بر اساس پژوهش جدید روی اسکن مغز، زبان مادری افراد میتواند چگونگی اتصال بین قطبهای مختلف پردازش اطلاعاتی را شکل دهد. تفاوتهای آشکاری که در ساختارهای شبکهی زبانی مغز دیده شدند رابطهی مستقیمی با ویژگیهای زبانهای مادری شرکتکنندگان پژوهش داشتند. در این پژوهش زبانهای آلمانی و عربی بررسی شدند.
آلفرد آنواندنر، پژوهشگر علوم مغز و شناختی انسان از مؤسسهی ماکس پلانک آلمان و سرپرست پژوهش در گفتگو با لایوساینس به این مسئله اشاره کرد که تفاوتها به دلیل زمینههای متفاوت نژادی نیست بلکه دلیل اصلی آنها، زبانی است که به آن سخن میگوییم. این پژوهش در ماه فوریه در مجلهی NeuroImage منتشر شد.
در مجموع ۹۴ نفر در پژوهش شرکت کردند. نیمی از آنها فقط به زبان آلمانی و نیمی دیگر فقط به زبان عربی سخن میگفتند که بهتازگی در آلمان ساکن شده بودند. گرچه دو گروه به زبانهای مختلفی سخن میگفتند و در فرهنگهای مختلفی رشد کرده بودند، شرکتکنندگان از نظر معیارهای دیگر تأثیرگذار بر سیمکشی مغز مثل سن و سطح تحصیلات، تطبیق نزدیکی با یکدیگر داشتند.
اسکنهای مغزی با استفاده از «تصویربرداری دیفیوژن» به دست آمدند که حرکت جهتدار مولکولهای آب را برای شناسایی ساختارهایی مثل آکسونها که آب میتواند به راحتی در کنار آنها حرکت کند، ردیابی میکنند. بر اساس اسکنها، آلمانیزبانها نسبت به عربزبانها، قابلیت اتصال بیشتری را در بخشهایی از نیمکرهی چپ مغز نشان دادند که در پردازش زبان نقش دارند.
آنواندر اشاره کرد که قواعد نحوی زبان آلمانی پیچیدهتر است؛ به این صورت که درک زبانی از ترتیب کلمات و شکلهای دستور زبانی آنها حاصل میشود. بنابراین، کلماتی که از نظر معنایی به یکدیگر وابستهاند احتمالا در دو انتهای یک جمله قرار میگیرند. مناطق پردازش نحوی اغلب در بخشهای پیشین نیمکرهی چپ قرار دارند بنابراین قابلیت اتصال بالاتر در نیمکرهی چپ مغز قابل درک است.
در مقابل، آنواندر زبان عربی را از نظر معنایی پیچیده میداند؛ زیرا با اینکه ترتیب کلمات جمله ثابت است، رمزگشایی معنای کلمات دشوار است. به همین دلیل پژوهشگرها افزایش قابلیت اتصال بین نیمکرهی چپ و راست مغز را برای عربزبانها مشاهده کردند.
ممکن است شبکهی زبانی که بر اساس زبان اول شخص شکل گرفته است بر دیگر تواناییهای شناختی غیرزبانی او هم تأثیر بگذارد. برای مثال حافظهی شخص آلمانی زبان ممکن است تحت تأثیر شنیدن کل جمله پیش از تجزیهی معنای آن قرار بگیرد.