یک فرد دانشگاهی بودم. کم کم از آکادمی به تیم زیر 23 سال و بعد دستیار سرمربی بزرگسالان رسیدم.
تجربیات گرانبهایی برایم ثبت شد. در سودآمریکانا و رقابتهای لیبرتادورس حضور داشتیم. در اوایل دهه 2010 به همراه تیم مقابل میلان، بارسلونا و بایرن مونیخ بازی کردیم که همگی تیمهای خارق العادهای بودند. در ادامه راهی تیمهایی چون یوونتود و سن پائول شدم. در ادامه پیشنهادی از کورینتیانس دریافت کردم، ولی آن را رد کرده و به عنوان دستیار اول راهی فلومیننزه شدم. بعد دوباره به اینترناسیونال برگشتم. سرمربی تیم زیر 23 سالهها و دستیار سرمربی تیم اول بودم.
چهار سال در اینترناسیونال بودم و در ادامه، کورینتیانس دوباره پیشنهاد داد و به عنوان سرمربی زیر 20 سالهها به آنجا رفتم. در طی 3 سال، همه جامهای ممکن را بردیم. از آن جمله میتوان به کوپا سائو پائولو اشاره کرد که مهمترین جام در رده جوانان در برزیل است و 128 تیم در آن شرکت میکنند. بعد از این، به دستیار اولی و سرمربیگری در کورینتیانس رسیدم. بعد، دورههای کوتاهی در گوارانی و ویتوریا بودم و در سال 2020 به عنوان دستیار به اینترناسیونال بازگشتم.
در سال 2022 به تیم سینارتو در سری دی برزیل که متعلق به یکی از دوستانم بود رفتم تا کمک کنم فصل را بهتر تمام کنند و این پایان دوران حضورم در برزیل بود و پیشنهاد پرسپولیس رسید و راهی ایران شدم.
آیا هیچ کدام از بازیکنانتان در تیمهای مختلف به تیم ملی برزیل رسیدهاند؟
بله، البته که خیلی زیاد. میتوانم از کسانی چون رناتو آگوستو، پائولینیو، ملکوم، آلیسون بکر، لوئیز آدریانو و دیگران
و بهترین بازیکنی که با او کار کردید، چه کسی بوده است؟
سوال سختی است. میتوانم در مورد کسی صحبت کنم که میتوانست همانند مسی و رونالدو در دنیا بهترین باشد. دارم از الکساندر پاتو صحبت میکنم. دوران آغاز فوتبالش در آکادمی اینترناسیونال بود. او به شدت بامهارت بود؛ سریع بود، قدرت بدنی داشت و از هر دو پایش به خوبی استفاده میکرد. ضربات سر خوبی داشت و به هر جهتی که میخواست، به راحتی میچرخید.
بینظیر بود، ولی متاسفانه نتوانست به سطحی که در مورد آن صحبت میکنم، برسد. خیلی خوب شروع کرد، ولی آن طور که باید، نشد. فکر میکنم دلیل آن هم به خودش برنمیگشت و محیط باعث آن بود. همه چیز برایش به شدت تغییر کرد.
به نظرتان این در مورد فوتبالیستهای برزیلی رخ نمیدهد؟ حرفم این است که آنها عموما دوران فوتبال کوتاهتری نسبت به فوتبالیستهای اروپایی دارند.
نمیدانم. راستش فکر نمیکنم بتوان گفت در مورد همه رخ میدهد. مثلا رونالدو یک دهه در بالاترین سطح بازی کرد و فقط مصدومیت بود که او را از پا انداخت. رونالدینیو هم چنین شرایطی داشت. اگر در خصوص خیلیها رخ میدهد، به نظرم به دلیل تغییر شرایط ناگهانی فرد است. هشت درصد جمعیت برزیل، فقیر هستند که فکر میکنم در ایران هم چنین آماری برقرار باشد.
وقتی سطح اقتصادی بازیکن به ناگهان تغییر میکند، باید فردی در کنارش برای مدیریت موضوع وجود داشته باشد و بعضی بازیکنان چنین فرصتی نصیبشان نمیشود. به این فکر کنید که پدر خانواده با ماهی 1000 دلار یک خانواده 6 نفری را مدیریت میکند و حالا یکی از آنها ماهی 100 هزار دلار درآمد دارد. حالا دیگر، او افتخار بزرگ خانواده است. چالش بسیار بزرگی است که ایجاد مشکل میکند.
وقتی به دوران مربیگری شما نگاه میکنیم، همه آن در برزیل گذشته است. کندن از وطن و آمدن به هزاران کیلومتر این طرفتر در ایران، برایتان ریسک نبود؟
نه. فکر میکنم برایم تجربه خوبی است. با خودم عهد کردم که خارج از برزیل کار کنم. شروع به یادگیری زبان انگلیسی و مطالعه در خصوص سایر لیگهای فوتبالی کردم. آدم خوش شانسی هستم، چون در برزیل اگر 3 یا 4 بازی نتیجه نگیرید، بیرونتان میکنند و من فقط 8 یا 9 ماه بیکار ماندم. به خاطر همین هم بود که هیچگاه به کار در خارج از کشور فکر نکردم، ولی بعد این طرح را برای خودم ریختم.
چند ایجنت را مسئول کردم که برایم در کشورهایی چون ژاپن، چین، کشورهای حوزه خلیج فارس، آمریکا و مکزیک، دنبال موقعیت کاری بگردند و پیشنهاد پرسپولیس مطرح شد.
قبل از آمدن به ایران، با مربیان و بازیکنان برزیلی همچون جان واریو، لوسیانو شیمبا، نیلسون، تاوارز و سایرین که قبلا یا الان در ایران فعالیت کردهاند، مشورت کردید؟
بله. بعد از اینکه پیشنهاد رسید، با خیلیها صحبت کردم که از آن جمله میتوانم از مارکوس که برای 10 سال در تیم ملی زیر 23 سالههای ایران فعالیت کرده، نام ببرم که او صحبتهای مثبتی در مورد کشور شما و لیگ ایران داشت. با کارمندان سفارت برزیل در ایران هم ارتباط گرفتم تا مورد شرایط زندگی در اینجا بپرسم. با بازیکنان برزیلی، نه، صحبت نکردم، ولی امروز با کسانی مثل شیمبا و جفرسون باهیا در ارتباط مستمر هستم.
تعداد قابل توجهی از خارجیانی که در ایران کار کردهاند، به دلیل مشکلات بسیار در پرداخت منظم دستمزد، با نارضایتی کشور را ترک کرده و کارشان به شکایت رسیده است. شما هم چنین چالشهایی طی مدت حضورتان در ایران داشتهاید؟
چنین چیزهایی برای من جدید نیست. برزیل هم مشکلاتی که در ایران میبینیم، وجود دارد و من 4-3 پرونده شکایتی آنجا داشتهام. در ایران هم به دلیل مشکلات موجود، پرداخت دلاری راحت نیست. با این حال، فکر میکنم در نهایت مشکلی نباشد و تا الان اوضاع خوب بوده است.
اگر یک بازیکن یا مربی بخواهد برای کار به ایران بیاید و از شما در این خصوص بپرسد، شما چه مشاورهای به او میدهید؟
بله حتما توصیه میکنم کار در ایران را تجربه کند.
شما بیش از 2 دهه در فوتبال برزیل بودهاید. سوالم این است که فضای هواداری ایران در مقایسه با برزیل چگونه است؟
فکر میکنم ایران و برزیل در این خصوص شبیه هم هستند. هر دو گروه عاشق فوتبال و تیمهایشان هستند. همه طرفداران، پر از اشتیاق و انرژی در ورزشگاه هستند. تفاوت آنجا است که در برزیل، اولتراها گاهی دست به خشونت میزنند. اینجا چنین چیزی ندیدم. طرفداران پرسپولیس شبیه هواداران فلامینگو و کورینتیانس به عنوان مهمترین باشگاههای برزیل هستند. آنها بینظیرند. عاشق جو بازیها هستم.
متاسفانه طی بیشتر فصل جاری، طرفداران را در ورزشگاهها نداشتهایم. به نظرم منصفانه نیست که وقتی به دیدار سپاهان در اصفهان میرویم، 70 هزار نفر در ورزشگاه هستند، ولی در تهران، آنها فقط اجازه به حضور 5 تا 8 هزار نفر میدهند. در این زمینه عدالت باید رعایت شود.
طی دهههای گذشته فوتبال در کوچه پس کوچههای ایران جریان داشت و همیشه میشد بچهها را در حال فوتبال خیابانی دید، ولی طی سالهای گذشته و با گسترش آپارتمان نشینی و نفوذ شبکههای اجتماعی در زندگی روزمره، چنین صحنههایی کمتر و کمتر شده است. آیا در برزیل هم که به فوتبال خیابانی و ساحلی مشهور بوده، چنین شرایطی دیده میشود؟
بله. فکر میکنم اوضاع در برزیل حتی بدتر از اینجا است. در دوران کودکی، عادت داشتیم روی شن و سنگ و سیمان بازی کنیم که کمک میکرد بازیکن به هر زمینی عادت کرده و مهارتهایش تقویت شود. بازیکن باید به شرایط مختلف عادت کند. همین باعث میشد بازیکنان برزیلی از سایرین متفاوت باشند که الان چنین شرایطی نداریم.
در این خصوص، خشونت هم تاثیرگذار بوده است و والدین برای حفاظت از کودکانشان، به آنها اجازه بازی در خیابان را نمیدهند و در نتیجه، تلفنهای هوشمند، ویدیوگیمها و تلویزیونها، جای حضور در خیابانها را گرفتهاند. من معلم آکادمی فوتبال در برزیل هستم و آنجا همه تلاشمان این است که فوتبال را به بازیکنان برگردانیم و آنها را مستقل کنیم. بازیکنان باید اعتماد به نفس بیشتری داشته باشند و ریسک بیشتری بکنند.
به نظرتان ممکن است؟
فکر میکنم، بله. خب، شاید امکان بازگردان بچهها به خیابان نباشد، ولی میتوان چنین شرایطی را داخل باشگاهها فراهم کرد. میتوان این همه قوانین و سختگیریها را کمتر کرده و به بازیکنان اجازه دهیم با قلبشان بازی کنند. اجازه بدهیم کودکان اشتباه کنند، دچار چالش شوند و خودشان این چالشها را حل کنند.
و فکر میکنید حذف فوتبال خیابانی طی سالهای گذشته، دلیلی بر کمتر شدن بازیکنان تکنیکی در فوتبال برزیل بوده است؟
بله، درست است که تفاوت پیدا کرده است. با این حال، فکر میکنم فوتبال به طور کلی در همه جای دنیا تغییر کرده است. الان دیگر بازیکنان، فضای سابق را مقابل خود نمیبینند که بخواهند چهار یا 5 نفر را دریبل کنند. فارغ از اینکه چه تیمها در فضاهای کوچک بازی میکنند.
فکر میکنم نسل بسیار خوبی از بازیکنان برزیلی در راه است. این تیم ملی برزیل که در قطر دیدیم، میانگین پایینی داشت که فکر میکنم 26 بود. بازیکنان بامهارت و باکیفیتی داریم. مربی نمیتواند همه چیز را برای بازیکنان کنترل کند، چون هر بازیکن در یک بازی بیش از 3 هزار تصمیم مختلف میگیرد و باید آزادی عمل بیشتری داشته باشد. باید این ورزش را به بازیکنان پس دهیم. بعضی قوانین اهمیت دارند، ولی چندان زیاد.
بیست سال پیش که وارد فوتبال شدم، کتابی فرضی در ذهنم با هزاران قانون داشتم که الان تا 25 کاهش پیدا کرده است. شغل من گذاشتن راه حل پیش پای بازیکن نیست و باید فرصتی ایجاد کنم که بازیکن راه حل را درک کند.
فردا شب منتظر قسمت دوم این مصاحبه با اوسمار ویرا باشید...