بارسلونا- منچستریونایتد از روی سکوها
در مجموعهی "از روی سکوها" قبل از بازیهای بزرگ پای صحبتهای دو طرفدار از تیمهایی که بازی دارند خواهیم نشست. سری به گذشته خواهیم زد و از شرایط بازی روز خواهیم پرسید. چیزی شبیه گپ و گفتهای همیشگی خودمون قبل از بازی. کریها، کل کلها و کمی بیشتر....
|
وقتی در خیابانهای حاشیهی شمال قاهره قدم میزنی، در میان بناهای کوچک خشتی کوچک، بازارهای شلوغ و دود گرفته و کوچههای تنگ و باریک ناگهان بنایی رفیع در میان آسمانی آبی رنگ هویدا میشود. اهرام غول آسای سر به آسمان ساییدهاند. متفاوت با بقیه. بلندتر از بقیه.... نگاهشان کن: این دو بنای رفیع را. قهرمانان را. ساختههای دست معماران بزرگ را....
...
سر مت بازبی، سزار منوتی، سر الکس فرگوسن، یوهان کرویف، لویی فنخال، پپ گواردیولا.... معماران بنا را ساختهاند. و ستارگان آن را زینت بخشیدهاند. یاغیان. فاتحان. جرجی بست و دیگو مارادونا. یوهان کرویف و سر بابی چارلتن. دنیس لاو و برایان رابسن. روماریو و کانتونا و ... حتما مسی و رونالدو. این رقابت چهار فینال اروپایی است. از الدترافورد تا نوکمپ. از رم تا لندن. بله، جای آنها اینجا نیست اما بیایید به آغاز یک راه تازه نگاه کنیم. به آغاز راه ژاوی و میراث گرانبهای لاماسیا. به بازگشت دوبارهی روح الدترافورد با فریادهای اریک تن هاخ. به بازی دور اول حذفی لیگ اروپا. به بازی منچستریونایتد و بارسلونا.
|
![](https://ts13.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/barcelona_v_manchester_united_-_uefa_champions_league_final.jpg)
1- از فینال باشکوه 2011 و نبرد پپ و سر الکس فرگوسن در ومبلی تا بازی در دور دوم لیگ اروپا.... چه مسیری در این سالها طی شده؟
|
![](https://ts13.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/soccer_-_uefa_champions_league_-_final_-_barcelona_v_manchester_united_-_wembley_stadium.jpg)
مشخصه که جایگاه فعلی دو تیم، جایگاه حقیقی دو تیم نیست. دو تیم بعد از فینال 12 سال پیش، فراز و فرود زیادی رو تجربه کردن. گرچه به طور مشخص بارسلونا تو این مدت موفقیت های بیشتری رو تجربه کرد و طعم دوباره قهرمانی اروپا رو تو سال 2015 چشید، اما تو سال های اخیر، مشکلات شدید مدیریتی دو تیم رو از رمق انداخت و باعث چالش های زیادی برای دو تیم شد. انتخاب های اشتباه تو بحث سرمربی و جذب بازیکنان با کیفیت هم مزید بر علت شد و تو این موارد شباهت های زیادی وجود داره. بارسلونا بعد از دوران سیاه با بارتومئو سعی می کنه دوباره به ثبات نسبی مدیریتی برسه و بحث تغییر مالکیت یونایتد هم این تصور رو ایجاد می کنه که آینده بهتری پیش روی دو تیم باشه. عمیقا آرزو می کنم این دو تیم دوباره جایگاه حقیقی شون رو خصوصا تو اروپا، پس از این سال های سخت و تا حدودی ناامیدکننده به دست بیارن.
2- ال دیگو برابر برایان رابسن.... تاریخ مشترک بین دو تیم با بازی سال 1984 در جام برندگان جام شروع میشه. و تو برامون در پاورقی لالیگا از اون تیم بارسلونا با سزار منوتی نوشتی. میخوایم دربارهی اون بازی بیشتر ازت بشنویم...
|
![](https://ts13.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/maradona_at_old_trafford.jpg)
اون بازی جام برندگان 1983/84، بازی کلاسیکی محسوب می شه که تو تاریخ یونایتد برجسته تره. به طور کلی بعد از دوران تثلیث مقدس، کمتر یونایتد همچین شب اروپایی رو تو اولدترافورد تجربه کرده بود. بازی رفت رو بارسلونا 2-0 برنده شد و تو بازی برگشت یونایتد تو شبی خاص، کامبک زد و با درخشش برایان رابسون 3-0 برنده شد و صعود کرد. از دید یونایتد این بازی می تونه شروعی فوق العاده تو دوران پیش از فرگوسن تلقی بشه و جنگ روی نیمکت بین ران اتکینسون و سزار لوئیز منوتی، به اندازه دوئل مارادونا - رابسون دیدنی بود. تو بازی برگشت اساسا بارسلونا هیچوقت تو طول بازی نتونست کنترلی روی بازی داشته باشه و اشتباهات فردی هم باعث از دست دادن روند بازی و نتیجه شد. مارادونا تازه دو ماه بود از مصدومیت وحشتناک شکستگی پا که تو سپتامبر تجربه کرده بود، برگشته بود و مشکلات ریز و درشتی هم پیرامونش وجود داشت. به هر حال یونایتد با شایستگی به بازی برگشت و پیروز شد، گرچه بعدها به سد یوونتوس تو همون جام خوردن، اما این بازی از دید من، آغازی برای تولد دوباره منچستریونایتد بود.
3- و یک دهه بعد، یک فینال بین یوهان کرویف و الکس فرگوسن باز هم در همون جام. این یکی رو هم منچستریها بردند...
|
![](https://ts13.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/manchester_united_v_barcelona_-_european_cup_winners_cup_final_1991_1.jpg)
وقتی دو تیم تو سال 1991 و تو فینال جام برندگان مجدد رو به روی هم قرار گرفتن شرایط به طور کلی با بازی 7 سال قبل تغییر کرده بود. روی نیمکت دو تیم، الکس فرگوسن و یوهان کرایف نشسته بودن و بازی نوید یه فینال جذاب می داد. هم فرگوسن و هم کرایف از یه مقطع سخت عبور کرده بودن. بارسلونا به تازگی قهرمان لیگ شده بود و اولین نشونه های کلاس 92 رو تو یونایتد می شد دید. اون بازی برای دو تیم اولین مقطع یه دوره رویایی بود که برای هر دو تیم به قهرمانی اروپا هم ختم شد. در مورد اون فینال قبلا صحبت کرده بودم. یونایتد 2-1 برنده شد. رونالد کومان که تو اوج بود، روی یه ضربه کاشته دروازه یونایتد رو باز کرد و یونایتد با درخشش مارک هیوز برنده بازی شد. هیوزی که چند سال قبل تو تیم تری ونبلز بارسلونا بازی می کرد و بعد از دوره ای کوتاه دوباره تو نیوکمپ، پیراهن قرمز یونایتد رو تو تنش می دید. اون جام، دومین جام اروپایی یونایتد بعد از قهرمانی جام باشگاههای اروپای 1968 بود و شخصیت اروپایی تازه ای به یونایتد داد.
4- اما لیگ قهرمانان... جایی که ورق بر میگرده... 20 گل در 4 بازی دههی 90. از استویچکوف و روماریو و بهترین بازی اون سالها براون بگو...
|
![](https://ts13.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/soccer_-_uefa_champions_league_-_group_d_-_manchester_united_v_barcelona.jpg)
فینال 91 به نوعی شروع جدال های کلاسیک دو تیم تو دهه 90 بود. دو تیم تو لیگ قهرمانان 1994/95 دوباره رو به روی هم قرار گرفتن. تو اولدترافورد 2-2 بازی مساوی شد. تو بازی که روماریو 2 گل زد و مارک هیوز دوباره دروازه بارسا رو باز کرد و با گل لی شارپ یونایتد بازی رو مساوی کرد. بازی برگشت شرایط به کلی تغییر کرده بود. به اعتقاد من اون بازی یکی از 5 بازی برتر بارسای یوهان کرایف بود. اولین برد بارسلونا جلوی یونایتد تو اون بازی رقم خورد و پیروزی 4-0 نه تنها از منظر بیرونی نتیجه قاطعی محسوب می شد، بلکه جنبه های عمیق تری هم وجود داشت. خود فرگوسن یه زمانی گفته بود اون بازی بدترین نمایش تیمش بود و جایی خونده بودم پل پارکر مدافع یونایتد گفته بود اثرات اون شب تا مدتها تو وجودش بود. اون شب زوج روماریو - استویچکوف که به تازگی جام جهانی فوق العاده ای رو هم پشت سر گذاشته بودن، یکی از بهترین نمایش هاشونو داشتن.
جدال 4 سال بعد دو تیم تو مرحله گروهی لیگ قهرمانان، بازم دیدنی و جذاب بود. دو مساوی 3-3 به فاصله چند ماه با گل های دیدنی و جدال های تن به تن زیاد. اون بازیا رو احتمالا با برگردون ریوالدو به اشمایکل به یاد میاریم یا ضربه آزاد دیدنی بکام. یونایتد حتی این شانس رو داشت که تو نیوکمپ 4-3 پیش بیفته اما تک به تک یورک به اشتباه آفساید اعلام شد. جدال هایی که برای بارسلونا حذف زودهنگام رو به دنبال داشت و برای یونایتد سه گانه رویایی رو به ارمغان آورد. هنوز مزه اون دو بازی اما زیر زبون همه عشق فوتبال های اون دوره است و دیدن خلاصه اون بازی ها و خاطرات اون دوران، هنوز هم دیدنی و شنیدنیه.
5- به عنوان یک طرفدار قدیمی بارسلونا، تفاوت تیم دههی 80، دههی 90 و تیم برآمده از لاماسیا در سال 2009 رو در چه چیزهایی میدونی و خودت از کدوم تیم بیشتر از همه لذت بردی؟
|
![](https://ts13.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/soccer_-_uefa_champions_league_-_group_a_-_manchester_united_v_barcelona_-_old_trafford.jpg)
من اعتقاد دارم هر دوره ای رو بر حسب شرایط اون دوران باید سنجید و قیاس هر دوره ای از فوتبال با هم و نتیجه گیری در موردش اشتباهه. از نظر احساسی هم دوره ای که خود آدم توش زندگی کرده و نقطه دیدش به اونجا می رسه، متفاوت از دورانیه که حسش نکرده. تیم دهه 80 بارسلونا با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم می کرد. بازیکنان و مربیان بزرگی اومدن که هر تیمی آرزوشون رو داشت. از ادو لاتک تا منوتی و ونبلز و هلنیو هررا تا مارادونا و شوستر و لینکر و...اما به اعتقاد من ضعف مدیریت ورزشی و درون تیمی باعث شد اون تیم به موفقیت کمتر از پتانسیل واقعیش برسه. فینال جام باشگاههای اروپا 1986 و باخت تو ضربات پنالتی مقابل استوا بخارست هم می شه نقطه تاریک بارسلونای اون دوره رسید که می تونست به بلوغ بیشتری برسه و طعم موفقیت رو بچشه اما نشد. عدم مدیریت ابر فوتبالیست های بزرگی مثل مارادونا و شانس طلایی خرید فوتبالیست هایی مثل هوگو سانچز و فرناندو هیرو که پس زده شد هم بخشی از اون ضعف تلقی می شه.
تیم دهه 90 با مخصوصا کرایف دوران بالندگی بارسلونا از هر لحاظی بود. قهرمانی اروپا و حضور تو 2 فینال و بردن 6 قهرمانی لیگ و بارها قهرمانی جام حذفی و سوپر کاپ اروپا و جام برندگان اروپا و... بخشیش بودن. اون دوره بارسلونا مدیون تفکرات ابر مردی مثل کرایف بود که این امکان رو داد تا باشگاه به جلو فکر کنه و خودش رو بزرگتر از چیزی که هست ببینه. تیم موفق پپ هم به نوعی وامدار همون تیم و پیروی از همون مکتب بود که تو دوره ای متفاوت به موفقیت رسید. تیم پپ تو تاریخ بارسلونا بیشتر برجسته تره چون نوع فوتبالی که بازی می کرد و اعتمادی که به سیستم پایه وجود داشت، شالوده خارق العاده ای رو تشکیل داد. اما به هر صورت نباید فراموش کرد منشا اون تفکر از کجا میومد.
6- از بین رقبای ایتالیایی، انگلیسی و بایرنیها، کدوم حریف برات یک چالش جذاب لذتبخشه؟
|
من عاشق رقابت های اروپایی و شب های دیوانه وار اروپایی ام. برام چندان فرقی نداره که رقیب از چه جنسی باشه. بارسلونا در مجموع برتری زیادی تو دیدارهای رودررو مقابل انگلیسی ها و ایتالیایی ها داشته و متقابلا جدال های این سال های اخیر مقابل بایرن چندان خوشایند نبوده. گرچه هر دو برد بارسلونا مقابل بایرن مونیخ شیرین و پرگل بودن و نهایتا به فتح 3 گانه منتهی شدن. مشخصا دوست دارم دوباره البته تو شرایط بهتر اون جدال ها رو ببینم.
7- حرفهای اریک تن هاگ در مقابل کرویف بزرگ در نوجوانی اولین پیوند اون با یوهان بزرگه. در مقابل ژاوی هم از مردان همین مکتبه. چقدر تن هاگ و ژاوی و شیوهی مربیگری اونها رو تابع کرویف، پپ و سبک بارسلونا میدونی؟
|
تن هاخ نشون داده چه پتانسیلی داره. اینکه تماما از اون مکتب پیروی می کنه تو نوع فوتبالش قابل بحثه اما ارزش های خودش رو نشون داده. غیر از آژاکس فقط چند ماه از حضورش تو بالاترین سطح فوتبال می گذره و برای قضاوتش زوده. به هر حال اثرگذاری که تو آژاکس داشت و اعتقادی که به سیستم جوانان داشت قابل تحسین بود. اینکه خودشو به نوعی وامدار اون سبک و مکتب می دونه خبر خوبیه و توامان برای موفقیت با اون شیوه، فشاری هم روی دوشش می ذاره. ژاوی هم همینطور. بعد از دوره سخت اول از فصل گذشته الان خیلی چیزها تغییر کرده و آرآم آرام داره خودشو نشون می ده. من موافق ژاوی و انتخابش تو این مقطع چندان نبودم اما روزنه های روشن خوبی رو براش می بینم، گرچه هنوز خیلی کار داره. سبک کرایف و پپ نیاز به ابزار خاص خودش رو داره و بهتره برای قضاوت بهتر در این مورد کمی صبر کنیم.
8- "فینال 2009، آغاز راه تیم پپ و فینال 2011 نقطهی تکامل اونه" هر دو برابر من یونایتد. چقدر با این گزاره موافقی و خاطرت از اون دو بازی چیه؟
|
![](https://ts13.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/manchester_uniteds_players_front_watc.jpg)
فینال رم با فینال ومبلی کمی متفاوته و خوشحالم اون گذاره به بهترین شکل ممکن طی شد. من اسمش رو تکامل می ذارم. برای من روح نواز بود. خوشحالم تجربه لمس همه اون سالها رو تو بهترین سن ممکن داشتم. من با این گزاره و تکامل کاملا موافقم. فینال 2009 خوب شروع نشد. هنوز تردیدهایی وجود داشت. استفاده از موسیقی فیلم گلادیاتور و پخش تصاویر لحظات فوق العاده بازیکنان تو طو ل اون فصل و به طبع کلیپی که به توصیه پپ تهیه شده بود، به قول خیلی از بازیکنا مثل اینیستا، تو زمین تاثیرات منفی و مثبت گذاشته بود. به تدریج شرایط عوض شد و منجر به گل اتوئو و دوباره کنترل بازی شد و به اون سرانجام رویایی رسید. فینال 2 سال بعد، بارسلونا به اعتقاد من با تجربه و هوش بیشتری بازی کرد. نمایش ومبلی بی نقص بود. فینال رم رو با دایی بزرگم می دیدم و هنوز مزه فینال پاریس 3 سال قبل برام از بین نرفته بود. گرچه از نظر احساسی شب پاریس رو ترجیح می دادم اما اون شب و تکمیل 3 گانه اول حس فوق العاده ای داشت. دو سال بعد با اطمینان بیشتری پای تلویزیون نشستم. به اون تیم ایمان داشتم و وقتی پویول جام رو به اریک آبیدال داد تا بالای سر ببره، لحظه طلایی بود. اون لحظه رو به اندازه اتفاقات درون بازی دوست داشتم. یه نمایش کامل با یه حرکت زیبا تکمیل شد و همه چیز رو لذت بخش تر کرد.
1- از فینال باشکوه 2011 و نبرد پپ و سر الکس فرگوسن در ومبلی تا بازی در دور دوم لیگ اروپا.... چه مسیری در این سالها طی شده؟
|
مسیری پر فراز و نشیب و ناهموار، خاصیت فوتبال و ساحر بودنش همینه
از همون روزی که سرالکس به داستانش تو اولدترافورد پایان داد تا اشک های اوله ی اخراج شده و تن هاخ و کورسوی امیدی که برگردوند، کلی اتفاق افتاده که نمیدونم از کدومشون حرف بزنم
از دیوید مویس و ظلمی که گلیزر ها در قبالش کردن؛ از هفتم شدن تو لیگ 2014؛ از فن خال و جواب ندادن سیستمش؛ از انتقال نافرجام دی ماریا و شواینی؛ از پوگبا و حواشیش با خوزه؛
از خوزه و جام هایی که برای تیم آورد و کوله باری از حواشیش؛ از وداع مظلومانه ی وین رونی و لجبازی های مورینیو باهاش؛ از ورود اوله و آغاز دورانی جدید اما تلخ؛ از کامبک تاریخی تو پارک دو پرنس؛ از معدود خرید های موفق که شامل برونو و کاسمیرو میشه؛ از لیگ اروپا و ترول های تکراری؛ از بازگشت تراژدی کریستیانو و خداحافظی تحقیرانه اش از سطح اول فوتبال دنیا و کلی چیز دیگه...
خلاصه هرچی که بود داره نتیجه میده.
دیوید مویسی که اومد و هوچی گری های سان و دیلی میل و گاردین فرصت بازسازی و شروعی دوباره برای فصل بعد بهش رو نداد و فن خالی که اومد با هزاران وعده و امید جاش نشست و
یه پایان تلخ و بدنامی براش همراه داشت.مورینیویی که اومد و دومین قربانی رسانه ها شد و صدالبته تاوان اشتباهات خودش رو داد. وازایی که رفت و راشفوردی که اومد.
بعد اون رو هم صددرصد رفقا بهتر از من میدونن. اوله و دورانی توام با روشنایی و تاریکی و اون سیاه چال لعنتی که توش افتاد.
و اما درباره مسیر طی شده توسط بلوگرانا، همزمان با باخت های منچستر تو لیگ، بارسلونا داشت سومین سه گانه خودشو با انریکه تجربه میکرد، اوج جنون با هواداراشون تو نیوکمپ و مثلث MSN. هوادارا دیگه چی میخواستن؟
فصل بعد هم شروع شد و همزمان با تب و تاب الکلاسیکو این سمت منچستر و لیورپول دربی شمال غرب رو تو سکوت رسانه ای برگزار میکردن و کسی براش اهمیتی نداشت لیورپول و منچستر دارن تقابل میکنن.
فصل بعد و آغاز دورانی جدید تو فوتبال، پپ افسانه ای بارسایی ها تو سمت آبی شهر منچستر و خوزه مورینیوی کهکشانی ها تو سمت قرمز منچستر. الکلاسیکوی اوایل 2010 اینبار داشت تو منچستر و بریتانیا تکرار میشد و همزمان مثلث MSN تو اوج خودش بود و تو لالیگا رقبا رو درو میکرد.
یه پایان تلخ تو اروپا و فصول بعد و کامبک هایی که به والورده تحمیل شد و خوزه ای که پا به پای پپ پیش میرفت.
فصل بعد ورق برگشت. تیمی که والورده ساخته بود بوی دوران پپ رو میداد، یکی یکی رقبا رو درو کردن و پای منچستر تازه جون گرفته با اوله رو هم شکستن.
زیاد طولانیش نمیکنم. خوزه رفت، و یکسال نگذشت که اون سمت والورده برکنار شد و ستین و باخت های تحقیرانه و کومان و خداحافظی با مسی و این سمت هم ادامه یافتن کابوس اوله.
دو نفری که الان رو نیمکت دو تیم نشستن فرسنگ ها با مربیان قبلی فاصله دارن، توام با امید و روز های روشن، به امید اینکه این دیدار رو دیگه تو این تورنمنت نبینیم.
2- برایان رابسن، اولین قهرمان نبردهای اروپایی بارسلونا و من یونایتده. جایگاه کاپیتان مارول در تیم دههی 80 من یونایتد برای طرفدارهای تیم کجاست؟
|
![](https://ts13.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/sportf2.jpg)
اوه، روبوی افسانه ای...
چند روز پیش نظر یک انگلیس فن قدیمی رو تو یوتیوب دیدم، کسی که تو دورانی که مارادونا و پلاتینی و ماتئوس جولان میدادن، به معنای واقعی عاشق برایان رابسون بود.
اوایل دهه هشتاد بود که روبو وارد باشگاه شد و اگر اشتباه نکنم تو دوره ران اتکینسون پا به اولدترافورد گذاشت. اونم با یه قیمت نجومی، رکوردی که چند سال بعد لیورپول شکستش و براش پیتر بردزلی رو از نیوکاسل به آنفیلد آورد.
همین سر آغازی بود برای یه افسانه 13 ساله، افسانه ای که شاید هرگز تکرار نشه و کاپیتان مارولی که شاید دیگه تو فوتبال امثالش رو نبینیم.قدرت رهبری مثال زدنی، خلاقیت در بازیسازی و صدالبته هوش بالا از خصوصیات بارزش بود.
رابسون قبل این که فرگوسن وارد داستان بشه به معنای واقعی یه ابرستاره بود، یه سوپرمن.
همزمان با درخشش تو مقدماتی جام جهانی 1986 و اون مصدومیت نحضش و ناکام بودن تو مکزیک بود که زمزمه های ورود فرگی به گوش میرسید.
اولین بار هم نبود، قبل اون سه سال قبل و تو نیمه نهایی جام اتحادیه 1983 مقابل آرسنال، تاندون مچ پاش پاره شده بود و فینال رو از دست داده بود.
قهرمانی تو اف ای کاپ و درخشش مقابل پالاس و اون فینال جام درجام مقابل بارسلونای کرویف هم که برای همیشه جاودانه ش کرد.
فرگی اومد و بعد ها هم گفت که شاید بدون برایان نمیتونست ازین دوران و هیاهوی رسانه های زرد انگلیسی به راحتی گذر کنه؛ برایان یه یار وفادار برای فرگوسن و یه بازیکن همیشه آماده خدمت برای تیم بود، بعد ها نمونه ش رو دیدیم، امثال روی کین که جونشون رو هم برای اون پیرهن میدادن.
برایان رابسون اگرچه مصدوم شد و به اون چیزی که میخواست تو فوتبال نرسید، ولی تو قلب ها جاودانه شد.
برای شخص من که جزو تاپ تن تاریخ منچستره.
3- اولین جام اروپایی سر الکس فرگوسن برابر بارسایی ها به دست اومد. این بار با مارک هیوز. برامون از بهترین بازیکنهای من یونایتد فرگی پیش از ظهور کلاس 92 و اون قهرمانی بگو...
|
![](https://ts13.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/soccer_-_european_cup_winners_cup_final_-_manchester_united_v_barcelona_-_feyenoord_stadion.jpg)
اون نسل داشت آخرین نفس هاش رو میکشید و فرگوسن برای رهایی از فشار رسانه ها و هواداران به یه همچین پیروزی ای نیاز داشت...
روز موعود فرا رسید و کرویف و زادگاهش و جامی که بهش چشمک میزد. غافل از اینکه اون سمت میدان فرگی ایستاده...
خیلی ها منتظر اون بازی بودن، تقابل دنیس اروین و بگرستین، رونالد کومان و مارک هیوز، و لادروپ و مک کلیر برای همه جذاب بود و در راس اونها تقابل دو غول روی نیمکت، کرویف و سرالکس...
هر دو مربی نیاز مبرمی به اون جام داشتن و همه چیز نوید یه بازی جذاب رو میداد.
کومان روی فرم و کاشته اش و مارک هیوزی که شد قاتل تیم سابقش و تری ونبلزی که نمیدونم موقع دیدن این گل چه احساسی داشت. بعد 1968 شهر رنگ و روی قهرمانی اروپایی رو ندیده بود تااینکه این بازی و شاگردان فرگی از راه رسیدن و کرویفی که بعد بازی حسابی ازش انتقاد شد.
همون تیم سال بعد قهرمان اروپا شد، وجه مشترکش درخشش کومان بود و منچستری که برای یه تغییر نسل تاریخی آماده میشد.
4- و در سال 1999 نقطه اوج پسران کلاس 92 رقم خورد. فصلی که با دو مساوی 3-3 برابر بارسلونا شروع شد و در نهایت با فینال دراماتیک در نوکمپ به پایان رسید... از اون دو بازی، اون تیم و نوکمپ برامون بگو....
|
![](https://ts13.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/fussball_champions_league_finale_1999_trainer_sir_alex_ferguson_manchester_united_fc.jpg)
نقطه اوج فوتبال. این خود خود قله بود. هر دو طرف تیم خوبی بسته بودن و این چیزی بود که فرگوسن میخواست.
دو بازی با 6 گل و مجموعا 12 گل در دوبازی به فاصله چند ماه که قوق العاده بود.
از کاشته تاریخی بکام گرفته تا قیچی برگردون ریوالدو و سیو های اشمایکل و دلبری زوج دوایت یورک-اندی کول تو نیوکمپ. باعث شد کم کم این بازی به یه جدال کلاسیک تبدیل بشه.
خیلی ها منچستر اون سال رو سرتر از بارسلونا میدونستن. شاید شما هم با پرداختن به اما و اگر ها به این نتیجه برسید. مثل گل دوایت یورک تو نیوکمپ که به اشتباه آفساید اعلام شد و شانس هت تریک کردنش رو گرفت. سانتر های بکام، هوش و خلاقیت اسکولزی، اشمایکلی که مانند یه سد تو دروازه بود و گرفتن توپ های اندرسون تو اون بازی براش مثل آب خوردن بود. اروین و یاپ استام اون عقب، و دوایت یورک و اندی کول اون نوک در نقش قاتل. از اوله گونار سولشر نامی که رو نیمکت هم حریف ها رو میترسوند و اون فصل به یه تعویض طلایی محبوب تبدیل شد هم غافل نشیم.
بارسلونا هم خوب بود. از دی بوئر و سرجی تو خط دفاعی، تا کوکوی هلندی و گواردیولا و انریکه اون وسط و فیگو و کلایورت و ریوالدوی رو فرم اون نوک که برای هرتیمی یه خط حمله مخوف بودن.
هنوز هم وقتی بحث از نوستالژیک و فوتبال نوستالژیک میشه، این بازی و این دوتیم در اون فصل اولین اسمی هستن که به ذهن فوتبال دوستان میان.
5- دومین لیگ قهرمانان فرگوسن، بازهم با عبور از مسیر بارسلونا میگذره. با شوت اسکولزی. خاطرت از بازی سال 2007 در نیمه نهایی چیه؟
|
![](https://ts13.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/soccer_-_uefa_champions_league_-_semi_final_-_second_leg_-_manchester_united_v_barcelona_-_old_trafford_1.jpg)
سنم به اون بازی قد نمیده و دو سال بعد اون بازی اولین فوتبالم رو دیدم. اما اگر قرار باشه بهش بپردازم اون دو جدال رفت و برگشت نیمه نهایی اون فصل رو بهترین تقابل تاریخ دو تیم میدونم. حتی با وجود اون دو بازی3-3 تو 99 و کم گل بودن این دو بازی در مقابل اونها.
سالی که منچستر عصاره ی جوانی به تیمش تزریق کرده بود و با ون درسار و فردیناند و ویدیچ و اسکولز و گیگز و رونی و رونالدو آماده یک فتح اروپایی دیگه با فرگوسن بود و سالی که بارسلونای فرانک رایکارد آخرین نفس های خودش رو میکشید. با ورود سوپراستاری بنام تیری هانری و آخرین رقص های رونالدینیو در نیوکمپ که توام شده بود با اولین رقص های لئو مسی.
شاید همینا باعث شده که این بازی برای شخص من جذاب تر بنظر بیاد. یه فینال زودهنگام و اولین تقابل دوتیم پس از ظهور نسل جدید فوتبال.
صفر صفر جذاب تو نیوکمپ که حاصل بی دقتی مهاجمان بارسلونا بود و روفرم نبودن اینیستا و دکو تو اون برهه ی زمانی و بدشانسی شاعر و رفقا و دور برگشت و اون شوت سرکش اسکولزی که هیچ منچستری ای از دیدنش سیر نمیشه.
6- و دو فینال بعدی و کیش مات فرگی برابر پپ. وقتی سر الکس فرگوسن بزرگ دستها رو در ومبلی و بعد از گل مسی به هم می مالید چه حسی داشتی؟
|
![](https://ts13.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/soccer_-_uefa_champions_league_-_final_-_barcelona_v_manchester_united_-_stadio_olimpico.jpg)
تیتر اون بازی رو کیش و مات نمیذارم. چون شطرنجی در کار نبوده که کسی کیش و مات بشه. یه بازی نابرابر که برای همه فوتبال دوستان مثل یه کابوس بود نه فقط منچستری ها
درباره این بازی و اون بارسلونای 2009 هرچقدر کمتر حرف زده بشه بهتره. شاید همه پیش بینی تکرار فینال 2008 رو میکردن ولی یکسری اتفاقات اجازه شو نداد.
فینال 2011 کاملا برعکس بود و قبول دارم بارسلونا به مراتب با اقتدار بیشتری اون بازی رو برد و طبیعتا این قهرمانی بارسایی ها براشون پایین تر از 2006، 1992، 2011 و 2015 داره.
رو فرم نبودن فن درسار و حواشی پیرامون رونالدو و اون توز لعنتی از معدود عناصر فوتبالی اون باخت بودن.
7- من یونایتد در طول یک دهه بعد از سر الکس فرگوسن جامهایی رو به دست آورد. بازیهای بزرگی رو هم برد و تا نایب قهرمانی لیگ پیش رفت. به نظرت چه چیزی در این سالها در تیم گم شده؟
|
![](https://ts13.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/soccer_-_uefa_champions_league_-_group_d_-_barcelona_v_manchester_united_1.jpg)
کاریزما، خیلی بهش اعتقادی نداشتم ولی حقیقته.
ویران کردن سازه ای که فرگوسن تو منچستر بنا کرد کار خیلی راحتی نبود ولی اساتیدی که رو نیمکت نشستن کارشون رو کردن. از فن خال و ماجراش با دی ماریا و شواین اشتایگر گرفته تا مورینیو و در راس همه اونها اوله که نتونست کوله باری از حواشی رو مدیریت کنه.
نمیخوام به مشکلات مدیریتی باشگاه و گلیزر ها و وودوارد بپردازم چون به اندازه کافی بهش پرداخته شده پس به همین بسنده میکنم.
8- و تن هاگ بازیکنان هلندی در کنار مربی هلندی... به نظرت ورود یک فلسفهی جدید به من یونایتد جواب میده؟ و تن هاگ همون کسیه که تیم رو به مسیر درست باز میگردونه؟
|
بالا هم گفتم، ویران کردن سازه ی بناشده توسط فرگوسن چیز کمی نبود. فلسفه ای که فرگوسن وارد منچستر بود فرسنگ ها با فلسفه ی ران اتکینسون فاصله داشت و بعد چند دهه یاد و خاطره ی مت بازبی رو زنده کرد.
تن هاخ هم این پتانسیل رو داره، یکبار ران اتکینسون برج مت بازبی رو با خاک یکسان کرد و بعدش فن خال و اوله و سایر مربیان پسافرگوسن راهش رو طی کردن، یکبار فرگوسن اون برج رو بازسازی کرد و یکبار هم تن هاخ میتونه این سناریو رو تکرار کنه. بشرطی که باشگاه به فروش بره و مدیران استراتژی نیوکاسل و اعراب رو پیش برن. خرید های منطقی، بالانس نگه داشتن تیم و خروج نخاله ها. تن هاخ فعلا این کار ها رو انجام داده و ورود اریکسن و کاسمیرو و مارتینز یه اکسیر جدید به تیم تزریق کردن. راشفورد در اوج پتانسیل هرچیزی که فکرش رو بکنین رو داره و تن هاخ با جاه طلبیش و مصاحبه های اخیرش، نشون داد میتونه هوادارا رو امیدوار کنه.
سوالات مشترک
![](https://ts13.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/soccer_-_uefa_champions_league_finals_-_fc_barcelona_vs._manchester_united.jpg)
|
9- تیم منتخب بازیکنهای من یونایتد و بارسلونا که بهشون علاقه داری؟
|
محمد هرمزی
صرفا ترکیب 11 نفره ام رو از بازیکنای محبوبی که می تونستم تو ترکیب قرارشون بدم، انتخاب کردم و خواستم بین دو تیم پخش کنم. خیلیای دیگه ام هستن که دوست داشتم ولی این ترکیب رو انتخاب کردم.
![](https://ts13.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/my_team_-_mufcb_adcm.png) |
10- پیش بینیت از نتیجهی بازی و مردان تاثیرگذار بارسلونا در این بازی؟
|
محمد هرمزی
پیش بینی خاصی ندارم. با توجه به شرایط فعلی دو تیم، انتظار یه بازی زیبا و جذاب می ره. هر دو تیم می تونن برنده بازی باشن و صعود کنن. امیدوارم بارسلونا در مجموع بتونه پیروز بشه، چون تو ادامه فصل می تونه روحیه و انگیزه خوبی باشه. اگه ترکیب دو تیم کامل می بود بهتر بود اما دو تیم چند مصدوم مهم دارن. به امید دو جدال جذاب و دو شب اروپایی دیدنی.
امیررضا
پیش بینیم مساویه، یه بازی پایاپای. امیدوارم هرچی که میشه دوتا بازی دیدنی برگزار بشه و از همه مهمتر، این آخرین تقابل تاریخ این دو تیم توی این تورنمنت باشه.