مطلب ارسالی کاربران
دلیل اینکه چرا به اینجا رسیدیم؟
چند وقت پیش یکی از معلمام یه حرفی سر کلاس زد که یه کم باعث شد به رفتارام فکر کنم...گفتش یه آدم درست هر حرفی رو نمی زنه هر کاری رو نمی کنه حتی به شوخی.به خودم فکر کردم..شاید گاهی وقتا یه حرفایی زده بودم به نزدیکان از روی شوخی یا عادت که بی ادبی بوده اما اون لحظه به اینکه دارم به شخصیت خودم لطمه می زنم فکر نکرده بودم.زیاد این قضیه دیده میشه مخصوصا بین اکیپ های دوستی.همه هر چی بتونن از خودشون میگن براشون مهم نیست جلوی بهترین دوستشون هستن چون به هم نزدیکن فکر می کنن گفتن هر کلمه ای اشکال نداره.ولی یه کم که فکر کنیم می بینیم یجورایی این قضیه ایراد داره.ما مردم با اصالتی هستیم تمدن ما اونقدر قدیمی و قدمت دار هست که شکی توش نیست اما دلیل اینکه اون ادب و فرهنگ و ادبیات سخنی که ما داشتیم الان چرا به این نقطه رسیده که هر کلمه ای بدون اندکی شرم از دهن بعضیا خارج میشه و همیشه بهانه شوخی بودن و بذار بخندیم و خودمانی باش وسطش میاد بدون اینکه واقعا زشتی این قبیل حرف ها دیده بشه...و مشکل این قضیه دقیقا همینه..وقتی چیزی زیادی تکرار میشه کم کم اون شکل قبیح بودن و زشتیش انگار کمرنگ میشه نه از بطن بلکه از دید و نظر بقیه..و شاید باب شدن خیلی رفتار های نادرست دیگه به دلیل همین از بین رفتن شرم و ریختن زشتی یه سری چیزاست...چرا دیگه خیلی ها نمی تونن توی مکالمات شون از کلمه هایی نامرتبط به مسائل جنسی استفاده کنن؟انگار باید حتما یک کلمه از این مسائل بیان بشه وگرنه اون گپ بی نمک میشه!چرا تا یکی حالش گرفتست بهش با فحش و شوخی می خوایم دلداری بدیم؟!مگه اثر فحش بیشتر از یک حرف آرامش دهندست ؟!مگه فحش بهتر از یک لبخند می تونه حال کسی رو خوب کنه؟چرا همین سایت پر از کلمات و عبارات متاسفانه زشت شده و همه هم توی این چرخه رد و بدل کردن این کلمات شرکت دارن و نمی تونن به بحث های این مدلی پایان بدن؟شاید چون ما لذت هم صحبتی صحیح رو فراموش کردیم و یادمون نمیاد آخرین باری که بین حرف هامون اون حس قداست سخن رو رعایت می کردیم کی بوده...