کنسرت رایگان آلتامونت که گاها با نام West Woodstock (وودستاک غرب) نیز شناخته میشود، یک فستیوال رایگان بود که در تاریخ ۶ دسامبر ۱۹۶۹ در حومه شهر لیورمور ایالت کالیفرنیا برگذار شد.
شاید بتوانیم این فستیوال را زاییده فکر گروه رولینگ استونز بدانیم، چرا که آنها امیدوار بودند آلتامونت اسپیدوی پایانی خوش و پر سروصدا برای تور ایالات متحدهشان در آن سال باشد، وودستاک هم پایانی پرسروصدا بود، اما خوش؟
نه!
به خودی خود، شاید آلتامونت یک فستیوال کاملا برنامهریزی شده نبود و ایراداتی داشت؛ برای مثال، تیم برگذاری تا چند روز قبل از برگذاری این فستیوال، حتی مکان مشخصی هم نداشتند!
به نوعی میتوانیم نمایشی که برای صلح طراحی شده بود را بداهه بدانیم.
اما مسئلهای که باعث شد تا ۶ دسامبر ۱۹۶۹، به روزی تاریک و پر سروصدا در دنیای موسیقی تبدیل شود، حمله افراطی گروهی از سفیدپوستان حاضر به یک سیاهپوست بود؛ شاید بتوان گفت تنشهای نژادپرستی که در اواخر دهه ۶۰ به اوج رسیده بود، چنین اثری بر دنیای موسیقی گذاشت.
مقتول جوان ما "مردیث کرلی هانتر" نام داشت که در حین اجرای استونز روی صحنه، توسط گروهی از موتورسواران به قتل رسید، در ادامه به "چرا" و "چگونه" داستان خواهیم پرداخت.
"مردیث کرلی هانتر جونیور"، پسری آفریقایی-آمریکایی بود که شاید کودکی سخت او را بتوانیم دلیل بر این بدانیم که چرا این پسر تا این حد به دنبال جلب توجه بود.
مردیث در تاریخ ۲۴ اکتبر ۱۹۵۱ در آلامدا کانتری/کالیفرنیا به دنیا آمد، طی گذشت سالها او زندگیای پایینتر از حد معمول آن دوران داشت؛ مادر او فاحشهای بود که از اسکیزوفرنی رنج میبرد و پدر او هم خانوادهاش را در کودکی مردیث رها کرده بود، بدین ترتیب خواهر بزرگتر مردیث او را بزرگ کرد و از او نگهداری میکرد.
هانتر از ۱۱ سالگی با قانون به مشکل برمیخورد، به طور کلی او کودکی متفاوتی را سپری میکرد.
هانتر در بعدازظهر ۶ دسامبر ۶۹، به همراه دوستدختر ۱۷ سالهاش "پتی بردهافت" که در تابستان همان سال در یک مهمانی با او آشنا شده بود، برای فستیوال وودستاک غرب راه جاده را پیش گرفتند.
قبل اینکه مردیث خانه را ترک کند، خواهر بزرگترش دیکسی، به او راجع به تنشهای نژادپرستی که خارج از آن منطقه اوج گرفته بود هشدار داد و تمام سعیش بر این بود که مردیث را از رفتن به فستیوال منصرف کند؛ اما مردیث نه تنها گوش شنوایی برای آن نصایح نداشت، بلکه برای محکمکاری خود را با یک کلت کالیبر ۲۲ مسلح کرد!
او دوستدخترش را به همراه یک زوج دیگر در موستانگ ۶۵ دوستپسر مادرش سوار کرده بود و به سمت اجرا میرفتند.
در آلتامونت اسپیدوی نیز اجراها به خوبی پیش میرفتند؛ به همراه رولینگ استونز، چند گروه دیگر مانند نش اند ویل، جفرسن ایرپلن، سانتانا، کراسبی، استیلز و ... نیز در آن روز اجرا داشتند.
رولینگ استونز برای تامین امنیت آن اطراف، به گروهی از موتورسواران به نام "Hells Angels"، پانصد دلار آبجو پیشنهاد داده بودند، هلز انجلز نیز تمام روز را با نوشیدن گذرانده بودند و به نوعی در حال خود نبودند!
حتی گزارشها حاکی از این بود که چند نفر از موتورسواران که تحت تاثیر LSD بودند، لخت میگشتند و درگیری های ریزی نیز در آن میان ایجاد میکردند، وضعیت تا جایی از کنترل خارج شده بود که "مارتی بالین"، وکالیست گروه "جفرسِن ایرپلن" در آن میان بیهوش پیدا شد!
خورشید غروب کرده بود و نوبت به هنرنمایی میک جگر بر روی صحنه رسیده بود، مردیث و دوستدخترش هم برای اینکه دید بهتری از اجرای استونز داشته باشند، به سمت چپ صحنه رفتند.
به دلیل خارج شدن از کنترل هلز انجلز، آشفتگیها بین تماشاگران بیشتر و بیشتر میشد؛ گزارشهایی که از شاهدان عینی جمعآوری شد، داستان اینگونه روایت میکند:
نوبت به اجرای استونز رسید و مردم، سر از پا نمیشناختند، مردیث که جلوی صحنه بود شدیدا تحت فشار جمعیت بود و دقیقا همانجا، یک موتورسوار از گروه "Hells Angels"، سر مردیث را گرفته و با مشتزدن به سرش درگیری را شروع میکند، جایی که یک موتورسوار دیگر، مردیث را که درحال عقبنشینی به سمت جمعیت بود، دنبال میکرد.
مردیث در جمعیت
|
در آنجا نیز چهار موتورسوار دیگر مردیث را دوره کرده بودند و قصد حمله به او را داشتند؛ اینجا جایی بود که مردیثِ آسیب دیده، اسلحهاش را بیرون کشید، یکی از افراد هلز انجلز که "آلن پاسارو" نام داشت، روبروی مردیث ایستاده بود و بهجای اینکه اسلحهاش را بگیرد و مصادره کند، سریعا یک خنجر شکاری از کنار بوتش درآورد و تیغهاش را در گلوی مردیث فرو کرد!
در همین لحظه، درگیریها افزایش پیدا کرد و سایر موتورسواران، به ضرب و شتم هانتر پرداختند؛ او دقیقا چهار ضربه چاقو خورد و در همان حال، ضربات لگد را یکی پس از دیگری به سرش وارد میکردند.
مردیث در حالت نیمهجان، سعی داشت بگوید که قصد شلیک به کسی را نداشته، یکی از موتورسواران نیز پایش را روی سر مردیث گذاشته بود، به دیگران میگفت که برای نجات او کاری نکنند، او خواهد مرد.
سرانجام، مردیث را به یک چادر در آن محوطه منتقل کردند و او در انتظار آمبولانس، جانش را از دست داد.
اینها در زمانی اتفاق میافتاد که استونز درحال اجرای "Under My Thumb" بودند و آن روز، چنین پایان وحشتناکی را به خود دید.
به گفته شاهدان، حتی از محل کنسرت به خانواده هانتر تماس هم نگرفتند و بعدها، رولینگ استونز با مبلغ ۱۰۰۰۰ دلار، خانواده هانتر را راضی کرد.
مردیث هانتر، به نوعی در تاریخ گم شده بود، بقایای او در "اسکایویو مموریال لاون" در والهو/کالیفرنیا در قبری بینام و نشان دفن شد.
دو سال بعد از آن حادثه، آلن پاساروی ۲۱ ساله که خون یک جوان ۱۸ ساله روی دستانش بود، در دادگاه به دلیل "دفاع از خود" تبرئه شد؛ نکته عجیبی نیز این وسط بود که پس از تبرئه شدن پاسارو، جسدش در یک رودخانه پیدا شد که تصادفا و بر حسب اتفاق، ۱۰۰۰۰ دلار نیز در جیب داشت.
در سالهای اخیر، روزنامهنگاران و مستندسازان زیادی به شکل عمیقی به زندگی هانتر پرداختند، این گزارشها دیدگاه ظریفتری از مرد جوانی به ما میدهند که چطور در یک رویداد تاریخی به شخصیت اصلی داستان تبدیل شد، اما تا حد زیادی به فراموشی سپرده شد.
...