مطلب ارسالی کاربران
چرخه زندگی ♾
به نام خدا
چند روزی است که به مسئله چرخه زندگی فکر می کردم و تصمیم گرفتم با شما هم به اشتراک بگذارم ، دوست دارم نظرتون را درباره نقطه نظر خودم بدونم .
خب زندگی دو حالت کلی داره ، این دو حالت کلی در تمامی طول زندگی انسان ، از طفولیت تا کهنسالی برای اون در حال اتفاق افتادن هستند و مدام درحال تغییر جاشون با یکدیگر هستند ، یکی در زندگی اجرا ، به پایان و دیگری جای اون یکی را میگیره و اجرا میشه و بازهم این چرخه تکرار خواهد شد ، هیچ استثنایی هم برای این دو حالت وجود نداره ، چه غنی باشید چه فقیر و چه سالم باشید و چه دارای مشکل جسمانی ، این دو حالت برای شما تکرار می شوند (هرچند که مدت زمان اجرای آنها ممکن هست متفاوت باشد و یکی بیش از دیگری بماند اما هیچوقت ثابت نخواهند شد)
این دو حالت کلی ، لحظات خوب و لحظات بد هستند ! بله ، هر یک از ما ، با هر وضع مادی و جسمانی که داشته باشیم ، در یک قسمت از زندگی خویش ، لحظات خوب را تجربه می کنیم و در یک قسمت از زندگی لحظات بد را ! حالا شاید مخالف این باشید که این لحظات بستگی به وضع مادی و معنوی ندارند ، اما بزارید با یک مثال براتون توضیح بدم ، یک فرد فقیر را در نظر بگیرید ، این فرد در یک قسمت از زندگی به خاطر بی بهره بودن از مادیات طبیعتاُ زندگی سختی خواهد داشت ، اما حتی برای این مرد ژنده پوش هم لحظاتی وجود داره که به واسطه یک شخص یا چیز ، لبخندی روی لبش بیاد ، یا حتی اگر شده برای ۵ دقیقه ، از زندگی خویشتن لذت ببره ! همین تبسم روی لب و فقط و فقط ۵ دقیقه لذت بردن از زندگی (نه فقط با مادیات) هم همون لحظه خوب زندگی هستش که در فوق ذکر کردم و برای این فرد درحال اجرا بوده ، حتی اگر لحظات بد این فرد بعد از ۵ دقیقه لذت بردن از زندگی دوباره اجرایی بشوند ، بازهم اون فرد لحظات خوب را داشته و بازهم قرار هستش در آینده برایش تکرار بشن (هرچند لذت های زودگذر که آلوده به فساد هستند را (مثل مواد مخدر و امثالهم) هرگز نمیشه جزء لحظات خوب حساب کرد ، چون در نتیجه آنها ، به فرد آسیب می رسد و نظریه بنده به هیچ عنوان تشویق و مدح خوشی های زودگذر حرام نیست) ، برای یک فرد مستغنی هم به همین گونه است ، در یک بخش از زندگی شاید به واسطه فراوان بودن مادیاتش ، لذت هایی را تجربه می کند و لحظات خوب را سپری می کند ، اما بالاخره در یک لحظه از زندگی ، حتی به رقم بی نیازی از مادیات ، بازهم خلاء یک سری چیز ها (که اکثراً عاطفی و امثالهم هست) را در زندگی خویش احساس می کنند و این هم لحظه بد زندگی آنها محسوب میشه .
حالا فلسفه این لحظات گوناگون در زندگی ما چیست ؟ اونجور که بنده استنتاج کردم ، لحظات خوب ، محبتی از جانب خداوند هستند ! (هرچند که برای افرادی که دچار فساد و خوشی های نا حلال هستند ، این بیشتر یک باتلاق هستش که اون ها را بیشتر از جنبه معنوی زندگی خویش دور و در منجلاب گناه غرق می کنه و خود این افراد نیز معمولاً در زندگی خویش با پوچی رو به رو می شوند) ، لحظات بد هم به نظر بنده ، هشداری از جانب خداوند هستند ! هشداری که به ما می گوید ای آدم ، فراموش نکن که لحظات خوب تو نعمتی از جانب ما هستش و زینهار که این لحظات خوب زندگی مادی تو ، مانع فراموشی تو از خداوند نشوند و بدان که بازهم این چنین لحظاتی هستند که تو ، بازهم برای گذر از آنها مجبور به توکل به خداوند و صبر هستی و برای این خوشی ها خداوند را فراموش نکن ! (هرچند این نظریه بنده هستش و ممکن هستش که درست نباشد ، بنابراین امیدوارم که این را سخنی از جانب خداوند ندانید بلکه استنتاجات یک کاربر معمولی این سایت حساب کنید)
نظر شما درباره این نظریه چیست ؟ خیلی دوست داشتم که تکمیل تر درباره اش سخن بگم اما بیش از این توانایی به قلم آوردن تفکراتم را ندارم و تبدیل کردن اندیشه های خویش به جملات ، یکی از سخت ترین کار ها برای بنده است ، پس امیدوارم راضی بوده باشید .