طی چهار بازی آخرش در سری آ گلی نزده بود.
طی چهار بازی آخرش در سری آ گلی نزده بود. آن شب گرسنه بود و حریص. میتوانستیم اشتهای فراوانش را در دویدنش، در عقب و جلو رفتنها و در تعقیب کردن توپها ببینیم. چنان که در دقیقه 23 حریصانه حرکت یورنته طی گشودن دروازه پارما را دنبال کرد. سپس آن پاس بینقص را به لیختشتاینر داد تا زمینهساز به ثمر رسیدن گل دوم شود و کمی بعد یورنته گل سوم را زد تا نیمه اول تمام شود تا او دست خالی میدان را ترک کند... ولی آن لحظه کمی پس از آغاز نیمه دوم فرا رسید. دقیقه 50. پادوین در جناح چپ توپ را به او داد. او توپ را در انقیاد گرفت و راه افتاد. مثل آغاز یک ادیسه. مثل آغاز یک سفر... جلو رفت و جلو. جلوتر. مردان پارما را یک به یک از سر راهش برداشت. اندره کاستا تلاش کرد با فشار دست بر گردنش او را از حرکت باز دارد ولی ناکام ماند. الساندرو لوکارلی مغلوب سرعتش شد. فلیپه با ضربه ظریف او به توپ عقب ماند. جلو رفت و جلو. جلوتر... و با ضربهای از سر کمال و آگاهی و نه قدرت میرانته را مغلوب کرد...
همه بلند شدند. همه. حتی آن گروه از پارماییهای آبیپوش روی سکوها. توز احتمالا تماشاییترین گل این فصل سری آ را زده بود. ترکیب گل - آغاز آن از زمین خودی نزدیک خط میانی تا ورود توپ درون دروازه میرانته - گل دیگو مارادونا به انگلیس در جام جهانی 1986 را تداعی میکرد. چنان که کمی بعد تیترها پر شدند از ترکیب نام آنها: Tevezdona, Maratevez. او هشت دقیقه بعد دومین گل خودش و پنجمین گل یووه را زد. یووه با زدن هفت گل پیروز شد ولی توز با نمایش خود بازی بیانکونری را در سایهاش قرار داده بود. 47 درصد حملات از جناح چپ رقم خورده بود که برتافته از بازی آزاد او بود. از عقب و جلو رفتنهایش. از تلاش بیحصرش برای پرسینگ پارماییها و هجوم به سوی دروازه. پس از پایان این دیدار گفت: "... هرگز در زندگی حرفهایام در دیداری با 7 گل برنده نشده بودم، وقتی جوان بودم در یک دیدار دوستانه با زدن 42 گل برنده شدیم و من 11 گل به ثمر رسانده بودم، ولی این پیروزی طعم دیگری دارد".
نمایش توز یادآور نمایشهای تاریخی بزرگان بانوی پیر بود. یادآور بهترین ستارههای یوونتوس. یادآور بهترین روزهای الساندرو دل پیرو که تصادفا همین هفته تولد چهل سالگیاش را جشن گرفتند. چنان که طی دیدار با پارما گروهی از طرفداران روی سکوها شعار " Un capitano, c’è solo un capitano " را بالا بردند و نام دل پیرو را تکرار کردند و تکرار. توز شماره 10 جادویی را بر تن داشت. پیراهن الساندرو کبیر را. اما هرگز از آن دسته بازیکنانی نبوده که سنگینی نام و تاریخ او را به بند کشند. چنان که وقتی در آن مصاحبه رسانه ای شماره 10 یووه را به او دادند و سپس پرسیدند این پیراهن را دل پیرو می پوشیده گفته بود پیشترها شماره 10 مارادونا در بوکا جونیورز را بر تن کرده ولی بازی خودش را ارائه داده.
تفاوت های توز و دل پیرو پرشمار هستند. از بازی هنرمندانه و ظریف الساندرو گرفته تا بازی درگیرانه و مبتنی بر سختکوشی توز و همین طور فاصله عمیق زمینه های خانوادگی و اجتماعی آنها در آرژانتین و ایتالیا. یا این که دل پیرو همیشه به یک باشگاه در دوران اصلی فوتبالش یعنی یوونتوس وفادار ماند و با یووه تعریف میشود و توز در آمریکای جنوبی - جایی که او را "آپاچی" میخواندند - هم برای بوکا جونیورز بازی کرد و هم کورینتیانس. سپس به اروپا آمد و پیراهن وستهام، منچستر یونایتد، منچستر سیتی را بر تن کرد و میتوان او را با هر یک از این سه باشگاه تعریف کرد. او بود که وستهام را یک تنه از سقوط نجات داد تا در صف افسانههای اپتن پارک جایگاه ویژهای پیدا کند. ترکیب او و وین رونی و کریستیانو رونالدو در یونایتد مثلث فوق العادهای برپا ساخت. او بود که در فینال لیگ قهرمانان در مسکو بارانی برابر چلسی یکی از آن پنالتیهای کلیدی را زد و قهرمان اروپا شد. او بود که برغم همه درگیریهایش با مانچینی با سیتی دوباره عنوان قهرمانی لیگ برتر را به چنگ آورد.
او در عصر آنتونیو کونته به تورین آمد و قهرمان سری آ شد و حالا یکی از مردان ماسیمیلیانو الگری بشمار میرود و طرفداران هم دوستش دارند. نمایش او در سیستم 1-2-3-4 الگری برابر پارما در مقایسه با بازی سه دفاعه کارساز افتاد. توز و پریرا پشت سر یورنته قرار گرفتند و پل پوگبا در جناح چپ پشت سر توز او را حمایت کرد و پادوین هم در دفاع چپ پوگبا را. یووه به دنبال پیروزی اروپایی است و شاید شاید توز همان حلقه گمشدهای باشد که امسال در اروپا بانوی پیر را به آن بالاها برساند. در حقیقت درخشش توز همان پرسش قدیمی را به رخ کشید: مربی و سیستم بازیها را میبرند یا بازیکنان؟
در کنار همه اینها دیدار با پارما پیروزی بسیار خصوصی توز در قلمرو دیگری هم بشمار میرفت. او بار دیگر به تیم ملی دعوت شده. دوباره. در حالی که طی سه سال و نیم برای پوشیدن پیراهن کشورش انتخاب نشده بود. در جام جهانی 2014 همه انتخاب شدند جز او. مسی، هیگواین، دیماریا، حتی پالاسیو و لاوتزی... همه جز توز و حالا او به تیم ملی دعوت شده. در سی سالگیاش که احتمالا کمی دیر به نظر میرسد.
http://www.1varzesh.com/teams/juventus/item/9501-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%A...