بعد از بیانهی رسمی اخراج ناگلزمن از سوی بایرن هنوز که هنوزه اخراج وی مورد بحث است دلیل اخراج وی چیست؟ ناگلزمن در این فصل موفق شد به مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا برسد اما پس از شکست مقابل بایرن لورکوزن، بایرن به رده دوم بوندسلیگا سقوط کرد. با این حال، یک امتیاز کمتر از دورتموند دلیل واقعی اخراج سرمربی بود؟ یا توخل را منصوب کردند که مثل چند سال پیش منچسترسیتی را در لیگ قهرمانان اروپا شکست دهد؟ (که تا الان تو بازی رفت سه تا خورده است) هیچکس نمیداند. به هر حال در این مقاله تاکتیک های اخیر ناگلزمن در بایرن را مورد بررسی قرار می گیرد و شاید به ما در درک مشکلات موجود در زمین کمک کند که می تواند یکی از دلایل جدایی او باشد. امیدوارم از آن لذت ببرید.
سیستم تیم
مانند سایر مربیان مدرن، ناگلزمن ترجیح داد با ترکیب
۳-۱-۲-۴ بچییند. در این ترکیب دروازهبان هم جز بازیساز تیم حساب میشود و هر دو بال بک مانند وینگر ها بالا میمانند تا به خط دفاعی حریف فشار بیاوردند.

به عنوان یکی از ویژگی های مدافع سه کلید موقعیت، مدافع میانی دایوت اوپامکانو است. وقتی دروازه بان توپ را در اختیار دارد مدافعان میانی در کنار او قرار می گیرند. اما در مورد سه مدافع میانی، اگر مدافع میانی خود را در سمت چپ دروازه بان قرار دهد، شکل نامتقارن خواهد بود و سمت چپ که در آن مدافع میانی قرار دارد بیش از حد باز می شود. در مورد بایرن از آنجایی که یان سومر به سختی توپ را با پای چپ خود کنترل می کند، اوپامکانو اغلب در سمت راست او قرار می گرفت و توپ به سمت راست پخش می شد. علاوه بر این، حس حرکت او به مکان مناسب برای دریافت توپ دقیق است. پس از بازی در سمت راست مدافع میانی و به محض اینکه متوجه شد که جاشوا کیمیچ برای دریافت توپ بسیار دور است، اغلب برای انتخاب گزینه ای برای بازی کردن به میدان می رفت. این حرکت حتی زمانی که در خط هافبک توپ را در اختیار داشتند دیده می شد و او به کیمیچ کمک زیادی کرد.

هدف از ساخت تیمهای پرس بالا، یافتن هافبکهای هجومی یا انداختن مهاجمان در بین خطوط بود. به لطف موقعیتهای خوب و بالای مدافعان کناری، مدافعان حریف به هم چسبیده بودند و نمیتوانستند برای پرس گام بردارند. بنابراین، یکی از الگوهایی که بسیار دیده شد، بازی کردن به سمت یکی از هافبک های هجومی بود که در مناطق وسیعی رانش می کرد. این منطقه قابل پوشاندن نیست زیرا مدافع کناری پین شده است و بازیکن در حال پرس زدن به مدافع میانی بایرن است. علاوه بر این، اگر یکی از هافبک ها حرکت هافبک تهاجمی را دنبال می کرد که به سمت محوطه حرکت می کند، فضایی در وسط زمین وجود خواهد داشت و یکی از مهاجمان، توماس مولر، در بسیاری از موارد، یا هافبک تهاجمی مقابل می توانست از آن استفاده کند (در تصویر معلوم است). پس از آن مدافعان کناری یا یکی از مهاجمان میتوانستند پشت سر بگذارند و ضد حملات سریعی ایجاد کنند.

در خط میانی، حرکات اساسی برای شکستن خط هافبک حریف تغییری نمیکند. با این حال، در برابر پرسینگ فشرده تر، بازی در اطراف وینبکها و بازی از اوپامکانو بیشتر انجام می شد.

البته هافبک تهاجمی برای دریافت توپ به مناطق وسیعی حرکت میکند یا مهاجمان برای دریافت توپ در خط هافبک مانند هنگام بازی از دروازه بان زمین را رها می کردند. در مجموع، مرحله پیشرفت توپ به لطف برخی از حرکات اتوماتیک و ویژگی های فردی عالی بود و می توان گفت که ناگلزمن در اینجا واقعاً کار خوبی انجام داده است.
طرح های حمله
در مقابل بلوک های دفاعی کم در نیمه حریف، بایرن ناگلزمن حرکات خودکاری را نشان میداد. زمانی که تیم های حریف فاصله وسط را به خوبی پر میکردند، پاس به مدافع کناری راهی برای شکستن خط هافبک حریف بود و این محرک انجام حرکات بود. برای ایجاد گزینه ای برای بازی از طریق خط دفاعی حریف، هافبک تهاجمی توپی وارد کانال میکند. سپس این حرکت می تواند یک شکاف ایجاد کند تا با پخش یک پاس تقسیم در بین خطوط ایجاد می شود. یکی از مهاجمان که عمدتاً دوباره مولر بود، یک گزینه در بین خطوط ایجاد میکرد و آنها سعی میکردند از فضای وسط در زمانی که قادر به بازی در پشت نبود استفاده کنند.

این نوع ترکیب، هافبک تهاجمی و مهاجم عنصر کلیدی برای بایرن بود. آنها در به اشتراک گذاشتن فضا عالی بودند. اگر یکی از آنها از پشت می دوید فضایی بین خطوط ایجاد می شد و توسط دیگری استفاده می شد. یا اگر یکی از آنها برای دریافت توپ خارج از بلوک دفاعی حریف به بیرون حرکت می کرد، دیگری در وسط یک گزینه ایجاد می کرد. این تعامل بین آنها یکی از ویژگی های بازی موضعی بود.
علاوه بر این، راه دیگری برای استفاده از فضای بین خطوط توسط هافبک تهاجمی بود. به خصوص جمال موسیالا یا لروی سانه پس از دریافت توپ توسط هافبک کناری و هافبک دفاعی که با حمل توپ عالی و دریبلینگ عالی هستند. این نوع روش بهترین سناریو شکستن خط دفاعی حریف بود، اما اگر خط دفاعی باریک بود، پاس عبوری به وینبک گزینهای برای نفوذ به باکس حمله بود.

به لطف کیفیت فردی آنها، توانایی بایرن برای شکستن خطوط حریف در وسط یکی از بهترین ها در اروپا بود. با این حال، اگر بازیکنان حریف تلاش می کردند تا انقدر محکم از فضای وسط دفاع کنند، استفاده از محوطه فشرده در وسط برای بایرن دشوار بود. در این صورت افزایش احتمال گلزنی از روی سانتر مهم است. یکی از الگوهای مکرر که تیم ناگلزمن ترجیح میداد، سانتر زدن از یک بال بک به دیگری در سمت مقابل بود. گلی که کینگزلی کومان به تیم سابقش پاری سن ژرمن در بازی رفت مرحله یک هشتم نهایی این فصل لیگ قهرمانان اروپا، دقیقا همین الگو بود. از منظر دفاع جمع بودن حواس به مهاجم حریف که از سمت کور به محوطه جریمه می رسد دشوار است. علاوه بر این، وینبک در مقابل بسیاری از موارد به لطف مهاجمان زیادی در محوطه جریمه حذف می شود. این توسط یکی از تاکتیک های کلیدی ناگلزمن پشتیبانی می شد. از آنجایی که سه مدافع از خط نیمه فراتر میرفتند، هافبک های بایرن نیز می توانستند در جلو حرکت کنند. آخرین گلی که کیمیچ به لورکوزن زد، نمونه بسیار خوبی بود. زمانی که توپ رد شد، پنج بازیکن در محوطه بودند و کیمیچ هافبک دفاعی در محوطه جریمه گلزنی کرد.

این خط بالا یکی از نقاط قوت و در عین حال ضعف بود. با فشرده نگه داشتن کل شکل، امکان بازپس گیری توپ هنگام از دست دادن آن وجود داشت. همه بازیکنان به سرعت واکنش نشان میدادند و همیشه سعی می کردند روی توپ یا بازیکنان حریف فشار وارد کنند.

با این حال این یکی از نقاط ضعف بایرن بود. به عنوان پذیرش یک بر یک در پشت هنگام انتقال توپ، خطر استفاده از فضای بزرگ پشت در صورت از دست دادن یکی از آنها در دوئل انفرادی وجود داشت زیرا هیچ کس برای پوشش آن آماده نبود. در واقع اوپامکانو مقابل بوروسیا مونشن گلادباخ با استفاده از فضای پشت سرش اخراج شد اما باید توسط دیلی بلیند مدافع میانی چپ پوشانده می شد. معمولاً این دوئل ها را مدافعان بایرن به دلیل برتری کیفیت فردی می بردند، اما این می تواند یکی از نقاط ضعف آنها باشد.
خارج از مالکیت
کلید پرس بالا در تیم ناگلزمن مربوط به دو وینگ بکها بود. شکل تیم بایرن ناگلزمن به صورت ۳-۱-۲-۴ یا ۳-۲-۳-۲ بود زیرا هر دو وینگ بکها به جای دفاع کناری به عنوان هافبک های پهن بازی می کردند و لئون گورتزکا گاهی اوقات خود را در کنار کیمیچ قرار می داد. هدف از پرس به عنوان یک تیم بسیار ساده بود. حرکات پرسینگ آنها اغلب یک حرکت کمانی برای وادار کردن بازیکن حریف به بازی گسترده بود. علاوه بر این وینبکها مانند وینبکهای طبیعی به صورت عمودی پرس نمیکردند، اما مدافع کناری حریف را نیز از داخل به بیرون فشار میدادند. این یکی از ویژگی های منحصر به فرد وینبک های ناگلزمن بود. سپس مدافع میانی با توپ مانند یک مدافع کناری بازی میکردند که فضای پشت وینبک را میپوشاند. برای حمایت از این ساختار تهاجمی، هافبک های دفاعی کیمیچ و گورتزکا باید سخت کار می کردند. کار آنها نه تنها علامت گذاری هافبک های حریف بود، بلکه در صورت لزوم فضای پشت وینبک ها یا مدافعان کناری را نیز پوشش می دادند.

با این حال مهم نیست که هافبک های دفاعی چقدر سخت کار می کردند، اما این تاکتیک پرس بسیار خطرناک بود. زیرا، شکاف بین هر مدافع گاهی آنقدر زیاد بود که تیم حریف می توانست از آنها استفاده کند. علاوه بر این، به دلیل نیاز به سخت کوشی، فضای اطراف هافبک های دفاعی اغلب کشیده می شد. به طور کلی پرسینگ بیش از حد تهاجمی بود و بر ویژگی های فردی تکیه داشت. این نکته می تواند بزرگترین نقطه ضعف تاکتیک های ناگلزمن باشد.
نتیجه
به طور خلاصه، تاکتیکهای او در اختیار به لطف برخی الگوهای خودکار و ویژگیهای فردی مانند حملهای موسیالا برای نفوذ به فضای بین خطوط به خوبی عمل کرد. همچنین، خط بسیار بالا باعث شد تا در انتقال دفاعی واکنش نشان داده شود تا سریعتر توپ را به عقب برگرداند. با این حال، این یکی از ویژگی های شکننده او بود. این امکان وجود داشت که تیم حریف از فضای پشت سر استفاده کند و مدافعان نتوانند یکدیگر را بپوشانند. این وابستگی به خصوصیات فردی نقطه ضعف او بود. اما با این حال هر چه به عمق ترکیب و چینش ناگلزمن نگاه میکنیم میبینم او بسیار خوب بوده ولی مدیران بایرن به دلیل اعتماد نکردن به مربی جوان خود باعث شدند تا تیم سه گانهی رویایی خود را از دست بدهد. حالا باید صبر کنیم و منتظر باشیم تا ببینیم کی نوبت اخراج توخل میشود!
_________________________________________________________
عکس های این مطلب از سایت Football Bunseki گرفته شده است.
(امیدوارم لذت برده باشید)