تصویر مربوط به آمار بازی رفت رئال مادرید مقابل منچسترسیتی در فصل گذشته لیگ قهرمانان اروپا و بازی رفت بایرن مونیخ مقابل منچسترسیتی در فصل جاری لیگ قهرمانان اروپاست.
در مقایسه این دو بازی، خیلی از آمار ها برای بایرن و رئال در مقابل سیتی مشابه یا نزدیک هست، به جز نتیجه! برای اینکه در چنین بازی های پرفشاری تیم از رقابت پا پس نکشه و میدان رو به حریف واگذار نکنه باید از بازیکن هایی با شخصیت بالا در ترکیب خودش برخوردار باشه که در لحظات کلیدی تفاوت ها رو رقم بزنن یا با شم گلزنیشون تیم رو در رقابت نگه دارن. متاسفانه بایرن در بخش تهاجمی در این بازی فاقد چنین بازیکن هایی بود. برای یه مهاجم همه چیز در سرعت، تکنیک، فیزیک مناسب و تواناییهای بدنی خلاصه نمیشه بلکه مهاجم قبل از هرچیزی باید فرصت طلب و گلزن باشه و با استفاده کردن از تک موقعیت ها تیمش رو در مسابقاتی که سخت و نزدیک پیگیری میشن در جریان بازی نگه داره. خراب کردن موقعیت در چنین بازیهایی به معنی خوردن گل های بعدی و کنار کشیدن از رقابت هست.
خط حمله بایرن رو در این بازی گنابری، موسیالا، سانه و کومان تشکیل میدادن. باید اعتراف کنیم به جز کومان هیچکدوم از اون سه تای دیگه از شخصیت کافی برای حضور در چنین بازی بزرگی برخوردار نبودن. کسی منکر توانایی های سانه در دریبل کردن و داشتن سرعت بالا و حتی تکنیک نمیشه اما با وجود همه این خصوصیات مثبت، بازیش دارای خصوصیات منفی هم هست که شاید مهم ترینش از دست دادن موقعیتهای تک به تک باشه.
این ضعف سانه بارها به قیمت حذف تیمهاش از تورنومنتی که در اون حضور داشته تموم شده، از موقعیت لحظه آخری بایرن مقابل پاریسن ژرمن (بازی برگشت فصل 21-2020 لیگ قهرمانان) بگیرید تا موقعیتی که توی جام جهانی دقیقه 90 بازی مقابل اسپانیا از دست داد. موقعیت سوزی های سانه در بازی های مهم به همونجا ختم نشد و در بازی با سیتی هم در حالیکه بازی 1-0 به نفع سیتی دنبال میشد و بایرن فقط به 1 گل برای به تساوی کشوندن کار نیاز داشت، در اوایل نیمه دوم باز هم یک موقعیت عالی تک به تک رو از دست داد و باعث شد یکی از لحظات سرنوشت ساز بازی به نفع سیتی رقم بخوره (اینجا مقایسه کنید با مهاجم های رئال مادرید که فصل گذشته جلوی همین سیتی چطور تک موقعیت ها رو تبدیل به گل میکردن و باعث میشدن تیمشون تسلیم بازی خوب حریف نشه). حضور گنابری در ترکیب بعنوان مهاجم نوک نکته منفی دیگه بازی بود، اونم درحالیکه بازیکن بزرگی مثل مانه (که قبلا تو لیورپول بازیهای ماندگاری رو جلوی همین سیتی تجربه کرده) روی نیمکت قرار داشت؛ گنابری هیچوقت بازیکنی که تفاوت ها رو رقم بزنه نبوده و در تمام دوران فوتبالش فقط یه نیم فصل خوب زیر نظر فلیک داشته. مابقیش دائما در حال نوسان بوده و بازیش بگیر نگیر داشته.
متاسفانه به گنابری بیشتر از اون چیزی که حقش باشه در بایرن و تیم ملی آلمان فرصت بازی داده شد اما هیچوقت نتونست خودش رو بعنوان بازیکنی که تیم بتونه بهش تکیه کنه و هوادارها از بابت اون پست خاطرشون جمع باشه معرفی کنه. گنابری اخیرا هم درخششی نداشته بطوریکه در سال 2023 تا این لحظه کلا تونسته 2 گل و 1 پاس گل ثبت کنه، با این وجود در بازی به این مهمی فیکس گذاشته شد و نتیجه این شد در طول 90 دقیقه بازی، ما بازیکنی به اسم گنابری تو زمین ندیدیم.
درخصوص موسیالا باید نکاتی رو در نظر بگیریم. او بخاطر سبک بازی نسبتا متفاوتش با بقیه بازیکن های آلمانی توسط مربی هایی مثل فلیک و ناگلزمن بهش زیاد بها داده شد و اسمش بعنوان یه استعداد نو ظهور سر زبون ها افتاد. اون اوایل تنها خصوصیت مثبتش زدن دریبل های ریز و نگه داشتن توپ تو فضاهای کم بود و در خیلی زمینه ها بازیکن ضعیفی به حساب میومد از جمله قدرت بدنی، سرعت، دقت پاس و گلزنی. به تدریج انقدر فیکس بهش بازی داده شد که عملکردش تو زمینه های جسمی تا حدی بهبود پیدا کرد، قدرت دوندگیش بیشتر شد و همچنین تعادل بدنش موقع در اختیار داشتن توپ پیشرفت قابل توجهی داشت، اما هنوز خیلی جای کار داره و مونده تا به بازیکن کاملی تبدیل بشه. با اینکه پیشرفت هایی تو زمینه گلزنی داشته اما هنوزم تو این مورد دچار ضعف هست و قدرت تمام کنندگیش به حد یه بازیکن کلاس جهانی در اون پست نرسیده؛ نمونه بارزش خراب کردن موقعیت های مسلم گلزنی جلوی ژاپن تو جام جهانی بود که به جای دروازه هوا رو نشونه میگرفت، یا همین بازی با سیتی که یا توپ رو شوت میکرد تو اوت یا میزد تو پای بازیکن حریف. گذشته از گلزنی، موسیالا هنوز به خوبی نمیتونه نبردهای یک در مقابل یک رو برنده بشه و تو رقابت های سنگین مثل بازی با تیم پرمهره سیتی از بازیکن های حریف کم میاره. متاسفانه مربی ها بخاطر تجربه ای که طی یکی دو سال اخیر موسیالا به عنوان بازیکن اصلی بدست اورده در تمام بازیهای مهم ازش بعنوان بازیکن اصلی استفاده میکنن غافل از اینکه واقعا سطح بازیش هنوز به حد فیکس بودن جلوی یکی از تیم های برتر جهان نرسیده. اما مربی تو این بازی اون رو به توماس مولر ترجیح داد، باید توجه کرد مولر صرفا یه بازیکن تهاجمی نیست و نقش زیادی تو پرس کردن و تخریب بازی حریف داره، حضور مولر میتونست حتی عملکرد هافبک های حریف رو هم مختل کنه. اما ما باید موسیالا و اون معدود موقعیت ها که به دست میومد و به در و دیوار شوت میکرد رو میدیدیم.
در آخر به کینگزلی کومان اشاره کنیم. کومان پیشتر بارها ثابت کرده که مرد بازی های بزرگ هست، شاید بعضی ها بعد از بازی مقابل سیتی بهش این انتقاد رو وارد کرده باشن که نتونست خط دفاعی حریف رو به هم بریزه و مثل همیشه تعیین کننده ظاهر بشه، اما باید دقت کرد که با این تعویض مربی های پی در پی، برنامه های هجومی بایرن هم از سبکی که فن خال تو باشگاه پایه گذاشت -که بر پایه همکاری دفاع کناری ها با وینگر ها و نفوذ از کناره ها بود- خیلی فاصله گرفته. اصولا وینگرهایی مثل ریبری که بعدتر کومان دنبالهرو سبکش شد به نفوذ از کناره ها تمایل داشتن و این کار رو با همکاری دفاع کناریهایی مثل لام و آلابا انجام میدادن. اما مربی بایرن تو بازی مقابل سیتی از پاوارد پشت سر کومان استفاده کرده بود که علاقه زیادی به نفوذ کردن نداره و خصوصیات کاملا متفاوتی با بازیکنی مثل لام داره. تو برنامه های تهاجمی مربی هم همچین چیزی دیده نمیشد و حرکات ترکیبی بین وینگر و دفاع کناری -و در آخر نفوذ وینگر- جز در یکی دو صحنه، اصلا انجام نشد. حتی دیویس که یک بازیکنِ رو به جلو هست رو به ندرت میدیدیم که نفوذ کنه. دیگه اثری از سبکی که سالها بایرن بهش پایبند بود (و به اصطلاح از کناره های حریف اتوبان میساختن) تو این بایرن دیده نمیشه و تو بازی با سیتی ما کومان رو داشتیم که به تنهایی باید مقابل دو یا سه مدافع سیتی معجزه میکرد.
متن بالا فقط درمورد ناکارآمدی بخش تهاجمی بایرن نوشته شد و در اون به خطوط عقب زمین و اشتباهات فردی کشنده ای که بازیکن ها مرتکب شدن پرداخته نشده. هدف متن اشاره به نبود مهاجم های تعیین کننده که شخصیت بالایی برای حضور در مسابقات بزرگ داشتن، در ترکیب بایرن پس از نزدیک به دو دههست. بایرن همیشه موفقیت های خودش رو در حضور بازیکن های بزرگی که در خط حمله داشته به دست آورده، در همین دهه اخیر بازیکن هایی مثل مولر، لواندوفسکی، روبن و ریبری پایه گذار خیلی از جامها بودن. در ترکیب فعلی بایرن همونطور که گفته شد بازیکنایی مثل توماس مولر، کینگزلی کومان و مانه از این شخصیت برخوردارن اما مهم هست که برنامه های هجومی مربی جدید هم منطبق بر سبک بازی اونها باشه، که از قرار معلوم این همخوانی وجود نداره و امثال گنابری و موسیالا در یکی از بزرگترین بازی های فصل به اونها ترجیح داده شد.