غلامرضا فتح آبادی که سابقه بازی برای پرسپولیس و استقلال را در کارنامه دارد، برای گفتگو درباره دربی صدم پایتخت میهمان استودیو طرفداری بود.
به گزارش طرفداری، گفتگو با ستاره اسبق سرخابی های پایتخت امروز و فردا در 4 قسمت تقدیم شما می شود و همینطور بخش هایی کوتاه از این گفتگو جداگانه تقدیم شما خواهد شد. صحبت های تکان دهنده فتح آبادی درباره وضعیت کنونی زندگی اش روز گذشته به محض پایان برنامه از رسانه طرفداری پخش شد.
حالا تماشاگر بخش اول این گفتگو هستید. بخشی که مهدی حدادپور از ضبط ترانه معروف پرسپولیس خسته با صدای زنده یاد فرزین می پرسد. حتما تماشاگر این گفتگو باشید:
دوستان سلام و عرض ادب دارم. امروز من مهدی حدادپور در خدمت شما هستم. به استودیوی طرفداری خوش آمدید. امروز یک میهمان ویژه داریم، آقای گل بازیهای آسیایی سئول در شهریور سال 1365. میهمان ما اولین فوتبالیست تاریخ دربی است که هم به استقلال گل زده هم به پرسپولیس. میهمان ما امروز آمده تا در آستانه دربی 100 بخش های ناگفته و ناشنیده از تاریخ فوتبال ایران، تاریخ دربی و دوران فوتبال خاص دهه شصت را مرور کنیم. بخش معرفی این میهمان ویژه را با هم مرور می کنیم. برمی گردیم و در خدمت شما هستیم.
فتح آبادی خونت آباد، هرگز نمی ری از یاد. آقا غلام سلام، خیلی خوش آمدید به رسانه طرفداری. در خدمت شما هستیم.
بنده هم سلام و عرض ادب دارم خدمت شما و همکاران محترم تان و همچنین بینندگان خوب رسانه طرفداری. در خدمت هستم.
آقا غلام این داستان پرسپولیس خسته هنوز از پا ننشسته یکی از بخش هایی که در تاریخ شفاهی فوتبال ما خیلی کم به آن پرداخته شده، بی تردید می توانیم بگوییم مهم ترین آهنگ ورزشی تاریخ فوتبال ایران و پر فروش ترینش است. در موردش بگویید.
مرا می برید به 40 سال پیش. این آهنگ را خدا بیامرز فرزین خواندند و یادم است بیشتر به خاطر علی پروین بود و ما دکلمه داشتیم که ما را به میدان ونک در خیابان ولیعصر بردند، دکلمه توسط همه بازیکنان، سرگذشت شان هم بود و این آهنگ را بیشتر آقای فرزین...
صوت بود یا تصویر هم بود.
فقط صوت بود روی نوارهای کاست. بابت دوستی قدیمی ای که فرزین با علی پروین داشت در مسافرت ها این کاست را هم همراهش می آورد و در مسافرت ها به هوادارانش عرضه می کرد و به فروش می رسید. آن موقع این آهنگ را خواند و هیچکدام از ما 4 5 نفر فکر نمی کردیم الان آن آهنگ انقدر برای ما تاثیر گذار باشد. من بودم، بهروز سلطانی، علی پروین، محمد پنجعلی.
یادتان است محمد پنجعلی چه چیزی گفته بود؟
پنجعلی علی یارت نور حق نگهدارت، فتح آبادی خونت آباد هرگز نمی ری از یاد.
این ترانه بعدا الهام بخش داریوش خواجه نوری شد با همان سر و شکلی که از شما صدا گرفته بودند و خودتان دکلمه می کردید بعدا آهنگ پرسپولیس را در دهه 90 خواندند ولی آن خاطره سازی و به یاد ماندنی را نداشت و ارزش شعر و ملودی ای که جهانبخش پازوکی انجام داد و بسیار جذاب بود، در نوع خودش ماندنی و ماندگار بود با آن امکاناتی که آن موقع وجود داشت.
تا جایی که یادم است در شعر چه قبل از ما، چه بعد از ما آن آهنگ، یک کار حرفه ای بود که توسط فرزین و همکارانشان انجام گرفت برای پرسپولیس. خود ماهایی که پرسپولیس بودیم با همین آهنگ زندگی کردیم و به نظر من این آهنگ هر خواننده ای دیگر، با توجه به اینکه به همه شان احترام دارم، هیچوقت جای این آهنگ را نخواهد گرفت، چون این آهنگ به صورت زنده از آدم هایی نام می برد که سالیان بعد تازه زندگی شان شروع می شود با این آهنگ و مشخص می شود چقدر به زندگی ما بها داده شده تا در آینده که 15، 20 سال بعدش گوش می دهی شما این آهنگ دیروز برای من غلام فتح آبادی خوانده شده.
همیشه زنده است چون ملودی قوی ای داشت با صدای فرزین، بد نیست یادی کنیم از مرحوم فرزین، محمد باقر تکمیلی نژاد که سال 1378 در حالی که تنها 47 سال داشت به خاطر سکته قلبی به رحمت خدا رفت. یادش گرامی باد، جایش در قلب اهالی موسیقی و فوتبال همیشه سبز هست به نظرم.
بله خدا بیامرزتش و خب من خیلی وقت بود، همان موقع ها می دیدیم ایشان را که اوایل فوتبال من بود و در سفر های پرسپولیس چون یکی از دوستان قدیمی علی پروین بود در سفرهایی که حتی با اتوبوس می رفتیم، پرواز و هواپیمایی نبود، نه اینکه نبود، بود ولی بچه های پرسپولیس به خاطر نداشتن وضعیت مالی خوب به عشق پرسپولیس، هرجا می رفتیم با اتوبوس می رفتیم و بازی می کردیم و برمی گشتیم. به خاطر پول این پیراهن را تن مان نکردیم و به خاطر پیراهن پرسپولیس و به عشق هواداران این کار را انجام دادیم.
دستمزدی بابت این ترانه داشتید یا خیر.
اگر اشتباه نکنم آن موقع بین 5 تا 10 هزار تومان خدا بیامرز آقای فرزین بعد از فروش کاست ها به ما هدیه داد به عنوان کسی که چون از ما اجازه گرفت برای وزارت ارشاد تا بگذارند آهنگ درست شود، به ما نفری 10 یا 5 تومان داد.
با این توضیح که خود فرزین آن موقع سن و سالی نداشت. 27 28 29 30 سالش بود به هرحال با معرفتی بوده و یک خاطره ای جواد الله وردی می گوید، در روزگاری که آقا جواد مشکلاتی در زندگی داشت وقتی ازدواج می کند، فرزین می گوید تنها چیزی که دارم، خودم بیایم برایت بخوانم و می آید و آهنگ یک معشوقه می خواستم. آهنگ زیبایی که آن هم از ساخته های جهانبخش پازوکی عزیز است و دل جواد الله وردی را شاد می کند. آقا غلام عزیز، داستانی مانده در مورد آن آهنگ ماندگار، مردم در استادیوم می خواندند نمی خواندند، آهنگ ممنوعه بود یا آزاد بود.
ما چون به عنوان بازیکن پرسپولیس بودیم آن وقت قدر این آهنگ را نمی دانستیم و دنبال این بودیم برای پرسپولیس بازی کنیم و هواداران را خوشحال کنیم چون آنها سرمایه های اصلی پرسپولیس و ایران بودند. درست در زمان جنگ این اتفاق افتاد. وقتی این اتفاق افتاد دنبال این بودیم که فوتبال پخش شود، جهت اطلاع حضرتعالی بگویم، اولین فوتبالی که در جمهوری اسلامی در تلویزیون پخش شد در زمین های خاکی 21 متری جی با زمین شهید نوروزی که آن وقت مربی تیم شهید نوروزی، حاج حبیب کاشانی بود که تیمی داشتیم به نام امید جی، حمید درخشان، خدا بیامرز شفایی، اصغر حاجیلو، هوشنگ قیدر، در تیم ما بودند و دو نفرشان یار کمکی آمدند و آن طرف حسین فرکی، زندی بود و دو سه تای دیگر از بچه ها.
کدام زندی.
اصغر زندی.
بله. اینها بودند و یکی دیگر اسم نمی شود آورد، حالا بگویم، حبیب خبیری بود که در آن تیم بودند و فینال را بردیم که پدر وحید طالب لو که حسین طالب لو بود دروازه بان تیم ما بود. ما 2-1 بردیم در حضور 5 هزار نفر.
حسین آقا پرسپولیسی بود، چطور وحید رفت استقلال.
آن هم جریانی دارد، وحید وقتی بزرگ شد.
جزو تیم های پایه شما بود. نوجوانان پرسپولیس بود.
بله. بعد نمی توانستم برایش کاری انجام دهم به حسین گفتم که ایشان اگر امکان دارد برود نیروی هوایی، آنجا هم بازی کند هم خدمت سربازی اش را انجام دهد و وقتی رفت این کار را انجام داد، مقداری هم حسین از من ناراحت شد که چرا او را برنمی دارم ولی راه راست را من نشان دادم. وقتی رفت آنجا اولین شخصی که دست گذاشت رویش خود امیر قلعه نویی بود که جا دارد از برنامه شما به ایشان تبریک بگویم و امیدوارم در کار جدیدشان باعث افتخار بوده، هستند و امیدوارم تیم ملی ما بعد از چند دهه قهرمان آسیا شود.
همچنین ببینید:
بغض ستاره استقلال و پرسپولیس در طرفداری ترکید؛ دو هفته دیگر باید بروم زندان!