خانواده ساکت الهامی در این قسمت از برنامه عید دیدنی میزبان تیم طرفداری بودند. ساکت الهامی و همسرش هر دو مقابل دوربین طرفداری قرار گرفتند تا یک گفتگوی متفاوت و خودمانی ضبط شد. این گفتگو امروز و فردا در سه قسمت تقدیم شما مخاطبان طرفداری می شود.
در بخش اول گفتگو از دلیل انتخاب نام ساکت برای ساکت الهامی پرسیدیم. همچنین از خانم الهامی پرسیدیم اگر او برای ساکت اسم انتخاب می کرد، آن اسم چه بود؟ نحوه آشنایی و اخلاق ساکت در جمع خانواده و دوستان دیگر موضوع گفتگو در این بخش بود. ساکت الهامی که هنوز در خانی آباد زندگی می کند از دلیل حضورش در این محله نیز صحبت کرد.
در بخش پایانی وقتی نوبت به خاطرات نوروزی از اردوها رسید از زنده یاد ناصر حجازی و فیروز کریمی اسم آمد. ساکت الهامی در پایان بخش اول درخصوص محمد مایلی کهن صحبت و عملکردش را ستایش کرد.
سلام و درود می گویم به مخاطبان رسانه طرفداری. سلام نوروزی و سال نو مبارک مرا از یک لوکیشن متفاوت پذیرا باشد در یکی دیگر از برنامه های عید دیدنی. به دیدن یکی از چهره های برگزیده سال فوتبال ایران آمدیم، چهره ای که از نگاه طرفداری به عنوان چهره سال انتخاب شد، ساکت الهامی سلام، سال نو مبارک.
ساکت الهامی:
خدمت شما و همه عزیزان سلام می کنم، سال نو را خدمت همه هموطنان عزیزم تبریک می گویم انشالله در سایه پروردگار همیشه شاد و سربلند باشند. آرزوی بهترین ها را برای همه همطونان عزیزم دارم انشاالله در همه عرصه ها موفق باشند.
این برنامه یک تفاوت جذاب با سایر برنامه ها دارد. آنهم حضور همسر ساکت الهامی در این برنامه است. خانم الهامی سلام، ممنون که در خانه تان امروز پذیرای ما بودید سال نوی شما هم مبارک.
خانم الهامی:
من هم به نوبه خودم سلام دارم، خوش آمدید، سال نو را تبریک می گویم.
ممنون از شما. خب آقای الهامی در دوران جام جهانی به عنوان کارشناس برنامه جهانی شو حضور داشتند در بازی ایران و انگلیس و خیلی سر و صدا کرد آن حضور. تشکر می کنم به خاطر آن حضور که جذاب بود، ولی خب چطور بود، سطح برنامه هایی که تلویزیون طرفداری داشت در آن روزها و حضور هم داشتید در یکی از برنامه ها چطور بود؟
ساکت الهامی:
بازی ای که با انگلیس داشتیم بازی اول مان بود و قبل از آن هم مصاحبه کرده بودم و می دانستم شرایط تیم ما و انگلیس چگونه است. بحث کیفیت بود، من آنجا هم گفتم چون مقداری رک حرف می زنم شاید مذاق خیلی ها خوش نیامد من همانجا گفتم کاری که کی روش کرد در تیم ملی به جای اینکه شایسته سالاری باشد، رفاقت بازی بود. کسانی را برد جام جهانی که رفقای خودش بودند و این دیدی که نسبت به فوتبال ما داشت دید بالایی بود و این دید بالا هم به فوتبال ما هم به خودش لطمه زد و آن برنامه هایی که من خدمت شما بودم به نظرم من یکی از بهترین برنامه ها بود شاید حرف دل خیلی ازفوتبال دوستان بود و بازی های بعدش هم نشان داد که آقای کی روش تاثیرگذاری ای که باید برای تیم ملی ما می داشت را نگذاشت چون فاصله بهترین بازی تاریخ ما با بدترین بازی ما در تاریخ جام جهانی 4 روز بود و این نمی تواند از دیدگاه یک مربی باشد به همین خاطر من همانجا همه گفتنی ها را گفتم و خوشحالم الان همه مردم به جایگاهی رسیده اند که صحبت های من صحه بر گفتارم است.
اگر موافق باشید، خب آمده ایم خانه شما و عید هم هست و سوالات را سمت خانواده ببریم. اجازه دارم اول یک سوال شخصی بپرسم از شما. چرا اسم شما را ساکت گذاشته اند؟
ساکت الهامی:
سوال خوبی کردید، ما آذری و ترک هستیم اصالتا هم، پدربزرگ پدرم و از لحاظ جدی، از باکوی آذربایجان آمده اند. اسم ساکت یکی از اسم های مقدس آذربایجان است و نگاه کنید حتی وزرا و نمایندگان مجلس و خواننده ها هم این اسم را دارند و اسم من برگرفته از آنجاست ولی متاسفانه در ایران طور دیگری وانمود می کنند، فکر می کردند خیلی شلوغ می کنم، ساکت گذاشتند.
این اسم را چه کسی روی شما گذاشت؟
ساکت الهامی:
مادربزرگم گذاشت و الان در قید حیات نیستند.
در ترکی همان معنای فارسی اش است؟
ساکت الهامی:
این اسمی که الان هست شاید معنای خاصی نداشته باشد ولی در آذربایجان از اسم های مقدس است.
خانم الهامی شما سالها با ساکت الهامی زندگی کردید، به نظر شما بهترین اسمی که می شد انتخاب کرد برای ایشان چه اسمی بود؟
خانم الهامی:
چه بگویم.
اگر شما خواستید برای ایشان اسم انتخاب کنید.
خانم الهامی:
همان اسم شلوغ و پر سر و صدا.
یعنی در خانه هم پر سر و صدا هستند؟
خانم الهامی:
نه در ورزش اینطور هستند در خانه آرام هستند.
سالها زندگی کردید، در خانه مهمترین ویژگی ساکت الهامی چیست. در فوتبال به هیجان ایشان را می شناسند ولی این ویژگی در زندگی شخصی چطور هستند.
خانم الهامی:
نه در زندگی شخصی اصلا آنطور که از بیرون می بینند نیست و آدمی است که در خانه آروم است و اگر در جمعی باشد، خنده نباشد در آن جمع باید فهمید که ساکت نیست. برعکس اینکه فکر می کنند در خانه جدی باشد خشک باشد، نه اصلا اینطور نیست.
البته ما هم جدا از فوتبال که می بینیم، قبل از مصاحبه در حین مصاحبه بعد از مصاحبه همیشه خوش مشربی و بگو بخند سر جایش است. در خانه هم که مسلما اینطور است.
خانم الهامی:
دیگر رشته کاری اش ایجاب می کند هیجان داشته باشد. مثال خوبی می شود زد، شاید به عنوان یک معلم وقتی برای بچه ها سنگ تما می گذارد و دوست دارد آن درسی که داده به نحو احسنت پس بگیرد، سخت گیری ایجاب می کند که در آن مرحله سخت گیری داشته باشد ولی خانه نه.
شما دو پسر دارید، اسم پسرها را چه گذاشتید؟
خانم الهامی:
امیرحسین و پوریا.
این اسامی را چه کسی انتخاب کرده؟
خانم الهامی:
امیرحسین در ماه محرم به دنیا آمده و به خاطر احترامی که ما شیعه به امام حسین داریم، اسمش را امیرحسین گذاشتیم ولی پوریا را ساکت دوست داشت که گذاشتیم.
یک سوال شخصی تر، چطور با هم آشنا شدید؟
ساکت الهامی:
ما دختر خاله پسرخاله هستیم. بیشتر ازدواج های ما فامیلی است، ترک ها بیشتر شرایطی دارند که این برایشان حساسیت دارد و با شناختی که که خانواده ها از هم داشتند، آشنا شدیم و ازدواج کردیم.
قبل از ازدواج دوستی یا در همان حد فامیلی بوده؟
ساکت الهامی:
در حد همان دخترخاله پسرخاله بوده است.
خب اگر هر دو بخواهید مهمترین ویژگی اخلاقی هم را توصیف کنید آن ویژگی چیست؟
خانم الهامی:
شوخ طبعی
ساکت الهامی:
صبور و رو راست بودن
این صبوری در حواشی فوتبال که به وجود می آید هم تاثیر دارد فکر کنم.
ساکت الهامی:
من فکر می کنم که واقعا تحمل کردن من به ویژه آن اوایل خیلی سخت بود و واقعا ایشان صبور هستند طوری که اگر بخواهم بگویم در خانواده هم به ایشان، هم بچه هایم و هم پدر و مادرم از روزی که فوتبال را شروع کردم واقعا ظلم کردم و همه شان اذیت شدند و اگر بخواهیم یک جمله در مورد همسرم و پدر و مادرم بگویم می توانم جمله ای بگویم و کلمه ای بکار ببرم، کلمه فداکاری برای هر سه تایشان است. هر سه تایشان فداکاری کردند برای من.
سخت است دیگر، کلا اردو و سفر. فوتبال ما که سرتاسر حاشیه است ولی این را هم کنار بگذاریم مثلا تماما در سفر، عید و روز تعطیل...
ساکت الهامی:
همسر یک مربی و بازیکن بودن، فرقی ندارد، دیگر آن زمان باید هم مرد خانه باشی هم زن خانه. چون مثلا پدرمن سکته کرده بود و در شرایط خیلی بدی بودند دوست داشتم همسرم کنارم باشد ولی در اصفهان بازی داشتند. این است که در اینجور مواقع آدم باید درک کند و وقتی بله می گویی به بازیکن یا مربی، به تمام این شرایط بله می گویی و قبول می کنی شرایط را که شاید در شادی ها و عذاها کنارت نباشند.
و زندگی حرفه ای و مشهور بودن و آن پول فوتبال نیست و از آن طرف سختی های خودش است و آدم روز خودش را نمی تواند داشته باشد. برویم سراغ سوال نوروزی. عیدی به بچه ها و همسر چه می دهید؟
ساکت الهامی:
به همسر تا حالا نداده ام راستش، واقعیت را می گویم ولی به بچه ها و برادران، خواهرزاده ها، خواهر، پدر و مادرم، پدرخانم و مادرخانم، به همه عیدی می دهم و از اینکارم لذت می برم و از صمیم وجود این کار خوشحالم می کند ولی به همسرم تا حالا عیدی نداده ام.
امسال سنت شکنی می شود؟
ساکت الهامی:
باشگاه اگر پول بدهد.
قطعا اولین جایی که بعد از سال تحویل می روید خانه پدر و مادر است دیگر؟
ساکت الهامی:
ما سال تحویل را آنجاییم همیشه خانه پدر و مادرم در کوچه پشتی است و یکی از بزرگترین لطف هایی که خدا بمن کرده، این پدر و مادرهایی است که برای من گذاشته، من فکر می کنم اگر الان شما جلوی من نشسته اید یا من جلوی شما نشسته ام، لطف خدا و دعای پدر و مادرم است واقعا هرچه دارم از دعاهای این دو بزرگوار و همچنین سختی هایی است که برای خانواده ام ایجاد کرده ام.
البته این را مخاطبان ما بدانند ما در محله خانی آباد هستیم و آقا ساکت به خاطر اینکه پدر و مادرشان حضور دارند در این محله مانده اند و خانه را عوض نکرده اند. تا حالا بچه ها گفته اند خانه را عوض کنیم یا خیر.
خانم الهامی:
بچه ها می گویند و خیلی ها می گویند شما که شرایط همسرتان وجهه ورزشی دارند و چرا این محله ولی همیشه ساکت می گوید من همیشه جایی که پدر و مادرم هستند آنجا برای من عزیز تر است، ساکت می گوید برای من فرقی نمی کند آنجا بالا باشد یا پایین و مهم این است که هر وقت اراده کنم پدر و مادرم را ببینم.
دوست دارید این محل را؟
ساکت الهامی:
من در این محله بزرگ شده ام، با این محله شکل گرفته و فوتبالیست شده ام، فوتبال بازی کرده ام، آن شب های ماه رمضان، ایام محرم بهترین روزهای زندگی ام است و همه بچه ها با هم بزرگ شده ایم و الحمدالله همه رفقا کسانی هستند که در جامعه افراد تاثیرگذاری هستند و لذت می برم از اینکه دور هم می شینیم با بچه ها و شب های پنجشنبه هستیم بحث هیات و اینها همه با هم هستیم و واقعیت امر این است که من از بودن در این محل لذت می برم کما اینکه هر روز این از نظر خودم وظیفه است و ریا نیست که هرشب آخرین لحظه ای که بخواهم بخوابم با پدر و مادرم صحبت کنم که سرحال هستند یا نه یا خدایی نکرده اتفاقی نیوفتاده باشد چون سن شان بالا است و همیشه از شرایط شان جویا می شوم و می خوابم.
انشالله همیشه شاد و سلامت و تندرست باشند. از دوران کودکی خاطرتان است جذاب ترین هدیه ای که گرفتید که خیلی کیف داده این عیدی، کدام بوده است؟
خانم الهامی:
ما خودمان تبریز زندگی می کردیم و برای عیددیدنی می آمدیم تهران. عیدی ای که برای مان خیلی جذاب بود، پدر می گفت بار و بندیل را جمع کنید می خواهیم برویم تهران دیدن اقوام. این برای من خیلی شیرین بود.
برای شما چطور:
ساکت الهامی:
آقا سامان برای شما یک خاطره تعریف کنم. پدرم یک پسر دایی داشت که در کوچه برلن مغازه خیلی شیکی داشت. آن موقع کسی که حتی پراید و اینها هم نبود، یک بی ام و 518 کاهویی داشت. چون مادربزرگم زنده بود و عمه او حساب می شد، اینها سوم، چهارم می آمدند خانه ما سر زدن چون مادربزرگم با ما زندگی می کرد از روز دوم تا چهارم چشم ما به در بود که بیاید چون وقتی او می آمد، آن موقع یک 5 تومانی یا ده تومانی به ما عیدی می داد ولی متاسفانه اجل امانش نداد و با خانواده تصادف کرد و خدا قرین رحمتش کند. همیشه هم وقتی می خواهم صحبت کنم می گویم فلانی یادش بخیر، الان چهارم عید است، می آمد، عیدی مان را می گرفتیم و کسانی دیگر را هم می دانم ولی مال او خاص بود و یک روز خاص می آمد و می داد به همین خاطر برایم عیدی او خیلی جالب بود.
روحشان شاد، هنوز هم از کسی عیدی می گیرید؟
خانم الهامی:
نه دیگر از پدر و مادر عیدی می گیریم. من از پدر شوهر و مادر شوهر عیدی می گیرم.
شما چطور.
ساکت الهامی:
آنها زندگی شان و هرچه باید را به ما داده اند و همینکه من شخصا اینطورم، وقتی پیش مادرم می نشینم می گویم به او جایی نزدیکترم بنشین بگذار یک ذره بویت کنیم حالمان سر جایش بیاید. این چیزی است که با هیچ چیزی نمی شود تغییرش داد و نمی توان گفت این حس چیست و لذتی است که شاید کسی نفهمد و فقط کسانی که شاید پدر و مادرشان را از دست داده اند آنها می فهمند این چه حسی است.
بزرگترین دلگرمی است.
ساکت الهامی:
واقعا بزرگترین حسی که برای انسان، آن اقتداری که حس می کنم هر وقت کار سختی برایم پیش می آید، با او صحبت می کنم حس می کنم مثل کوه و جمله کسی که گفته مثل کوه پشت سرت هستند، واقعا می شود این را در پدر و مادر دید.
خدا همه پدر و مادر ها را حفظ کند.
ساکت الهامی:
آنهایی که رفته اند هم روحشان شاد باشد. الان ایام عید است و شاید روزهایی باشد که مردم می روند سر خاک پدر و مادرهایشان و برایشان آرزوی مغفرت دارم.
تمام سالهایی که در فوتبال بودید، شده که سال تحویل شود و کنار خانواده نباشید یا هفت سین را در اردوی تیمی برگزار کنید؟
ساکت الهامی:
ما در پاس دو سال هفت سین را در زمین فوتبال داشتیم، زمانی که فیروز کریمی بود، اردو داشتیم در ورزشگاه اکباتان پاس یک بار آنجا بود و البته آنجا هنوز ورزشگاه نبود و زمین فوتبال بود و یکبار هم آنجا تمرین می کردیم دو سال با فیروز کریمی سال تحویل را دور هم بودیم که آقا فیروز یادش بخیر موتور وسپا داشت و آجیل بسته بندی کرد و به همه داد.
صحبت از آجیل شد، محبوب ترین خوراکی عید برای شما چیست؟
خانم الهامی:
آجیل
برای شما؟
ساکت الهامی:
آجیل و اینها برای من فقط عید نیست که حتما باشد بیشتر دنبال این هستم دو سه روزی که عید خانه هستم چون آن چند روز خانه پدر و مادرم میهمان زیاد می آید و کنارشان هستم و روزهای عید 50 تایی چای می خورم.
چهارشنبه سوری هم که ماهی دودی به راه بود خصوصا برای ما ترک ها.
ساکت الهامی:
بله ما همین امسال هم که همه بچه ها دور هم بودیم، 6-7 روز پیش بود که چهارشنبه سوری دور هم بودیم و ماهی دودی و سبزی پلو و همه چیز و خاطرات جوانی مان را کنار هم مرور کردیم. این روزها روزهایی است که مردم کم این چیزها را مرور می کنند و ما هر چیزی داریم از اینهاست، این سنت ها که برای ما ماندگار است و امیدوارم حالا شرایط به گونه ای باشد که جوانتر ها نگذارند این سنتها از بین برود، این ها هویت و اصالت ما ایرانی هاست.
غذای مورد علاقه آقا ساکت چیست؟
خانم:
کوفته تبریزی.
چرا خب ما اردبیلی هستیم و باید آش دوغ باشد چرا کوفته تبریزی.
ساکت الهامی:
هر دو تایش را دوست دارم.
یک خاطره فوتبالی از نوروز تعریف می کنید؟
الهامی:
من استقلال بودم زمان آقا فیروز و ناصر خان خدابیامرز، یادی شدی از ایشان، مرد تمام عیار، یک انسان با اصالت شاید مردی مثل ناصر حجازی دیگر نیاید در فوتبال از نظر شخصیتی، کاریزمایی که داشت، برای من در دوران مربیگری و همه چیزم اینها افتخار نیست، آشنایی با افرادی چون ناصر حجازی که ایشان در راس شان بوده و این برای من همیشه مایه مباهات است و می توانم برایش جلوی مردم ای پز را بدهم که این افتخار را داشته ام در سن کم دستیار ناصر خان بوده ام. هفتم عید با پرسپولیس بازی داشتیم، هفته اول از شنبه که آغاز شد، دوم عید تمرینات را شروع کردیم گفتم آقا فیروز، استقلال و پرسپولیس خیلی فرق می کند و اینطور نیست بروید دربی و اینها، دربی مهمتر از قهرمانی است و ناصر خان نشسته بود، هیچوقت این جمله اش یادم نمی رود، گفت فیروز جان، پرسپولیس را ببر در استقلال یا در پرسپولیس استقلال را ببر، یک سال بعد قراردادت تمدید می شود. آن موقع مثلا ما گفتیم قهرمانی، آقا فیروز گفت ای بابا، من دربی شمال را دیده ام بین داماش و سپیدرود، دربی تبریز بین ماشین و تراکتور، دربی اهواز مثل فولاد و استقلال خوزستان. این هم دربی است دیگر و مطمئن باش 3 تا می زنیم، شروع کرد روز اول، یکشنبه گفت بچه ها باید برویم برای بازی کردن و باید بازی را ببریم. از سه تا رسیدیم به بردن بازی، روز دوشنبه گفت حواستان باشد بچه ها باید فشار بیاوریم اول هرطور شده شرایط را بهتر کنیم ولی ببریم، این بازی مال طرفداران است. پنجشنبه شب آخر وقت گفت نبازیم آبرویمان برود. بعد از بازی جمعه گفت خداراشکر مساوی را گرفتیم و خدا به ما لطف کرد و ناصر خان گفت فیروز جان چطوری، گفت هیچ چیزی از قهرمانی آسیا سختتر بود این بازی، ناصر خان شما گفتی ولی من باورم نمی شد. بعد آقا فیروز را دارم برای شما مثال می زنم که همین الان بگویی بازی با برزیل می گوید میبرمش، یعنی ذات آقا فیروز اینطور بود و این برای من که الان مربیگری می کنم مهم بود، از او خیلی نوت برداری کرده ام و خیلی چیزها از او یاد گرفته ام. فوتبال به آقا فیروز ظلم کرد و خود آقا فیروز هم به فوتبال ما ظلم کرد که هر دو نتوانستند استفاده کنند از هم.
کسی هست در این عید قهر باشید با او و آشتی کنید؟
ساکت الهامی:
من یک جمله بگویم، در خصوص سوالاتی در یکی از شبکه ها صحبت هایی شد به نظرم می آید که از این که جملات را گفتم عقب نشینی نمی کنم چون صحبت هایم دفاع از خودم بود نه تخریب رفقایم. بعد به نظرم شاید به نوعی دیگر می گفتم اینها را بیشتر جلوه داشت و همینجا شاید این عزیزان تعدادی شان دلخور شده باشند، نمی دانم ولی اگر دلخور شده باشند بدانند که من نیتم تخریب اینها نبود و اینها را به عنوان مربی خوبی می دانم و من هم از اینها کمتر نیستم به این نیت گفتم. به این نیت که تاپ لول هستند و من هم کمتر نیستم از آنها و از همین اینجا می گویم حالا که الان حدود 10 روزاست آقای قلعه نویی مربی تیم ملی شده، برایش آرزوی بهترین ها را دارم و آرزوی موفقیت دارم برای تیم ملی، قلعه نویی الان پرچمدار مربیان ایران است و امیر قلعه نویی الان مربی و نماینده مربیان ایرانی در تیم ملی است و ما همه باید دست به دست هم دهیم که امیرخان بتواند نتیجه بگیرد کما اینکه مطمئنم نتیجه می گیرد و راه برای امثال عزیزانی که آن 5 6 نفری که دلخور شدند یا خود من باز شود تا ما هم استفاده کنیم کما اینکه اگر بخواهم حساب کنم و در رده باشگاهی دو نفر را مثال بزنم یکی شان خود آقای قلعه نویی و آقا فیروز هستند، اینها معمار فوتبال باشگاهی ما هستند و اینها باعث شدند که ما مربیگری کنیم و اگر اینطور نبود الان همه مربیان خارجی جایگزین مربیان ایرانی شده بودند و ما همه در لیگ یک و دو می جنگیدیم یا برای دستیاری. اینها همه از صدقه سری خدا، دوم خدا و سوم زحمات این دو عزیز بوده و شاید مردم فکر کنند ارتباط من با آقای مایلی کهن خوب نیست ولی ایشان را به عنوان معمار ملی فوتبال مان قبول دارم کما اینکه جام جهانی ها را رفته ایم ولی منتخب 98 داریم که همه آن بازیکنان آخر و عاقبت بخیر شدند، فرق محمد مایلی کهن با کی روش این بود. محمد مایلی کهن تیمی را گرفت و چند لژیونر تحویل داد، آقای کی روش چند لژیونر آورد و با این نتیجه همه با آن شرایطی که داشتند عقب تر رفتند. شما ببینید سردار آزمون چه شرایطی داشت قلی زاده چه شرایطی داشت، طارمی هم که رفته قبل از زمان کی روش رفته بود و این بحث نفر را نباید بیاوریم و کلی باید بگوییم. به نظر من فوتبال ما به امثال مایلی کهن خیلی بدهکار است.
همین الان هم در جامعه می بینیم با اینکه خیلی کسانی که سن های کمتر دارند و شاید اصلا یادشان نیاید 98 چه اتفاقاتی افتاد، ولی آن نسل برایشان محبوب تر است تا نسل الان. دلیلش همین می تواند باشد؟
ساکت الهامی:
قطعا همینطور می تواند باشد. وقتی کسی می آید اگر آن 6 تایی که با تیم ملی به کره زدیم اگر مربی آن تیم کی روش بود، رئیس فدراسیون هم می خواست برود فدراسیون بایستی با کی روش هماهنگ می کرد ولی کسی از مایلی کهن نمی گوید که سه گل زده به عربستان. این را کدام مربی زده و کسی نمی گوید فیروز کریمی رفته و قهرمان آسیا شده ولی همه می گویند مربیان خارجی، اینکه مربی خارجی بیاید بد نیست، فوق العاده است، این یک تفکر است، یک ایده، فوتبال روز یعنی تعامل با یکدیگر، این نیست که شب گواردیولا بخوابد و صبح یک کتاب بنویسد و از روی آن کسی یاد بگیرد ولی بازی منچستریونایتد و لیورپول که هفت بر صفر شده مطمئن باش بازی بعدش که بهم بخورند یک درس جدید به ما می دهد و این درس جدید می شود فوتبال روز همانطور که منچسترسیتی 6 گل می زند به یونایتد، دور برگشت می بازد و این میشود فوتبال روز دنیا، در فوتبال ما هم این اتفاقات می افتد و می شود فوتبال بروز. فوتبال بروز یعنی این. اگر اینطور نبود که غمی نداشتند، همه می رفتند یک کتاب می گرفتند و مربی بهتری می شدند یا بازیکن بهتری.
پایان قسمت اول
ادامه دارد